آریا رائف
آریا رائف
خواندن ۵۶ دقیقه·۳ سال پیش

معرفی شخصیت گرین لنترن، هال جوردن

در این قسمت از مطالب معرفی شخصیت‌های کمیک تصمیم گرفتیم به سراغ بزرگ‌ترین عضو ارتش گرین لنترن و صمیمی‌ترین دوست گرین ارو/اولیور کویین یعنی هال جوردن برویم.

هال جوردن در ابتدا تنها یک خلبان آزمایش محسوب می‌شد. اما از آنجایی که توانایی زیادی در غلبه در ترس خود و همچنین مهار قدرت اراده داشت، انتخاب شد تا تبدیل به یکی از گرین لنترن‌ها شود؛ آن هم گرین لنترن بخش ۲۸۱۴ که حلقه یک گرین لنترن بیگانه به نام «ابین سور» را که در حال مرگ بود، به ارث می‌برد. بعد از گذشت مدتی، هال جوردن تلاش کرد تا با استفاده از قدرت اراده خودش، یک حلقه قدرتی مخصوص به خودش را درست کند. هال ازطریق قدرت اراده مصمم و همچنین عزم قاطعانه‌ی خود توانست یک سابقه باور نکردنی و شگفت‌انگیز را در زمینه فعالیت‌های قهرمانی، آن هم در سرتاسر کهکشان به دست بیاورد. او توانست این کار را با کمک دوستان گرین لنترنی خود و همچنین دیگر اعضای تیم لیگ عدالت انجام دهد.

هال جوردن که با نام گرین لنترن هم شناخته می‌شود، یک شخصیت ابرقهرمانی است که در کتاب‌های کمیکی که توسط شرکت دی سی کامیکس منتشر می‌شوند، حضور پیدا می‌کند. این شخصیت در سال ۱۹۵۹ توسط نویسنده‌ای به نام جان بروم و همچنین هنرمندی به نام گیل کین خلق شد. او برای اولین‌بار در قسمت ۲۲ سری کتاب کمیک Showcase که در ماه اکتبر سال ۱۹۵۹ منتشر شده بود، ظاهر شد. به‌نوعی هال جوردن، یک نوع بازسازی از گرین لنترن قبلی است که در دهه ۱۹۴۰ در کتاب‌های کمیک ظاهر می‌شد و «آلن اسکات» نام داشت.

در ابتدا هال جوردن اصلا نمی‌توانست در مقابل رنگ زرد از قدرت‌های خود استفاده کند

به غیر از کتاب‌های کمیک، هال جوردن به واسطه محبوبیت بسیار زیادی که به دست آورده بود، توانست در آثار مختلف دیگر مانند پروژه‌های انیمیشنی، بازی‌های ویدیویی و لایو اکشن‌ها ظاهر شود. طراحی اصلی و ابتدایی هال جوردن در کتاب‌های کمیک، براساس ظاهر بازیگری به نام پل نیومن بوده است. سایت محبوب آی جی ان در سال ۲۰۱۱ لیستی از ۱۰۰ قهرمان برتر کتاب‌های کمیک نوشت و هال جوردن را در رتبه ۷ آن قرار داد. از طرف دیگر هم این سایت یک فهرست دیگر از ۲۵ قهرمان برتر شرکت دی سی کامیکس در سال ۲۰۱۳ نوشت که جوردن را در رتبه ۴ آن قرار داد.

  • اتفاقات کنونی:

هال جوردن در حال حاضر در حال بازگشت به زمین است؛ آن هم بعد از اتفاقات خط داستانی Godhead و نبرد مقابل خدایان جدیدِ نیو جنسیس. او در این خط داستانی بر سر حلقه وایت لنترن و همچنین قدرتی که در اختیار «کایل رینر» بود، یعنی معادله زندگی، مبارزه می‌کرد. کایل زمانی این قدرت را به دست آورده بود که به سراغ دیوار منبع رفت و درنهایت به آن سوی این دیوار رفت. زمانی‌که او بازگشت، خدایان جدید، قدرت او را حس کردند. از همین به‌دنبال راهی بودند تا بتوانند آن را برای خودشان کنند. آن‌ها تصور می‌کردند که با استفاده از این قدرت، بالاخره به سطحی می‌رسند که می‌توانند دارک ساید و آپوکالیپس را برای همیشه شکست دهند.

در طی این نبرد، هال متوجه شد که در حال متحد شدن با یک سری از لنترن‌های قرمز یعنی «گای گاردنر»، سینسترو و حتی «بلک هند» است. تمامی آن‌ها به هال جوردن کمک کردند تا در این مبارزه پیروز شود. آن‌ها در طی این ماجرا از تکنولوژی بووم تیوب استفاده کردند تا این نبرد بزرگ را به سیاره مخصوص خدایان جدید یعنی همان نیو جنسیس ببرند. همین ماجراها باعث شد تا هال برای مدتی از سیاره زمین دور باشد. بعد از یک برخورد و ملاقات با دوستان زمینی خودش در یک رستوران، متوجه شد که «کارول فریس» در حال ادامه دادن به زندگی‌اش است و با کایل رینر وارد رابطه شده است. او با شنیدن این خبر متوجه شد که باید هرچه زودتر این موضوع را بپذیرد و زندگی خودش را دوباره از نو بسازد.

علاوه‌بر این، او در این برهه زمانی و در سری کتاب کمیک Justice League که توسط جف جانز نوشته می‌شود، قبول کرد که «جسیکا کروز» را که حلقه قدرت زمین ۳ را به دست آورده، آموزش دهد. در سری کتاب کمیک Green Lantern که پیش از آغاز مجموعه Convergence در ماه آوریل سال ۲۰۱۵، به پایان رسیده بود، هال جوردن نقشه‌ای کشید تا خودش را تبدیل به قربانی ارتش گرین لنترن کند تا بلکه به این طریق از شکست مفتضحانه آن‌ها جلوگیری کند.

هال جوردن در یک خانواده نظامی و ارتشی به دنیا آمدو پدر او یعنی «مارتین جوردن» در جنگ پرواز می‌کرد و در طی دوران کودکی هال به‌عنوان یک خلبان آزمایش برای هواپیمای فریس مشغول بود. هال ارتباط بسیار نزدیک و عمیقی با پدر خود داشت. هر دوی آن‌ها عشق پرواز کردن را در دل داشتند؛ جالب است بدانید که هال برخی اوقات حاضر بود در مدرسه غیبت بخورد اما پرواز کردن پدرش را تماشا کند. بعد از گذشت مدتی، مارتین در طی یک ماجرای پرواز آزمایشی که اصلا طبق برنامه پیش نرفت، جان خود را از دست داد؛ آن هم درحالی‌که هال و کارول فریس در حال تماشا کردن بودند. در نتیجه، مادر هال اصلا دیگر به او اجازه نمی‌داد که باز هم به فرودگاه‌ها برود یا هرگونه ارتباطی با این فضا و دنیای هوانوردی داشته باشد. زیرا او یک بار به خاطر همین ماجراها همسرش را از دست داد و دیگر نمی‌خواست پسرش را هم از دست بدهد.

به خاطر همین توافقی که با مادرش کرده بود، هال قول داد که اصلا به نیروی هوایی نپیوندد. بااین‌حال، زمانی‌که هال به سن ۱۸ سالگی رسید، درهرصورت به نیروی هوایی پیوست. او در همان سنین کم هم به‌عنوان یکی از بهترین خلبان‌های جوان به شمار می‌رفت. اولین عملیات خاص جنگی او، مربوط‌به دوران جنگ کرده بود. سال‌ها بعد از این ماجراها که مادر هال در حال مردن بود، هال تصمیم گرفت که به ملاقات او برود. بااین‌حال، برادر او یعنی «جک» اعلام کرد که مادرشان اصلا دوست ندارد این پسر خود را ببیند. هال کاملا می‌دانست که علت بی‌توجهی و بی‌میلی نسبت به ملاقات پسرش، به خاطر این است که او به نیروهای هوایی پیوسته بود. از همین رو او تصمیم گرفت که در اولین فرصت، کاری کند که از این نیروهای هوایی اخراج شود و خواسته مادرش را عملی کند. در نتیجه هال تصمیم گرفت که مشت محکمی را نثار فرمانده خود بکند و از آن‌جا اخراج شود.

