Arghavan.sbu
Arghavan.sbu
خواندن ۷ دقیقه·۴ سال پیش

حکمرانی یا حکومت؟: نقش زنان به عنوان افسران جنگ نرم

سینا علمداری/ کارشناسی روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی

جنگ نرم به هرگونه اقدام روانی و تبلیغاتی گفته می‌شود که هدف آن جامعه است و تفاوت اصلی آن با جنگ سخت در وجود نداشتن درگیری نظامی است.


چرا باید جنگ نرم را شناسایی و خنثی کرد؟

دکترین و اصل بنیادین اصلی در مسیر حصول تمدن اسلامی، خودکفایی فرهنگی است. و زمانی می‌توانیم بگوییم که خودکفایی فرهنگی حاصل شده است که الگوی پوشش، سبک زندگی، روابط و تربیت یک مسلمان، اسلام باشد و نه فیلم‌ها و سریال‌های خارجی و تصویری که غرب در این زمینه‌ها ارائه می‌کند. حکمرانی فرهنگی مطلوب تنها در این صورت می‌تواند اتفاق بیفتد. حکمرانی با حکومت فرق دارد. لفظ حکمرانی به معنای اداره جامعه بدست مردم برای حل یکسری مشکلات است. (آزموده؛ حاجی یوسفی، 1398، ص 9) البته از آن‌جا که تهاجم فرهنگی بر همین مردم حادث می‌شود، اصلی‌ترین نقش در شناسایی و خنثی‌سازی مشکل به عهده همین مردم و بطور عمده بر عهده زنان به عنوان محور و مدیر خانواده است.

زنان چگونه می‌توانند به عنوان افسران جنگ نرم بیش‌ترین تاثیر را در حکمرانی فرهنگی مطلوب داشته باشند؟

زنان چهار نقش دارند: دختر خانواده، همسر، مادر و زن.

زنان به عنوان عضو محوری خانواده، اگر که از نظر سیاسی آگاه باشند و توانایی شناسایی تهاجم فرهنگی را داشته باشند، می‌توانند سبک زندگی و تربیت فرزندان را به گونه‌ای قرار دهند که برپایه اصول بنیادین اسلامی و تمدن‌سازی باشد. ملغاکردن رسومی مانند مهریه بالا، انتظارات بالا یکی از مصادیق مبارزه با جنگ نرم است.

زنان به عنوان اساتید دانشگاه‌ها می‌توانند مسیر آموزشی کشور را به سمت مشکل محور بودن و تمدن‌ساز بودن حرکت بدهند. به گونه‌ای که وقتی یک جوان از دانشگاه فارغ التحصیل می‌شود، با رسالت خود در تمدن اسلامی آشنا باشند و در جهت گسترش علم و فرهنگ اسلامی بکوشند.

زنان به عنوان مسئولان کلان کشوری، چه در نقش یک نمایند مجلس، چه یک وزیر و چه حتی یک رئیس جمهور می‌بایست در کنار تمرکز بر مشکلات اقتصادی، یک راهبرد طولانی مدت برای مقاوم‌سازی فرهنگ در مقابل هجمه‌های دشمن ارائه دهند و در این زمینه سرمایه‌گذاری کنند. تبلیغ سبک زندگی صحیح اسلامی، تبیین و مبارزه با عقاید ضداسلامی و خانواده‌زدا مانند فمینیسم، سرمایه‌گذاری بر روی نویسندگان، فیلم‌سازان و هنرمندان برای تولید آثاری که با مدرک، تهاجم فرهنگی و تاریخ و اثرات آن بر کشور خودمان و دیگر کشورها مانند ترکیه امروزی را به نمایش بگذارد، و ... از جمله کارهای راهبردی‌ای است که زنان در مقام اجرایی می‌توانند به انجام آن همت گمارند.

از جنگ نرم چه مثال‌هایی می شود ارائه کرد؟

مثال تاریخی جنگ نرم در ایران را می‌توان در دوره قاجاریه و عمدتاً پهلوی یافت. جنگ نرم در آن دوران تزریق این باور بود که تصویر درست از پیشرفت، همان تصویری است که غرب ارائه می‌کند. در دوران قاجاریه تجددگرایانی که گاهی مغزهای متفکرشان در خود غرب هم درس خوانده بودند، تنها راه پیشرفت را آیینه تمام‌نمای غرب‌شدن معرفی می‌کردند و اعتقاد داشتند که مرحله بعدی تحول کشور که می‌تواند ما را به کشوری پیشرفته بدل کند، تقلید سبک غربی بصورت تمام و کمال است.

