سرعت صوت زیاد است
اما تو سریعتر باش
شاید بتوانی به دادم برسی...
من با نگاهم حرف میزنم
چشمهای تو کَر است!
چشمهای کَر تو را دوست ندارم
آینه را بشکن
اون آدم چرک توی آینه را دوست ندارم
تو لب تر کن
شیرینی خشک دوست ندارم
تکست منو رو بیت بخون
یکنواختی را دوست ندارم
بسه دیگه چرت و پرت
باید واست رپ کنم
تو مث الکترون و من شبیه نوترونم
دیگه زیاد تنها موندم اینجا واسم کافیه
واسه فهموندن مطلب مینویسم قافیه
تند تایپ میکنم که کسی دستمو نبینه
چیزی که هدف منه نه جنگه نه دینه
هر کی که رد میشه میگه این روان پریشه
میخوام شاعرانه بگمش ولی نمیشه
حرفای سنگین منو اول خودت هضم کن
بعد برای درد کشیدن بیا منو رسم کن
چراغا روشن بود وقتی اینجا پیشم بودی
وقتی که تو رفتی گذاشتم عینکِ دودی
پشت میلههای زندان فقط دیدم نرده
تجمع بُغزم منو گردن کلفت کرده
نقطه ویرگول کنار اسمم شبیه اعدامه
یه نشونه خواستارِ مرگ و محکوم به ادامه
تو دنیای سردی که هیچ اعتراضی بجا نی
غروبی کردم که میشه بهش گفت کهکشانی
هوا تنگه نمیشه نفس کشید بدون تو
واسهی کوچیکترین چیزا میگیرن جونتو
هیچجای دنیا مث کنار تو نیس واسم
پاش بیوفته شلیک میکنم به پلیس بازم
زیاد واست حرف نزنم من نمیخوام شاخ کنم
زود رفتی و قسمت نشد جوراباتو پات کنم
زیاد اگه حرف بزنم صدا ننم در میاد
دیگه ادامه نمیدم چون قافیه کم میاد
مطمئنم صدام تا نزدیک گوشِت بَم میاد
بازم میگم زود بود واسه اینکه بگم زَّت زیاد