با انجام این کار، هال جوردن خیلی زود با بی‌آبرویی کامل از نیروی هوایی اخراج شد و بلافاصله به سراغ مادرش رفت تا او را ملاقات کند. اما درست پیش از اینکه او به بیمارستان برسد، مادرش جان خود را از دست داد و پیش از دیدن پسرش، مرد. مدت‌ها بعد از رخ دادن این اتفاق، زمانی‌که او در یک ماجرای شبیه‌ساز پرواز قرار داشت، یک میدان انرژی او را محاصره کرد و او را به سراغ ابین سور برد. ابین سور در آن زمان یکی از اعضای ارتش گرین لنترن محسوب می‌شد. این ارتش گرین لنترن یک نیروی قدرتمند برای حفظ آرامش و صلح محسوب می‌شدند که در کهکشان فعالیت می‌کردند و بخش ۲۸۱۴ فضا را تحت نظارت گرفته بودند. ابین سور که با داشتن حلقه قدرت در آستانه مرگ قرار داشت، به‌دنبال بهترین و ارزشمندترین جانشین روی سیاره زمین می‌گشت. این حلقه در اصل دو کاندیدا خوب به‌طور همزمان پیدا کرد؛ یکی هال جوردن و یکی دیگر هم گای گاردنر.

به‌طور اتفاقی، در مقایسه با گای گاردنر، هال جوردن در نقطه نزدیکی نسبت به محل سقوط حضور داشت به همین دلیل او انتخاب شد. با اینکه این شخصیت یک سری نقص و ضعف داشت، اما درنهایت حلقه قدرت و همچنین باتری قدرت هم به او داده شد. او به‌عنوان اولین ماجراجویی خود، به سیاره Oa رفت؛ سیاره مخصوص اعضای ارتش گرین لنترن. او زیر نظر فردی به نام سینسترو آموزش دید؛ او یکی از اعضای همین ارتش محسوب می‌شد اما بعد از گذشت مدت‌ها، تبدیل به مرگبارترین و بدترین دشمن هال شد. هال جوردن تبدیل به گرین لنترن بخش ۲۸۱۴ که مکان آن روی زمین مشخص شد، بود. او از همین طریق توانست دوستان و ارتباطات زیادی در جامعه ابرقهرمانی پیدا کند. تا به امروز، هال جوردن به‌عنوان بزرگ‌ترین گرین لنترن شناخته می‌شده است.

القاب و اسامی مستعار: هارولد جوردن، گرین لنترن، Pol Manning، پارالاکس، اسپکتر، رد لنترن، گرین جینز، بلو لنترن، مامور نارنجی، های بال، کَسِل، امرالد گلادیاتور، گرین لنترن ۲۸۱۴.۱، روشن‌ترین نور در جهان، بزرگ‌ترینِ گرین لنترن‌ها، شجاع، رینگ اسلینگر، امرالد، Smaragdener Ritter، خدای نور و Grüner Gladiator.

تیم‌ها: ارتش بلک لنترن، Blackhawk Squadron، بلک استارز، ارتش بلو لنترن، کرایولا کاوالری، ارتش گرین لنترن، گرین لنترن/گرین ارو، Elite Design Consultants، حافظ افتخار، اینسرجنسی، خانواده جوردن، جاستیس لیگ، جاستیس لیگ 3000، لیگ عدالت اروپا، لیگ عدالت بین‌المللی، لیگ عدالت آمریکا، محافظان جدید، رژیم زمین ۱ و غیره.

متحدان: ابین سور، ایس مورگان، ادم استرنج، الن اسکات، الیس، انجل، آکوامن، اریسیا، اتراسیتیس، اویر، بری آلن، بتمن، بیست، بیلی بتسون، قناری سیاه، بلک نایت، بلک لایتنینگ، بلک ولکن، بلو بیتل، بلو دویل، بودیکا، بوستر گلد، بریک، بروت، کاپیتان آمریکا، کارل فریس، کارول فریس، چارلی ویکر، چیپ، سایبورگ، دافی داک، دارلین، کاراگاه چیمپ، دیک گریسون، دکتر فیت، دوک توماس و غیره.

دشمنان: ابرا کادابرا، ایس، امون سور، انتی متر من، آنتی مانیتور، ارکیلو، آرتور لایت، اتراسیتیس، بارون بدلم، بارون هلموت زیمو، بارون تایرانو، بیفی، بیل بگت، بلک هند، بلیز، بلایند ساید، بلوم، برادر آی، کسل، چون یول، کلی فیس، کلونل دیاز، کنترلر مو، سایبورگ سوپرمن، دارک ساید، داون برکر، دکس نووو، دزلر، دث استروک، دیساد، دسپرو، دکتر دستینی، دکتر آنومالی، دکتر پولاریس، اکلیپسو و غیره.

پیش از اینکه هال جوردن خلق بشود، ویراستار وقت شرکت دی سی کامیکس اصرار خیلی زیادی مبنی بر آوردن دوران جدیدی از علم و تخیل به کتاب‌های کمیک و همچنین تغییر و تحول اساسی ژانر ابرقهرمانی داشت. از همین رو، هال جوردن به‌عنوان گرین لنترن دوران نقره‌ای توسط جان بروم و همچنین گیل کین خلق شد. همان‌طور که بالاتر هم اشاره شده بود، این شخصیت برای اولین‌بار در قسمت ۲۲ سری کتاب کمیک Showcase حضور پیدا کرد. اولین حضور او باعث شد تا شخصیت‌های دیگر این دنیای کمیکی تغییر بسیار زیادی بکنند و تا حد زیادی از داستان‌های جادویی و ماوراء طبیعی فاصله بگیرند. این اتفاق باعث شد تا داستان آن‌ها بیشتر از هر چیزی منشاء و پایه علمی و تخیلی داشته باشد.

از آنجایی که تا به آن لحظه نسخه‌های جدیدی از شخصیت اتم، فلش و هاوک من در کتاب‌ها ظاهر شده بود، این اتفاق بسیار مهم هم باعث شد تا افراد خیلی زیادی این برهه زمانی را آغاز دوران نقره‌ای شرکت دی سی کامیکس بدانند. حال که گرین لنترن قبلی یعنی الن اسکات با آن داستان‌های جادویی‌اش رفته بود، دیگر زمان آن رسیده بود تا هال جوردن که به‌تازگی قدرت حلقه یک بیگانه را در دست گرفته بود، بخشی از یک نیروی پلیسی کهکشانی شود و از جهان محافظت کند. لازم به ذکر است که در کتاب‌های کمیک، تاریخ تولد هال جوردن، ۲۰ فوریه سال ۱۹۷۴ ذکر شده است. شخصیت هال جوردن در ۴۰۷۵ کتاب کمیک حضور داشته که در قسمت ۴ مجموعه The Final Night به نام The Final Knight، قسمت اول مجموعه Green Lantern Annual به نام Rise of the Third Army, Prologue; The First Soldier، قسمت ۱۹ مجموعه Green Lantern به نام Wrath of the First Lantern, Part Nine و قسمت ۷ مجموعه Hal Jordan and the Green Lantern Corps به نام Sinestro's Law: Conclusion: Final Flight جان خود را از دست داده است.

هال جوردن بعد از ملاقات و برقراری ارتباط دوستانه با گرین ارو، بیشتر از قبل اجتماعی شد و از آن روحیه منزوی‌گونه‌ی خود فاصله گرفت. از همین رو به‌دنبال افراد معمولی مختلف می‌گشت تا به آن‌ها کمک کند. بعد از این اتفاق، هال جوردن به اعماق فضا تبعید شد. مهم‌ترین و اصلی‌ترین رابطه خصوصی‌ای که هال داشت، ارتباطی بود که با کارول فریس برقرار کرده بود. کارول از آنجایی که وارث تجارت و ثروت خانوادگی خانواده فریس بود، خودش رئیس خودش محسوب می‌شد. آن‌ها از زمان بچگی درکنار یکدیگر بودند و ارتباط آن‌ها از همان زمان شکل گرفته بود. زمانی‌که کارول توسط Star Sapphire تسخیر شده بود، هال وظیفه خود دانست تا به سراغ او برود و عشق کودکی‌اش را از چنگ Star Sapphire نجات دهد.

بعد از گذشت مدتی، زمانی‌که او توانست کنترل کامل Star Sapphire را به دست بیاورد، تصمیم گرفت که برخی اوقات به‌عنوان یک قهرمان درکنار هال به فعالیت بپردازد. در طی همین برهه زمانی، آن‌ها مدام به‌دنبال راهی بودند تا دوباره ارتباطی بین خود بسازند و زندگی خوبی را درکنار هم تشکیل دهند اما گذشته آن‌ها که خیانتی که در آن وجود داشت، هر از چند گاهی به سراغشان می‌آمد و باز همه چیز را به هم می‌ریخت. در طی خط داستانی Emerald Dawn تاریخچه و داستان منشاء هال جوردن دوباره برای طرفداران بازگو شد. این داستان دوباره توضیح داد که هال جوردن چگونه بعد از مرگ ابین سور، حلقه قدرت را به دست آورد. خط داستانی Emerald Dawn دوم، نشان داد که هال جوردن به خاطر رانندگی آن هم در زمانی‌که در حالت طبیعی نبوده، دستگیر و روانه زندان شده است. بعد از گذشت مدتی از این ماجرا، هال و سینسترو، دوره آموزشی ۹۰ روزه‌ی خود را آغاز کردند.

بعد از این ماجراها، هال جوردن توسط «پارالاکس» تسخیر شد و بعد از آن هم تبدیل به شخصیت بد و شروری شد. بااین‌حال، زمانی‌که به حالت طبیعی خود بازگشت، برای اینکه بتواند آن دوره از زمان را جبران کند، تلاش کرد تا کارهای خوبی انجام دهد؛ کارهایی مانند درمان کردن «جان استوارت»، برگرداندن گرین ارو به زندگی و قربانی کردن خودش برای متوقف کردن Sun-Eater و همچنین تجدید حیات خورشید. بعد از اینکه هال جوردن در مسیر متوقف کردن Sun-Eater خودش را فدا کردن و جانش را از دست داد، تبدیل به اسپکتر شد. بعد از گذشت مدتی هال توانست دوباره زندگی خود را به دست بیاورد و دوباره به‌عنوان گرین لنترن بازگشت.

  • گرین لنترن/گرین ارو:

در دهه ۷۰، هال جوردن خیلی به ندرت ظاهر می‌شد و درگیری‌های زیادی داشت. او در این برهه زمانی بیشتر از هر چیزی با مشکلات کهکشانی نگهبانان و همچنین مشکلاتی که مربوط‌به سیاره مادری خود یعنی زمین می‌شد، دست‌وپنجه نرم می‌کرد. هال در این دوران با دوست قهرمان خود یعنی گرین ارو به یک ماجراجویی رفت؛ همان‌طور که در مقاله معرفی گرین ارو هم به این نکته اشاره شده بود، در این دوران، بین شخصیت این دو دوست و عقایدشان، تفاوت‌های خیلی زیادی وجود داشت. هال حتی برای مدتی هم در واشینگتن و شهر اورگرین مستقر شد. درست در طی همین برهه زمانی بود که نگهبانان، یک گرین لنترن پشتیبان را برای بخش ۲۸۱۴ (بخشی که تحت نظارت هال جوردن بود) به نام جان استوارت انتخاب کردند.

آن‌ها بعد از انجام این کار، قدرت حلقه هال جوردن را هم از بین بردند. بعد از مرگ احتمالی و ظاهری گای گاردنر، هال با یک زن به نام «کاری لیمبو» که قدرت‌های روحانی داشت ارتباط برقرار کرد و عاشق او شد. بااین‌حال، بعد از گذشت مدتی و زمانی‌که گای از مرگ بازگشت، این زن هال را در کلیسا رها کرد و به سراغ گاردنر رفت. کاری قصد داشت تا از گاردنر که به‌تازگی از مرگ بازگشته بود، مراقبت کند و او را تحت درمان قرار دهد. بعد از این اتفاق، هال هم دوباره به Ferris Aircraft بازگشت.

  • داستان‌های گرین لنترن:

از آنجایی که مجموعه گرین لنترن فروش آنچنان زیادی نداشت، شرکت دی سی کامیکس تصمیم گرفت که این مجموعه را در سال ۱۹۵۹ ریبوت و این بار شخصیت جدیدی به نام هال جوردن را معرفی کند

مینی سری Tales of The Green Lantern تنها سه قسمت داشت. در این خط داستانی ما شاهد این هستیم که بین هال جوردن و «کرونا» مبارزه و نبردی صورت می‌گیرد. داستان این مینی سری با اتفاق آغاز می‌شود که نگهبانان با تمام ۳۰۰۰ گرین لنترنی که زنده ماندند و جان سالم به در بردند، ارتباط برقرار می‌کنند. زمانی‌که لنترن‌ها دوباره با یکدیگر متحد شدند، به این نتیجه رسیدند که جهان آن‌ها اصلا در وضعیت خوبی نیست و شرایط ناآرامی دارد. به همین ترتیب آن نبرد بزرگ بین قهرمانان هال و همچنین مینیون‌ها و سربازان کرونا صورت می‌گیرد.

در قسمت آخر این مجموعه ما شاهد این هستیم که کرونا توسط «نکرون» دوباره شارژ می‌شود و نیروی تازه‌ای می‌گیرد؛ نکرون در اصل پادشاه مرده محسوب می‌شود. علاوه‌بر این، ما شاهد مبارزه‌ای شخصی بین هال و نکرون هم هستیم. درنهایت این مینی سری با یک پایان بسیار جذاب تمام می‌شود؛ جایی که ابین سور به هال کمک می‌کند تا از دست مرگ فرار کند. در پایان این خط داستانی، هال توسط نگهبانان ارتقاء پیدا می‌کند و آن‌ها از او می‌خواهند تا به تیم آن‌ها بپیوندد.

  • داستان گانتت:

در این خط داستانی یکی از نگهبانان به نام گانتت از هال می‌خواهد تا نگهبان دیگری به نام «Dawlikispopok» را متوقف کند. زیرا او در تلاش بود تا با استفاده از یک ماشین زمان، زمان را دستکاری کند و تغییر بدهد. ظاهرا در سال‌های اولیه‌ی سیاره Oa، دانشمندی به نام کرونا تلاش کرد تا با استفاده از یک ماشین زمان، مبدا تاریخ را ببیند. او با انجام همین کار، آنتی مانیتور را به وجود آورده بود. حال Dawly در تلاش بود تا از ماشین زمان خودش استفاده کند که کرونا را به آخرالزمان بفرستد. او قصد داشت تا با انجام این کار، او را نسبت به انجام نقشه‌های شرورانه‌ی خودش متوقف کند. از همین رو هال به مبارزه با Dawlikispopok رفت و او را شکست داد. بااین‌حال در طی این مبارزه، مشخص شد که Dawly در اصل مسئول تمام اتفاقات و بدبختی‌هایی است که باعث شده تا جهان به وضعیت کنونی خود دچار شود. زمانی‌که خانواده Dawly برای نگهبانان آورده شدند، گانتت کاری کرد تا سپرهایی در مقابل ذهن جوردن به وجود بیاید. او با این کار قصد داشت تا ذهن او را در مقابل یکی از بزرگ‌ترین رازهایی که در میان نگهبانان وجود داشت، حفظ کند.

  • Emerald Twilight:

در این برهه زمانی، زادگاه جوردن یعنی Coast City توسط سایبورگ سوپرمن و همچنین جنگجوی بیگانه‌ای به نام «Mongul» به‌طور کامل نابود شد. آن‌ها قصد داشتند با نابود کردن این شهر، آن را تبدیل به چیزی کنند که بعدها نام آن را Engine City بگذارند؛ در اصل قرار بود این شهر جایگزینی برای Warworld باشد. هال بعد از اینکه این دو را شکست داد، اصلا نمی‌توانست بپذیرد که شهر محبوبش به این حال دچار شده است. به همین دلیل از حلقه خود استفاده کرد تا سازه‌های مختلفی را به شکل مردم Coast City در بیاورد. یکی از همین سازه‌هایی که هال با استفاده از حلقه‌اش ساخت، به شکل پدر مرده‌اش بود. او به «پدر» خود گفت که همیشه به‌عنوان یک الگوی بزرگ به او نگاه می‌کرده است و دوست داشت که درنهایت درست شبیه او شود.

هدف نهایی و بزرگ او در زندگی‌اش این بود که پدرش با دیدن او به پسرش افتخار کند، به‌جای اینکه مدام بگوید که چقدر برادران او یعنی جک و جیم فوق‌العاده و بی‌عیب هستند. «پدر» هال به او گفت که چگونه برادرانش کارهای خوبی در زندگی‌شان انجام دادند و مفید زندگی کردند؛ این در حالی بود که سر هال مدام در میان ابرها بود و در آسمان‌ها سیر می‌کرد. حتی زمانی‌که هال به پدرش گفت که تبدیل به یک قهرمان شده، پدرش در مقابل او را مسخره کرد و گفت که او حتی قادر نبود شهر خودش یعنی Coast City را نجات دهد. بااین‌حال، زمانی‌که هال به پدرش التماس کرد تا دوباره بازگردد، دوباره مرگ پدرش را در آن پرواز آزمایشی برای Ferris Aircraft تماشا کرد. در لحظه‌ای بعد، هال مادرش را تماشا می‌کرد که در قالب یک سازه دیگر ساخته شده بود. مادرش به هال توضیح داد که چگونه او همیشه در نظر پدرش یک شکست و ناامیدی بزرگ به نظر می‌آمده است.

و در این ملاقات از مادر خود پرسید که چگونه با این موضوع کنار آمده که هواپیمای شوهرش سقوط کرده است و این اتفاق را پذیرفت. به همین ترتیب مادر هال در پاسخ به او توضیح داد که چقدر پدر او را دوست داشت و حتی زمانی‌که همسرش مرد، به‌شدت به این موضوع فکر می‌کرد که خودش هم دیگر باید بمیرد؛ اما درنهایت با این اتفاق کنار آمد و آن را پذیرفت. به مرور زمان افراد دیگر با این اتفاقات بد کنار می‌آیند و به زندگی معمولی خود ادامه می‌دهد و فقط خاطرات خوب است که برای آن‌ها باقی می‌‌ماند. مادر هال، تمام اوقات و اتفاقات خوبی را که به همراه همسرش گذرانده بود، به‌طور کامل به یاد داشت. او برای پسر خود توضیح داد که دردی را که الان حس می‌کند، رها نکند و تمام اتفاقات و خاطرات خوبی را که در ذهن دارد، نگه دارد؛ زیرا اگر این خاطرات خوب را نگه ندارد و آن‌ها را مرور نکند، این دردها بالاخره او را از پا درخواهند آورد.

زمانی‌که سازه مادر هال ناپدید شد، او دوباره روی قدرت اراده خود تمرکز کرد. او این بار تلاش کرد تا با استفاده از حلقه خود شهر Coast City را در قالب سازه‌های انرژی‌گونه دوباره بسازد. در این حال او تلاش می‌کرد تا تمام افرادی را که اهل این شهر بودند، هال آن‌ها را به یاد می‌آورد و حالا دیگر جان خود را از دست داده بودند، در قالب سازه‌های مختلف بسازد. هال با اولین عشق زندگی خود یعنی جنیفر ملاقات کرد و به همراه او دور شهر Coast City قدم زد. او در طی این ملاقات برای جنیفر توضیح داد که چگونه عشق اول زندگی هال به حساب می‌آمد و اینکه او به هال کمک زیادی کرد تا بتواند دوباره زندگی‌اش را از سر بگیرد. با اینکه چیزی حدود ۳ سال از مرگ پدر هال گذشته بود، اما او هنوز نمی‌توانست با این موضوع کنار بیاید. اما در همین حین جنیفر وارد زندگی او شد و به او کمک کرد تا از آسیب زدن به خود دست بکشد. جنیفر حتی توانست هال را متقاعد کند که تبدیل به خلبان درست مثل پدرش بشود.

بزرگ‌ترین دشمن هال یعنی سینسترو در اصل مربی او در اوایل دوران فعالیتش بود. سینسترو همچنین یکی از اعضای ارتش گرین لنترن هم به حساب می‌آمد

هال جوردن در ملاقاتش با عشق اول خود به جنیفر گفت که چگونه اوقاتی را که با او سپری می‌کرده، جزو بهترین زمان‌های زندگی‌اش به حساب می‌آمده است. هال حتی برای اینکه به او پشت کرد و این ارتباط خیلی خوب را بر هم زد، خودش را احمق خواند. بعد از این ملاقات، هال به خانه بازگشت و دوباره پدرش را در آن‌جا دید. زمانی‌که پدر هال، او را دید به او گفت که ساخت دوباره شهر Coast City و هر کسی که ساکن آن‌جا بوده، کار و دستاورد بسیار بزرگی به حساب می‌آمده است. این به آن معنی بود که هال بالاخره توانسته بود کار بسیار خوبی در زندگی خود انجام دهد و کاری کند که پدرش به او هم مانند دیگر پسران خود افتخار کند. اما پیش از اینکه پدرش بتواند این حرف را به او بزند، پدر هال، خانه او و همچنین تمام بخش‌هایی که هال از شهر Coast City ساخته بود، ناپدید شد. زیرا حلقه تمام قدرت‌های خود را از دست داده بود. در همین لحظه نگهبانان ظاهر شدند و هال از آن‌ها درخواست کرد که قدرت بیشتری به او بدهند. اما نگهبانان ارتش اصلا این درخواست را نپذیرفتند.

هال که دیگر سراسر وجودش را ترس فرا گرفته بود. او درحالی‌که به‌شدت آسیب‌پذیر شده بود، با پارالاکس (تجسم روحانی ترس) تنها گذاشته شد. نگهبانان که هال را متهم کرده بودند که او از حلقه‌ی خود برای نیاز‌های شخصی استفاده کرده، تلاش کردند که این حلقه را از او پس بگیرند. هال در طی اقدامی انرژی درون نگهبانان را بیرون کشید و به سیاره Oa سفر کرد. هال که در این برهه زمانی تحت تاثیر و نفوذ پارالاکس قرار داشت، عقل و حواس خود را به‌طور کامل از دست داد و دیگر اعضای ارتش مانند «تومار-تو»، «بودیکا»، «KE'Hann»، «لایرا»، «گرف تورن»، «کریون» و «جک تی. چنس» را به قتل رساند. او ادعا داشت که نگهبانان، او را تبدیل به یک برده برای خودشان کرده‌اند. بعد از این کار، او تمام حلقه‌های قدرت لنترن‌هایی را که شکست داده بود، دزدید.

او این لنترن‌ها را به درون فضا فرستاد و آن‌ها را رها کرد؛ به همین ترتیب آن‌ها تبدیل به The Lost Lanterns شدند. هال حتی تا جایی پیش رفت که با اکراه و زور، Kilowog را هم به قتل رساند. او بعد از گذشت مدتی به سیاره Oa رسید و در آن‌جا با سینسترو مبارزه کرد؛ کسی که توسط نگهبانان آزاد و رها شده بود. هال در طی این نبرد، تمام انگشترهای خود را درآورد تا یک مبارزه عادلانه و منصفانه با سینسترو داشته باشد. درنهایت این نبرد با پیروزی هال به پایان رسید؛ نبردی که هال بعد از پیروزی، گردن سینسترو را شکست و باعث مرگ او شد. هال بعد از انجام این کار ادعا کرد که باید مدت‌ها پیش آن را انجام می‌داده است.

هال ادعا کرد که او از خط قرمز خود عبور کرده است و دیگر اصلا نمی‌تواند بازگردد. زمانی‌که نگهبانان به آن‌جا آمدند و ادعا کردند که هال برای این اقدامات خود مجازات خواهد شد، هال آن‌ها را متهم کرد که زمانی‌که قدرت بیشتری می‌خواست، آن‌ها به او کمک نکردند. او فقط می‌خواست که با استفاده از این قدرت، زندگی عادی خود را بازگرداند اما نگهبانان اصلا پشتش نبودند و از او حمایت نکردند. او اصلا چیز دیگری به غیر از این قدرت نمی‌خواست. هال بعد از گفتن این حرف‌ها، گریه کرد و ادعا داشت که دیگر هیچ برگشتنی وجود ندارد و هیچکس نمی‌تواند او را متوقف کند؛ حتی خودش هم دیگر قادر نیست که خودش را متوقف کند. بعد از این حرف‌ها، هال انگشتر خود را رها کرد و کم کم تمام انرژی‌های سبزی را که در باتری قدرت مرکزی قرار داشت، به سمت خود جذب کرد. او در همین حین، باتری را به همراه تمام ارتش گرین لنترن نابود کرد.

او تمام نگهبانان را به قتل رساند، البته به جز گانتت؛ زیرا او قدرت تمام نگهبانان را جذب کرده بود و انگشتر قدرتمند هال را بازیابی کرد. قرار بر این بود که گانتت با این حلقه به زمین بازگردد و فردی را پیدا کند که بتواند تبدیل به جدیدترین و البته آخرین گرین لنترن شود. او در طی همین جست‌وجو به فردی به نام کایل رینر برخورد کرد، حلقه هال را به او داد و بلافاصله ناپدید شد. بعد از گذشت مدتی، هال بالاخره هدف خود را به دست آورد. از همین رو تمام انرژی‌هایی را که درون باتری وجود داشت جذب کرد و تبدیل به شخصیت شروری به نام پارالاکس شد.

  • ساعت صفر:

پارالاکس مقصر اصلی رویداد بحرانی‌ای به نام Zero Hour بود. او این بحران را با شکست دادن شخصیت شروری به نام «Time Trapper» آغاز کرد. او قصد داشت که جهان را دوباره بسازد و تاریخ را هم دوباره بنویسد؛ آن هم به‌گونه‌ای که تصور می‌کرد باید به همان شکل می‌بود. در این برهه زمانی، پارالاکس چندین مسافر زمان مختلف را به قتل رساند و تنها از جان آنهایی گذشت که تصور می‌کرد هیچ تهدیدی برای او محسوب نمی‌شوند. بعد از گذشت مدتی، پارالاکس به محض اینکه فهمید که Time Trapper در برخوردش با او جان سالم به در برده، بلافاصله به سراغ او رفت و مطمئن شد که این بار به‌طور جدی مرده است. قهرمانان سیاره زمین به کمک «ویو رایدر» با پارالاکس برخورد کردند. او به‌راحتی توانست کایل و سوپرمن را شکست دهد و بالاخره تمام خلقت را به پایان رساند و تلاش بود تا یک نسخه کاملا جدید به وجود بیاورد.

سوگندی که هال جوردن برای شارژ دوباره‌ی انگشتر خود استفاده می‌کرد، در اصل توسط نویسنده مشهوری در زمینه داستان‌های علمی و تخیلی یعنی آلفرد بستر نوشته شده بود

خیلی زود پارالاکس تلاش‌های خود را برای ساخت دوباره‌ی جهان آغاز کرد. او ادعا کرد که تمام کاری که او قصد انجامش را داشت، این بود که Coast City و مردم آن را دوباره برگرداند. اما مدت زیادی طول نکشید که او متوجه شد، از دست دادن Coast City تنها مشکلی نبود که او باید به آن رسیدگی می‌کرد. پارالاکس به این نتیجه رسید که کل جهان پر از عذاب و نقص است و او باید به تمام آن‌ها رسیدگی کند. او حتی ادعا کرد که می‌تواند به همه قهرمانان، تمام آن چیزهایی را که همیشه می‌خواستند، به آن‌ها بدهد. در همین لحظه، ویو رایدر تمام قهرمانان زمین را به نقطه‌ای برد که با پارالاکس مقابله کنند. به همین ترتیب پارالاکس با تمام متحدان قبلی خود حتی گرین ارو، برخورد کرد. جالب است بدانید که حتی اسپکتر هم به این نبرد پیوست. ویو رایدر از قدرت قهرمانان زمین استفاده کرد تا تمام قدرت‌های پارالاکس را بیرون بکشد. از همین رو آن‌ها با موفقیت توانستند جهان را به شکلی بازسازی کنند که تفاوت‌های بسیار کم و معدودی با نسخه‌ای داشت که پارالاکس قبلا آن را نابود کرده بود.

  • پارالاکس در مقابل کایل رینر:

درست بعد از اینکه پارالاکس در طی اواخر رویدادهای خط داستانی Zero Hour متوقف شد، او و کایل به سیاره Oa تله پورت شدند و دوباره یک نبرد بین آن‌ها آغاز شد. حالا که پارالاکس بخش زیادی از قدرت‌های خود را از دست داده بود، قصد داشت تا حلقه خود را از کایل بگیرد و دوباره از آنِ خود کند. او قصد داشت تا با استفاده از این حلقه، دوباره تمام انرژی این سیاره را به سمت خود جذب و دوباره در جهت درست کرده همه چیز تلاش کند. کایل از انجام دادن این کار ممانعت کرد و حتی پارالاکس را هم شکست داد. در همین حین، هال جمجمه دوست خود یعنی Kilowog را دید که در طی خط داستانی Emerald Twilight او را به قتل رسانده بود. از همین رو هال به کایل گفت که او فقط قصد داشت همه چیز را درست کند و تبدیل به یک قهرمان بزرگ شود اما درنهایت همه چیز را خراب کرد و تبدیل به یک فرد شرور شد.

کایل کاملا حرف‌های هال را درک می‌کرد و برای او توضیح داد که چگونه تبدیل به گرین لنترن شده بود و چگونه الکس را از دست داد؛ زنی که فوق‌العاده به او اهمیت می‌داد و دوستش داشت. کایل که مسئولیت بسیار بزرگ قهرمان بودن را فهمیده بود، تصمیم گرفت که حلقه را به هال بازگرداند. هال بعد از گرفتن این حلقه درست همانند قبل تلاش کرد تا با استفاده از قدرت آن، تمام انرژی‌ای را که در سیاره Oa قرار داشت، جذب کند و سطح بالاتری از قدرت برسد. بااین‌حال، از آنجایی که هال در وضعیت ضعیفی قرار داشت، کایل که به نیت واقعی هال پی برده بود، خیلی راحت توانست دوباره حلقه را از او پس بگیرد. هال حتی یک فرصت بسیار خود به کایل داد تا بتواند چیزی را که از دست داده بود (نامزد خود یعنی الکس) دوباره به دست بیاورد. اما کایل این پیشنهاد را رد کرد زیرا اصلا در نظر او، کار درستی نبود.