در دوره پهلوی هم مسائلی مانند کشف حجاب، تغییر لباس اصیل ایرانی به سبک غربی، و آوردن مستشارهای فراوان به کشور و القای این تفکر که ما برای پیشرفت نیاز داریم مستشاران مدیریت کارها را به عهده بگیرند، به شکلی عمیق جنگ نرم انجام شد. آثار خیلی از این تهاجم‌های فرهنگی را هنوز هم که هنوز است در جامعه اسلامی‌مان پس از حدود 40 سال از انقلاب می‌بینیم. یکی از عمیق‌ترین تهاجم‌های فرهنگی‌ای که در دوره پهلوی و بدست رضا پهلوی و سپس محمدرضا انجام شد، ارائه تصویری غلط از زن الگو بود. تصویری که چنین فرض می‌کرد که هر آنچه که مانع از پیشرفت زنان است، حجاب آنان است و اگر زنان آن حجاب را از سر بردارند زنان الگوی جهان پیشرفته و متمدن می‌شوند که خب زنان دوره پهلوی چه در دوره رضا پهلوی و چه در دوره محمدرضا در مقابل این هجمه مقاومت کردند.

چرا شناسایی و خنثی کردن جنگ نرم اهمیت دارد؟

همانطور که حضرت آقا بارها فرموده‌اند، ما سه نوع استقلال داریم: استقلال سیاسی، استقلال اقتصادی و استقلال فرهنگی. با توجه بیانات ایشان پیچیده‌ترین و سخت‌ترین نوع استقلال، استقلال فرهنگی است. ما 42 سال پیش توانستیم استقلال سیاسی را از دشمن کسب کنیم و حتی استقلال اقتصادی در جنبه‌هایی رخ داده است ولی مشکل عمده‌ای که جامعه با آن روبروست، تهاجم‌های پیچیده و پنهان فرهنگی است که رسیدن به استقلال فرهنگی را بسیار دشوار کرده‌اند. اگر استقلال فرهنگی و فرهنگ بازدارنده ( فرهنگی که دشمن حتی جرات حمله به آن را ندارد چون می‌داند تهاجمش سریعا شناسایی و خنثی می‌شود ) حاصل نشود، امکان پیشروندگی کشور به سمت تمدن اسلامی ممکن نمی‌شود و کشور رکود پیدا می‌کند.

چرا زنان در تهاجم فرهنگی نقشی کلیدی چه در مورد تهاجم واقع شدن توسط دشمن چه در شناسایی و خنثی‌سازی تهاجم دارند؟

جنگ با مضمون زنان، آنقدر مفهوم راهبردی‌ای است که باوجود اینکه نوعی جنگ فرهنگی است، به عنوان یک شاخه جدا در پدآفند غیرعامل مطرح شده و مورد توجه واقع می‌شود. چرا که با تهاجم فرهنگی به زنان در جامعه، اساساً بطور کل خانواده و بطور جزء نسل آینده یک کشور دچار تباهی می‌شود. در واقع یکی از راه‌های اصلی نفوذ مخفیانه ناتو ( پیمان آتلانتیک شمالی که هدفش مقابله با کمنیسم بود ولی بعد از فروپاشی شوروی و با بهانه رخداد حادثه 11 سپتامبر، با هدف ساختگی مبارزه با تروریسم در خاورمیانه مشغول به‌کار شد ) به کشورهای درحال توسعه و به خصوص کشورهای اسلامی گسترش فساد اخلاقی و عقیدتی مخصوصاً دربین جوانان- که سلاح‌های اصلی محافظت‌کننده از آرمان‌های هر کشوری هستند - است (علمداری، شهرام (1383). ناتوی فرهنگی).

سوال بعدی این است که این جنگ نرم، امروزه در چه زمینه‌هایی می‌تواند رخ دهد؟

فکر می‌کنم پاسخ این سوال را تا حدودی در بالا ارائه کردم؛ لکن در این بخش شفاف‌تر و دقیق‌تر عرض خواهم نمود. عمده تهاجم‌های فرهنگی به اصول بنیادیست که اندیشه اسلام و جمهوری اسلامی را سرپا نگه داشته است: خانواده، زنان و دختران (که محور خانواده‌ها هستند)، آموزش، سبک زندگی و البته مثال‌هایی دیگر.

چون موضوع بحث ما نیست بطور خلاصه اشاره می‌کنیم که جنگ نرم در آموزش کشور به این‌گونه است که علم غربی اصل قرار داده می‌شود، اساتید به همان علم قناعت می‌کنند درحالی‌که تمدن اسلامی نیازمند آموزشی است که اساتیدش علم غرب را گرفته و آن را گسترش دهند و اسلامی کنند. دوم آنکه آموزش کشور می‌بایست مشکل محور باشد و پایان نامه‌ها، رساله‌ها و مقالاتی که نوشته می‌شوند در راستای حل مشکلات کشور باشند نه یکسری موضوعات انتزاعی و نامربوط. در یک جمله جنگ نرم در آموزش عبارت است از خارج کردن آموزش از مسیر تمدنی و مشغول کردن آن به مشکلات نامربوط.

