بازنشر از ویژهنامه محیطزیست آرمانشهر، خرداد ۱۳۹۸
خشکی و کم آبی، گرم شدن زمین، از بین رفتن جنگل ها و فضای سبز، آلودگی هوا و... همه نشان از وجود بحران جهانی در سراسر زمین است. بحران هایی که زنگ خطرش در سراسر دنیا پیچیده است، زنگ خطری که سبب آن شد که تمام متخصصان بر سر یافتن راههایی برای برون رفت از وضعیت فعلی تمام تلاش خود را به کار گیرند. در این بین، هم با روش های هدف گیرندهی مصرف شخصی و هم با روشهای کلان مواجه میشویم. این مقاله می خواهد راهی برای گذر از بحران تجویز کند، به سبب آن که در حد و اندازه اش نیست، بلکه سعی دارد کلیتی از محتوای مواجهه با بحران محیط زیست را بیان دارد که به نظرش صحیح می آید. در نگاه به مسئله محيط زيست باید نگاهی رادیکال و ریشه ای داشت. برای مثال، بدون شک کاهش مصرف خانگی تاثیرگذار است. اما هنگامی که سهم مصرف خانگی در استفاده از آب را مشاهده میکنیم، متوجه می شویم که علل بحران حاضر در جای دیگری است. دست اندازی به محیط زیست همواره در طول تاریخ وجود داشته است؛ اما آنچه امروز رخ می دهند محصولی رابطه ی سرمایه است، رابطه ای که مبتنی بر رقابت بر سر تولید بیشتر (که در این مسیر طبیعت بر سر راه قرار دارد) و به حداکثر رساندن سود است. امروزه با دو بحران بزرگ در سراسر دنيا مواجهیم ۱- اخلال در بازتولید اجتماعی نیروی کار ٢- تخریب محیط زیست۔ حال برای آن که متوجه شویم که این دو بحران در کنار جنبشهای کارگری و محیط زیست چه نسبت هایی باهم دارند، باید به بررسی آنها بپردازیم بحران اول را در دو قسمت محل کار و خانه می توان بررسی کرد. افزایش ساعات کار، کمبود بیمه، سختی کار و فقدان امنیت در محل کار نمونه هایی از سرکوب دستمزد در محل کار است. از طرف دیگر در خانه که محل خرج همان دستمزد است. شاهد آنیم که دولت با شانه خالی کردن از مسئولیتهای خود مانند تامین مسکن، آموزش، بهداشت و حلقه ی فشار را بر نیروی کار تنگ تر می کند. به سبب همین دلایل است که هرم جمعیت بر هم می خورد و خود تبدیل به یک مشکل می شود. از دیگر سو، کاهش حجم آب های زیرزمینی، آب های سطحی، آلودگی هوا، خشک شدن دریاچه ها، محاصره شدن با ریزگردها، از بین رفتن پوشش های گیاهی جنگل زدایی، بیابان زایی و ...، همگی نشانه های بحران دوم هستند که سراسر جهان را در برگرفته است هر دو بحران را می توان در دو رابطه بررسی کرد.
۱- رابطه انسان با انسان۔ ۲-رابطه انسان با طبیعت
بحران از جایی شروع می شود که نگاهي كالايي (در تعريف تجربی کالا چیزی است که به قصد کسب سود تولید شده و در بازار فروخته می شود) به دو ناکالا (طبیعت و نیروی کار) سلطه پیدا می کند. به سبب همين نكته. در طبیعت دخل و تصرف میشود و به سبکی متفاوت انسان بر آن سلطه پیدا می کند و در کنار آن، برای نیروی کار هم به مثابه كالا، بازار ایجاد می شود با کالایی شدن طبیعت مالکیت خصوصی حول آن شکل می گیرد (بارها در ایران شنونده ی اخباری مبنی بر خريد و فروش مراتع، معادن، شیلات، جنگلها، فضای عمومی شهرها و... بوده ایم و هستیم) که خود عامل تخریب و بحرانی کردن وضعیت محیط زیست است. آنچه به طور پیشینی سبب این وضعیت شده است منطق سرمایه، مبنی بر تولید بیشتر و میل به انباشت هرچه بیشتر است. سرمایهدار ناچار است که به صورتی در این قواعد بازی کند؛ وگرنه حذف می شود. بنابراین مسئله سرمایه دار نیست، بلکه منطق سرمایه داری است که کار و طبیعت را تبدیل به کالا کرده است.
جنبش کارگری در مقابل بحران اول و جنبش محیط زیست در مقابله با بحران دوم قرار دارد. در ایران جنبش محیط زیست نداریم، بلکه تحرکاتی برای محافظت از محیط زیست وجود دارد که ممکن است همین تحرکات یا دور کردن مسئله از علل اصلی بحران، خود به بحران دامن بزنند. فقدان نگاه ریشه ای و رادیکال به بحران محیط زیست و راه حل های مبنی بر بازار (مانند ایجاد طرح ترافیک و فروختن آن، چنان که گویی با این کار دیگر هوا آلوده نمی شود) از معایب اینگونه تحرکات برای حفظ محیط زیست است. به سبب آن که منطق یکسانی سبب ایجاد بحران های مقابل جنبش کارگری و جنبش محیط زیست شده است، این دو در کنار هم می توانند به مقابله بپردازند و بروز یافتن هر یک، اگر بخواهد مستقل از دیگری باشد، به مشکل خواهد خورد حال اگر بخواهیم به روش های مقابله بحران فعلی محيط زيست بپردازیم. ۱- جلوگیری از رشد کارخانه های آلاینده ۲- جلوگیری از رونق کالاهای لوکس و صنعت مجلل سازی. ۳-جلوگیری از پیشروی شیلات صنعتي و چوب بری در جنگلها ۴- مقابله با صنعت تبلیغات که نیاز های بیهوده تولید می کند ۵- سرمایه گذاری بر آبرسانی همگانی، حمل و نقل رایگان و کشاورزی ارگانیک ۶- جهانی زدایی از تجارت - هر کالایی که جایی می تواند تولید شود نیازی به واردات ندارد در آخر باید اشاره کرد که منطق سرمایه که مبتنی بر انباشت سود و تولید بیشتر است. پس مقابله با آن در نسبت با تجدید نظر در منطق مالکیت خصوصی است.