از همین رو او از قدرت حلقه استفاده کرد تا با استفاده از وارد کردن انرژی خیلی زیاد به درون سیاره Oa، آن را از بین ببرد. طولی نکشید که سیاره Oa به‌طور کامل نابود شد و با این اتفاق، فرصت خیلی خوب هال برای قدرتمندتر شدن هم به طبع از بین رفت. کایل از این حادثه جان سالم به در برد اما این در حالی بود که اصلا مشخص نشد هال کجاست و آیا زنده مانده یا خیر. بعد از گذشت مدتی مشخص شد که هال واقعا از ماجرای نابودی سیاره Oa جان سالم به در برده است. از همین رو او خیلی زود در قالب شکل انسانی خود به زمین بازگشت. هال بعد از بازگشت به زمین، یک بار دیگر با کایل رینر در خانه خود برخورد کرد. هال به‌راحتی توانست به خاطر ارتباطی که با آن حلقه داشت (حلقه‌ای که حالا کایل از آن استفاده می‌کرد)، رد کایل را بزند و محل سکونت او را پیدا کند.

هال اصلا قصد نداشت که با کایل مبارزه کند و فقط از او خواست تا حلقه را به او بازگرداند. هال اعتقاد داشت که باری دیگر باید تبدیل به گرین لنترن شود. او فکر می‌کرد که تنها با این کار می‌تواند زندگی خود را به حالت قبل بازگرداند و گرین لنترن بودن در اصل معنی و ارزش زیادی در زندگی او داشت. هر کاری که او از زمان نابودی شهر خود یعنی Coast City انجام داد، کاملا اشتباه بود. اینگونه به نظر می‌رسید که هال جوردن به تمام اشتباهات خود پی برده بود و قصد داشت آن‌ها را جبران کند. او فقط می‌خواست همه چیز را درست کند و به حالت قبل بازگرداند اما هیچکس او را درک نمی‌کرد. از طرف دیگر، گانتت اصلا به کایل رینر اجازه نداد تا حلقه خود را به او بدهد.

گانتت در این برهه زمانی در خانه کایل بود و برای او توضیح داد که چرا و چگونه کایل را انتخاب و حلقه را به او داده است. بعد از این توضیحات، گانتت از کایل خواست تا حلقه را به او بازگرداند زیرا تصور می‌کرد که او دیگر لیاقت آن را ندارد. هال با مشاهده این اتفاقات، گانتت و دیگر نگهبانان را مسخره کرد. او اعلام کرد که تنها کاری که آن‌ها انجام می‌دهند، دستکاری ذهن و سوءاستفاده از دیگران برای رسیدن به اهداف و نیازهای شخصی خودشان است. آن‌ها فقط همیشه از قوانین خودشان پیروی می‌کنند، بدون اینکه کارهایی را که واقعا ضروری است، انجام بدهند. هال بعد از این صحبت‌ها، درخواست کرد که حلقه را به او بازگردانند. کایل اصلا نپذیرفت که حلقه را به هال بدهد زیرا او یک بار فرصت رستگاری و بهتر شدن داشت اما آن را به‌طور کامل نابود کرده بود. هال یک بار دیگر شکل پارالاکس را به خود گرفت و به سمت کایل حمله‌ور شد؛ با اینکه او اصلا موافق این مبارزه نبود.

زمانی‌که این دو در حال مبارزه با یکدیگر بودند، گانتت به سراغ کمک کرد و از ابرقهرمانان مختلفی درخواست کرد تا در این ماجرا مداخله کنند؛ ابرقهرمانانی مانند مارشن من هانتر، آکوامن، هاوک من، فلش (والی وست) و بهترین دوست هال یعنی اولیور کویین یا همان گرین ارو. متاسفانه حتی قدرت‌های آن‌ها روی یکدیگر هم نتوانست پارالاکس را متوقف کند. از طرف دیگر، حرف‌های زیبا و تأثیرگذار بهترین دوستان او یعنی اولیور و والی هم نفوذی روی او نداشت. درنهایت پارالاکس، کایل را شکست داد و حلقه او را گرفت. در همین لحظه سوپرمن به میدان مبارزه آمد و به هال گفت که او نمی‌تواند شهر Coast City را به همان شکل قبلی خود بازگرداند. اما هال اصلا این حقیقت را نپذیرفت و به‌راحتی توانست سوپرمن را باری دیگر شکست دهد.

هال جوردن تنها به این دلیل توسط انگشتر قدرت انتخاب شد که نسبت به گزینه مناسب دیگر، در مکان نزدیک‌تری قرار داشت

گانتت برای هال توضیح داد که چگونه می‌خواست شهر خود را بازگرداند؛ او برای انجام این کار تمام اعضای ارتش گرین لنترن و نگهبانان را کشت و برای اینکه دوباره تبدیل به گرین لنترن شود، حاضر شد تا تمام دوستان سابق خود را شکست دهد و اعتماد آن‌ها را از بین ببرد. هال با شنیدن این حرف‌ها به‌شدت احساس گناه و عذاب وجدان کرد اما هنوز هم به قدرت نیاز داشت. کایل رینر با اینکه کاملا ضعیف شده بود، اما باز به سمت هال حمله‌ور شد. هال با دیدن این صحنه از کایل پرسید که چرا هنوز هم قصد مبارزه کردن با او را دارد وقتی می‌داند که بدون حلقه خود هیچ شانسی برای بردن ندارد. کایل هم در مقابل اعلام کرد که هال یک قهرمان نیست و با اینکه اصلا هیچ قدری ندارد، اما تنها کسی است که باقی مانده است و از آنجایی که هال باید متوقف شود، تلاش می‌کند تا تنهایی او را شکست دهد.

حتی با اینکه کایل هیچ شانسی برای شکست دادن هال نداشت، اما از آنجایی که یک قهرمان محسوب می‌شد، با تمام وجود تلاش کرد تا مقابل تهدید و خطر او بایستد. هال در همین برهه زمانی متوجه شد که دیگر نمی‌تواند یک گرین لنترن باشد. از همین رو حلقه قدرت را دوباره به کایل داد و اعلام کرد که او دوباره گرین لنترن است. بعد از این اتفاق، گانتت به پارالاکس قدرت‌های خود را داد و او هم بلافاصله از آن‌جا فرار کرد و به سمت فضا رفت. جایی در جهان، هال به حالِ شهر نابود شده‌ی خود و همچنین افرادی که در آن ساکن بودند و حالا جان خود را از دست دادند، عزاداری می‌کرد. او در همین حین، تمام کارهای خوبی را به یاد آورد که پیش از نابود شدن شهر Coast City و زمانی‌که هنوز یک گرین لنترن محسوب می‌شد، انجام داده بود.

  • مرگ هال جوردن:

در لبه و مرز جهان و در مقابل دیوار منبع (Source Wall)، پارالاکس با «هنک هنشاو» یا همان سایبورگ سوپرمن، مردی که شهر Coast City را نابود کرده بود، برخورد کرد. او در این زمان کاملا آماده بود تا انتقام شهر خود و تمام مردمانی که جان خود را در آن شهر از دست داده بودند، بگیرد. پارالاکس یک ارتش از هفت میلیون نفر را تشکیل داد؛ هفت میلیون نفری که هنشاو در طی نابود کردن شهر Coast City، آن‌ها را کشته بود. پارالاکس با این ارتش خود بالاخره توانست سایبورگ سوپرمن را به قتل برساند. هال بعد از این کار به این موضوع فکر می‌کرد که واقعا چه کاری انجام داد و به چه چیزی دست پیدا کرد. او چه قهرمانی می‌تواند باشد وقتی دشمن خود را کشته است؟ چرا او هیچ چیزی به جز تهی بودن حس نمی‌کند؟ حالا هدف او چیست؟

زمانی‌که او در رابطه با این موارد فکر می‌کرد، متوجه حضور و رسیدن کایل رینر شد. کایل به آن‌جا آمده بود تا برای مبارزه و شکست دادن Sun-Eater از هال درخواست کمک کند؛ Sun-Eater موجودی بود که از خورشیدها تغذیه می‌کرد و حالا قصد داشت که از ستاره و خورشید زمین تغذیه کند و درنهایت آن را از بین ببرد. هال به کایل گفت که در رابطه با انجام این کار فکر می‌کند و در همین حین هم مدام از خود می‌پرسید که آیا قادر به متوقف کردن چنین موجودی هست یا خیر. بعد از گذشت مدتی، هال به سمت بازگشت و با تمام دوستان خود ملاقات کرد. او اول از همه به ملاقات گای گاردنر رفت و برای او توضیح داد که چقدر می‌خواست جهان را درست کند و مشکلات را از بین ببرد؛ اما هیچکس او را نفهمید و درک نکرد. هال اعتراف کرد که تمام این مدت اشتباه می‌کرده است. او در رابطه با این موضوع صحبت می‌کرد همه، گای را به‌عنوان یک فرد احمق و نادان می‌دیدند و او را همانند دشمنانی که با آن‌ها برخورد می‌کردند، می‌پنداشتند.