خانواده و به‌طور دقیق‌تر دختران و زنانی که محور یک خانواده هستند یا خواهند بود، یکی از مهم‌ترین یا شاید بشود بی‌اغراق گفت مهم‌ترین هدف تهاجم فرهنگی دشمن هستند. دشمن امروز بسیار باهوش‌تر از دشمن صدسال پیش است. او می‌داند که نمی‌تواند با برداشتن اجباری حجاب یا با اجبار حکومت، عقاید و دید زنان را نسبت به اصول بنیادین اسلامی سست کند، بنابراین دست به تهاجمی عمیق‌تر می‌زند که حتی به چشم نمی‌آید و اگر احیاناً به چشم کسی هم بیاید به او انگ توهم توطئه می‌زنند. راهبرد قرن بیست و یکم دشمن عبارت است از گسترش دادن عقیده‌هایی که با تحریک احساسات و هیجانات موجب پذیرش آن‌ها می‌شود. مثلاً تصویری از یک زن ایرانی ارائه می‌دهد که در خارج از کشور ده‌ها جایزه برای علوم مختلف برده‌است و این را به حجاب نداشتن او ربط می‌دهند. درحالیکه ما هزاران زن دانشمند در داخل مرزهای کشور داریم که با حجاب کامل به چنین مقاماتی نائل می‌شوند. ولی دشمن سعی می‌کند موفقیت‌های آنان را از دید رسانه‌ها پنهان کند. به بیان رهبری موفقیت‌ها را پنهان می‌کنند یا چنان کوچک جلوه می‌دهند که به چشم نیاید.

دومین مثالی که از راهبرد تهاجم فرهنگی قرن بیست و یکم می‌توان زد، گسترش عقایدی مانند فمینیسم با هدف (ساختگی و ظاهری) دفاع از حقوق زنان است. هدف اصلی فمینیسم چیزی به جز ایجاد فساد عقیده در زنان جامعه اسلامی نیست و زنانی که خود عقاید التقاطی و غرب‌زده و گاه ضداسلامی داشته باشند، مسلم است که نمی‌توانند فرزندان تمدن‌ساز پرورش دهند. دقت‌کنید که بنیان فمینیسم بر اصل اشتباهی استوار است و التقاط آن با اسلام امریست ناممکن. لکن دشمن این مرز را پنهان می‌کند و طوری جلوه می‌دهد که گویا اسلام بدون فمینیسم ناقص است. فمینیسم می‌گوید زنان و مردان باید که از همه نظر برابر باشند. درحالیکه اسلام می‌گوید زن و مرد پیش خداوند از نظر معنوی و حقوقی برابر هستند لکن به هر کدام توانایی خاصی داده‌ایم و متناسب با آن توانایی هر یک وظایف خاصی هم دارند. فمینیسمی که خیلی از ما در اطراف خودمان شاید شاهد آن بوده باشیم، اصلی‌ترین اسلحه دشمن بر سر خانواده‌ها خواهد بود.

سومین زمینه‌ای که تهاجم فرهنگی در آن رخ می دهد، سبک زندگی است. دشمن با تبلیغ سبک زندگی تجملاتی سعی در القای این الگو در اذهان خانواده‌ها دارد که سبک زندگی پیشرفته می‌بایست که پر زرق‌وبرق باشد. البته سبک زندگی مصادیق دیگری نیز دارد که در بحث ما نمی‌گنجد.

به عنوان سخن پایانی می‌توانم بگویم در اینکه دختران و زنان مهم‌ترین موضوع تهاجم فرهنگی از جانب دشمن هستند، شکی ندارم. ولی اعتقاد راسخم بر این است که با پرورش بصیرت راهبردی در دختران و زنان می‌توان از این راهبرد دشمن علیه خود آن‌ها استفاده کرد؛ آنان را در زمین بازی خودشان توسط زنان به عنوان افسران این جنگ نرم شکست داد.



گاهنامه فرهنگی و اجتماعی ارغوان، سال سوم، شماره پنجم، فروردین 1400

جهت دریافت نسخه الکترونیکی نشریه به کانال تلگرامی زیر مراجعه کنید

t.me/Nashriyat_SBU


زنان و نقش فرهنگیافسران جنگ نرمزنان و سیاستزنان و جنگ نرممشارکت فرهنگی زنان
گاهنامه فرهنگی و اجتماعی حوزه زنان و خانواده، بسیج دانشجویی دانشگاه شهید بهشتی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید