چرا به فمنیسم ضد سرمایه داری نیاز داریم؟

✍علی غلامی | ? دانشجوی مهندسی راه آهن | ? ویژه نامه «زنان»

? بخش زیادی از ستم جنسیتی برساخته‌ی سرمایه‌داری است. سرمایه‌داری در تکوین ستم تاریخی به زنان نقش انکارناپذیری داشته است. از این رو مبارزه برای رفع ستم جنسیتی نمی‌تواند جدا از پیکارهای ضدسرمایه‌داری باشد.

سکسیسم، تبعیض و نابرابری‌ها و ستم جنسیتی وارد بر زنان، همه اموری تاریخی اند. یعنی کلیت جایگاه فرودست زنان و هر آنچه آنها را در موقعیت سرکوب‌شده قرار می‌دهد؛ خلق‌الساعه نیست. بلکه طی روندهایی تاریخی تکوین یافته تا به شکل موجود امروز خود برسد. بخش زیادی از ستم جنسیتی برساخته‌ی سرمایه‌داری است. سرمایه‌داری در تکوین ستم تاریخی به زنان نقش انکارناپذیری داشته است. از این رو مبارزه برای رفع ستم جنسیتی نمی‌تواند جدا از پیکارهای ضدسرمایه‌داری باشد. چرا که مردسالاری و سرمایه‌داری حقیقتی درهم‌تنیده دارند. البته اینجا به دام این ساده‌انگاری بیفتیم که رفع کلیت ستم جنسیتی را به محو سرمایه‌داری موکول کنیم.

شکاف‌های جنسیتی فراطبقاتی در حوزه‌های مختلف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ممکن است این تصور را تقویت کنند که سکسیسم به کل جدا از سرمایه‌داری است و در واقع درهم‌تنیدگی این دو مفهوم را پنهان کند. سکسیسم و شکاف‌های نژادی و قومی از بخش‌های مهم دخیل در فرآیند تاریخی انباشت سرمایه و تکوین سرمایه‌داری به عنوان یک نظام تاریخی بوده اند.

سرمایه، استثمار و جنسیت

بیشتر مردم از جمله زنان از آن رو که کار می‌کنند و دستمزدی که دریافت می‌کنند کمتر چیزی است که تولید می‌کنند؛ استثمار می‌شوند. در این میان تفاوت آشکاری بین دستمزد زنان و مردان وجود دارد به عبارت دیگر متوسط نرخ استثمار برای زنان بیشتر است. سرمایه به خوبی از سکسیسم بهره می‌برد تا کمپانی‌ها با اعمال تبعیض بر زنان، استثمار آن‌ها را شدت بخشند. همچنین تمایل سرمایه به کالاسازی همه چیز از جمله بدن را هم نمی‌توان نادیده گرفت. تقسیم جنسیتی کار باعث می شود زنان در خانه بدون مزد کار کنند. کار خانگی عنصری حیاتی در چرخه‌ی تولید سرمایه‌داری است چرا که بدون آن بازتولید نیروی کار صورت نمی‌گیرد. در واقع استثمار از طریق کار خانگی امکان تداوم استثمار در کلیت سیستم را فراهم می‌کند. بخش مهمی از بازتولید نیروی کار هم از طریق تولید مثل صورت می‌گیرد و سلب اختیار زن بر بدنش هم از این دریچه قابل فهم است. به همین دلیل در دوره‌ی انباشت بدوی که فاز اولیه‌ی شکل‌گیری سرمایه‌داری بود همراه با پدیده‌هایی چون تعقیب گسترده‌ی ساحره‌ها و مجازات آن‌ها در اروپا و بعدتر ممنوعیت قابلگی توسط زنان بود. این اقدامات پله‌هایی بودند که به تدریج انقیاد کامل بر بدن زنانه را محقق کردند تا وظیفه‌ی بازتولید اجتماعی را در درجه‌ی اول بر گرده‌ی زنان قرار دهند.

آیا فمینیسم لیبرال همچنان پیشروست؟

تصویر عمده‌ای که رسانه‌های جریان اصلی از فمینیسم به ما ارائه می‌کنند کماکان نوعی فمینیسم لیبرال است. در این وضعیت فمینیسم لیبرال به جای آن که بخشی از راه‌حل باشد خود بخشی از مشکل است چرا که گویی فمینیسم لیبرال وقف طبقه‌ای ممتاز از زنان شده است تا به فتح جایگاه‌های مدیریتی-حرفه‌ای توسط آنان کمک کند بدون آن که تغییری رادیکال در سیستم به همراه داشته باشد. هرچند فمینیسم لیبرال هم تبعیض را محکوم می‌کند و بر آزادی حق انتخاب تاکید می‌کند اما از فهم ریشه‌های مادی و اجتماعی-اقتصادی که مولد تبعیض هستند و آزادی و توانمندی را از بسیاری از زنان سلب می‌کنند؛ عاجز است و بیش از آن که درگیر مسئله‌ی برابری باشد به دنبال شایسته‌سالاری است. نادیده گرفتن ریشه‌ها و پس‌زمینه‌ی مادی تغییرات اجتماعی و محدود دیدن توانمندی زنان در توانایی‌های فردی به بیراهه می‌رود. ما نیازمند یک ایدئولوژی واقعا معطوف به رهایی هستیم.

بسوی یک فمینیسم ضدسرمایه‌داری

ما به فمینیسمی احتیاج داریم که امکان مقاومت و سازماندهی علیه سیاست‌ها و عوامل مولد طرد و حرف‌ها در سپهرهای مختلف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را به ما بدهد و به دنبال ایجاد زندگی خوب و برابری برای همه‌ی سرکوب‌شدگان و مطرودان سیستم فارغ از جنسیت، هویت جنسی و مذهب و نژاد باشد و در با پیوند با تمامی جنبش‌های رادیکال و ترقی‌خواه به سوی مبارزاتی که در پی احیای حق زندگانی برای این مطرودان باشد و این امر جز با هدف قراردادن سرمایه‌داری و نقد بی‌رحمانه و سازماندهی علیه آن میسر نمی‌شود

? برای دسترسی به فایل تمامی مطالب این پرونده، می توانید به لینک فایل سی و دوم آرمان شهر مراجعه کنید.