گای اعلام کرد که اصلا به حرف دیگران توجه نمی‌کند و مسیر خودش را ادامه می‌دهد زیرا مطمئن است کاری که انجام می‌دهد، کاملا درست است. هال به گای گفت که چقدر نیاز داشت تا یکی مانند او پشتش باشد و از او حمایت کند و زمانی‌که در حال تله پورت کردن بود، بابت همه چیز از دوست خود تشکر کرد. فرد دیگری که هال به ملاقاتش رفت، جان استوارت بود که به خاطر فلج بودنش، در بیمارستان بستری بود. جان در این ملاقات از هال پرسید که چگونه توانست تمام نگهبانان و اعضای ارتش گرین لنترن را به قتل برساند. هال هم در پاسخ اعلام کرد که آرزو می‌کرد تا فرصت کافی برای توضیح دادن همه اتفاقات داشت؛ اما در حقیقت او اصلا فرصت کافی نداشت و فقط به ملاقات دوست قدیمی خود آمده بود. هال در این ملاقات، دوست خود را شفا داد و زخم‌هایش را بهبود بخشید و کاری کرد تا او دوباره بتواند راه برود.

هال بعد از انجام این کار به سراغ قبر اولیور رفت و همچنین دوست قدیمی خود یعنی «تام کالماکو» را هم دید. تام اعلام کرد که او اصلا به حرف‌هایی که دیگران در رابطه با هال می‌زنند اعتماد ندارد و به او گفت که او این بار هم می‌توانند درست همانند تمام دفعات قبل، دنیا را نجات دهد. تام حتی اعلام کرد که کتابی هم در رابطه با هال و اینکه چه قهرمان فوق‌العاده‌ای بوده، نوشته است. بااین‌حال هال از دوست خود تشکر کرد و پیش از اینکه کتاب خود را ببیند، از آن‌جا رفت. او بالاخره به ملاقات کارول فریس، زنی که عاشقش بود، رفت. کارول به هال گفت که آن‌ها هیچوقت نمی‌توانستند با یکدیگر باشند، آن هم به خاطر زندگی‌ای که هال به‌عنوان یک گرین لنترن داشت. به‌گفته کارول، آن‌ها هیچ آینده‌ای درکنار یکدیگر نداشتند، هال هم این را می‌دانست اما اصلا نمی‌توانست این حقیقت را بپذیرد.

بااین‌حال، کارول اصلا به کارهایی که هال انجام داده بود، اهمیتی نمی‌داد. با اینکه خود هال نمی‌دانست که آیا می‌تواند جهان را از دست آن موجود شرور نجات دهد یا خیر، کارول با اطمینان کامل می‌دانست که او می‌تواند زیرا کارول به خوبی هال را می‌شناخت و می‌دانست که او از درون به‌صورت ذاتی یک قهرمان است. زمانی‌که هال در حال تماشای جایی بود که یک زمانی شهر Coast City محسوب می‌شد، گانتت را آزاد کرد. با وجود اینکه هال فوق‌العاده پشیمان بود و به‌دنبال راهی برای رستگاری می‌گشت، اما گانتت اصلا نمی‌توانست این موضوع را بپذیرد و این حقیقت را که هال ارتش گرین لنترن را نابود کرده، نادیده بگیرد. بااین‌حال، هال اصلا ماجرا را در ذهن خود به این شکل نمی‌دید و اعتقاد داشت که نگهبانان درواقع افرادی بودند که به او خیانت کردند.

با اینکه هال تمام عمر خود را صرف خدمت به آن‌ها کرده بود، اما آن‌ها حتی حاضر نشدند تنها چیزی را که او درخواست کرده بود، به او بدهند. گانتت یک حلقه جدید را به وجود آورد و آن را به هال داد. هال آن ماجرا را به یاد آورد که از کایل خواست تا حلقه‌اش را به خودش بازگرداند. او اینگونه تصور می‌کرد که اگر دوباره تبدیل به گرین لنترن شود، می‌تواند فرد خوبی باشد و رستگار شود اما این اتفاق به‌تنهایی کافی نبود. او کارهای خیلی زیادی در زندگی خود کرده بود که اصلا به انجام دادن آن‌ها افتخار نمی‌کرد. هال قبول نکرد که حلقه را از گانتت بگیرد. زمانی‌که گانتت در حال ترک کردن آن‌جا بود، هال به سراغ کایل رفت و او را تله پورت کرد. هال گفت که دوست دارد به او کمک کند.

از جمله نقطه ضعف‌های حلقه قدرت سبز می‌توان به حالت غیرطبیعی حامل، خشم بسیار زیاد و تمام شدن انرژی آن اشاره کرد

با اینکه بتمن اصلا احساس خوبی نسبت به این اتفاق نداشت، اما سوپرمن فوق‌العاده خوشحال بود که هال دوباره به جبهه آن‌ها بازگشته است. هال ادعا کرد که او به همان شکل قبلی خود بازنگشته است بلکه فقط می‌خواهد زمین را نجات دهد. هال، «فرو لد» را نسبت به فدا کردن خود برای نجات خوردن متوقف کرد؛ آن هم با استفاده از دستگاهی که توسط لکس لوثر و برینیاک ۵ ساخته شده بود. در همین برهه زمانی، هال توانست Sun-Eater را نسبت به جذب کردن خورشید و انرژی‌های او متوقف کند و حتی در همین حین هم این موجود را کشت و خورشید زمین را به حالت قبل بازگرداند. بااین‌حال، انجام این کارها تمام جان هال را گرفت و باعث شد که او در طی جریان نجات دادن زمین، جان خود را از دست بدهد.

زمانی‌که سوپرمن و بتمن به خورشید نگاه کردند، کلارک آرزو می‌کرد که کاش او به‌جای هال خود را فدا می‌کرد اما درهرصورت خیلی برای هال خوشحال بود که بالاخره توانست به رستگاری و آرامش برسد. از طرف دیگر، بروس اصلا این موضوع را قبول نداشت و هنوز هم هال را به‌عنوان یک قاتل می‌دید؛ زیرا حتی خود هال هم ادعا کرده بود که نسبت به قبل اصلا تغییر نکرده است. کلارک فکر می‌کرد که خود مردم، متوجه تغییر کردنشان نمی‌شوند. او حتی اعلام کرد که همیشه هال را به‌عنوان مردی می‌بیند که درست همانند یک قهرمان جان خود را از دست داد.

  • تبدیل شدن هال به اسپکتر:

بعد از اینکه اسپکتر به زور و توسط اتریگن به فرشته مغضوبی به نام «Asmodel» پیوند خورد، ارتش شیاطین خود را آزاد کرد و به سمت سیاره زمین فرستاد. او همچنین به خودش قول داد که یک روز انتقام خود را می‌گیرد. در همین برهه زمانی تیم The Sentinels of Magic هم تشکیل شد؛ اعضای این تیم در تلاش بودند تا به همراه اعضای تیم لیگ عدالت آمریکا و همچنین جامعه عدالت آمریکا، بحران را متوقف کنند. درحالی‌که بتمن و اعضای تیم ابرقهرمانی‌اش، اسپکتر را نگه داشته بودند و در تلاش بودند تا از نابود شدن شهر منهتن توسط او جلوگیری کنند، افراد دیگر مانند کاپیتان مارول، استار فایر و S.T.R.I.P.E به سطوح عمیق فضا رفتند. آن‌ها قصد داشتند تا در طی مأموریت خود، Spear of Destiny را بازیابی کنند؛ Spear of Destiny تنها سلاحی بود که می‌توانست به اسپکتر آسیب وارد کند.

از طرف دیگر هم واندر وومن به بهشت رفت و در آن‌جا با فردی به نام «جیم کوریگن» ملاقات کرد؛ فردی که میزبان سابق اسپکتر محسوب می‌شد و حالا دیگر جان خود را از دست داده بود. از آنجایی که جیم کوریگن اصلا قبول نکرد که به زندگی بازگردانده شود، سایر قهرمانان به برزخ فرستاده شدند تا در آن‌جا با قهرمانان مرده‌ی زیادی ملاقات کنند؛ قهرمانانی که روح آن‌ها در تعادل قرار داشت، از جمله دوست قدیمی‌شان یعنی هال جوردن. آلن اسکات که گرین لنترن اصلی و ابتدایی محسوب می‌شد، حالا خودش را با نام سنتینل خطاب می‌کرد. او پیشنهاد داد که هال باید تبدیل به میزبان جدید اسپکتر شود. زیرا ظاهرا علاوه‌بر جیم کوریگن، هال تنها کسی بود که قدرت اراده کافی‌ای داشت و می‌توانست با این قدرت، اسپکتر را تحت کنترل بگیرد.

واندر وومن به این موضوع فکر می‌کرد که هال اصلا نباید در چنین موقعیتی قرار بگیرد و قدرتی با این حجم را در اختیار داشته باشد زیرا در گذشته او تمام اعضای ارتش گرین لنترن را نابود کرده بود. بااین‌حال، آلن اسکات اصلا این موضوع را قبول نداشت و می‌دانست که هال بهترین گزینه است. هال در صحبت‌های خود به این موضوع اشاره کرد که می‌داند خیلی از افراد از او متنفر هستند یا از او می‌ترسند و او کاملا علت این احساسات را درک می‌کند زیرا او کارهای وحشتناکی در گذشته خود انجام داده است. او در گذشته یک احمق بود اما حالا به‌دنبال رستگاری می‌گردد. به همین ترتیب لباس خود را از پارالاکس به همان لباس اصلی گرین لنترن تغییر داد و اعلام کرد که آماده کمک کردن است. زمانی‌که درنهایت واندر وومن و اعضای تیمش به زمین تله پورت کردند، بتمن به آن‌ها گفت که آن‌ها باید کوریگن را همراه‌با خود می‌آوردند؛ زیرا او مردی است که آن‌ها می‌توانند به او اعتماد کنند نه قاتلی مانند پارالاکس.

هال در پاسخ به این حرف‌ها به بتمن گفت که پارالاکس دیگر رفته است و او به آن‌ها کمک خواهد کرد. بااین‌حال همه چیز طبق برنامه پیش نرفت و زمانی‌که هال به سمت اسپکتر حمله کرد، تبدیل به یک سازه و ساختار شد و به تکه‌های مختلفی تبدیل شد. درنهایت کاپیتان مارول بالاخره با Spear of Destiny بازکشت و به اسپکتر حمله کرد. این در حالی بود که دکتر فیت به سراغ هال رفت و او را نجات داد. هال جوردن بعد از نجات پیدا کردن، به وسیله چندین قهرمان جادویی مختلف، انرژی لازم خود را به دست آورد و تمام اعضای ارتش گرین لنترن را در قالب سازه‌های مختلف درآورد و به کمک آن‌ها به سمت اسپکتر حمله کرد. بااین‌حال، در همین برهه زمانی مشخص شد که «نرون»، سوپرمن را تسخیر کرده بود. بعد از اینکه اسپکتر زخمی و ضعیف شد، آنقدر آسیب‌پذیر شده بود که روح‌های مختلفی می‌توانستند تبدیل به میزبان او شوند. همین اتفاق موجب شد که نرون با اسپکتر ترکیب شود.

یک شیء کیهانی که قدرت حلقه‌های سبز را به وجود می‌آورد، استار هارت نام دارد و توسط نگهبانان جهان به وجود آمده است

این اتفاق درست چند لحظه پیش از اینکه هال جوردن به همراه موجود دیگری به نام Asmodel در سطح روحانی قرار داشتند، رخ داد. حال که این سه گزینه وجود داشتند، اسپکتر مدام به این موضوع فکر می‌کرد که چرا باید یکی از آن‌ها را نسبت به دو گزینه دیگر انتخاب کند. چرا آن‌ها به‌دنبال انتقام هستند؟ Asmodel برای دفاع از خود ادعا کرد که او و اسپکتر هر دو زندانی Presence هستند و او باید تقاص کار خود را پس بدهد. از طرف دیگر، نرون ادعا کرد که ضرورت انتقام او را درک می‌کند و تمام روح‌هایی که باید مجازات شوند، مجازات خواهند شد. از طرف دیگر هم هال توضیح داد که یک زمانی او قهرمان بود و وظیفه خود می‌دید که مجرمان را متوقف کند. او حرف‌های زیادی زد و درنهایت درحالی‌که اشک از چشمانش جاری بود، ادعا کرد که لیاقت قدرت اسپکتر را ندارد (آن هم به خاطر کارهایی که در گذشته کرده بود).

او لیاقت این را نداشت که به‌دنبال انتقام بگردد. او یکی از افرادی محسوب می‌شد که مستحق مجازات و تنبیه بود. او برای هر کسی که دوستشان داشت، درد و رنج به وجود آورده بود. او تعداد زیادی از دوستانش را به قتل رسانده بود. زمانی‌که اسپکتر این حرف‌ها را شنید، با هال جوردن پیوند خورد، او را به خاطر کارهایی که کرده بود تنبیه کرد و جست‌وجو برای انتقام و گرفتن آن، تنبیه و مجازات هال محسوب می‌شد. زمانی‌که آن‌ها درنهایت تبدیل به یک موجود شدند، اسپکتر تلاش کرد تا کاری کند که نرون، تمام دردی را که به وجود آورده بود، حس کند اما هال او را متوقف کرد (Asmodel به‌عنوان یک زندانی در بهشت بود). او قبول نکرد که خودش را در سطح نرون قرار دهد؛ زیرا نرون تا سطح یک شیطان بسیار معمولی و عادی پایین آمده بود. او اعلام کرد که تمام این اتفاقات، از همان ابتدا زیر سر اتریگن بوده است.

جیم کوریگن برای هال توضیح داد که تمام میزبان‌های اسپکتر برای نفوذ و تاثیرگذاری مبارزه می‌کنند. هال باید هرچه زودتر نحوه کنترل آن قدرتی را که به دست آورده بود، یاد می‌گرفت؛ حالا یا برای تحقق انتقامی که اسپکتر به‌دنبال آن بود استفاده می‌کرد یا برای رستگاری‌ای که خودش به‌دنبال تحقق آن بود. زمانی‌که کایل و آلن به هال تبریک گفتند، او ادعا کرد که خیلی زود باید از آن‌جا برود زیرا کارهای خیلی زیادی برای انجام دادن دارد. او در طی این مدت، تمام آسیب‌هایی را که Asmodel در شهر نیویورک و سایر نقاط سیاره زمین به وجود آورده بود، تعمیر کرد. فانتوم استرنج و هال جوردن (حالا در قالب اسپکتر بود) تصمیم گرفتند که Spear of Destiny را در اختیار نگهبانان جادو (Sentinels of Magic) قرار دهند؛ در آن برهه زمانی، این تنها سلاحی بود که می‌توانست به هال آسیب وارد کند.

  • تولد دوباره گرین لنترن:

در سال ۲۰۰۵، هال جوردن در مینی سری Green Lantern: Rebirth از مرگ بازگشت. در طی این خط داستانی مشخص شد که نام «پارالاکس» از یک سیمبیوت (همزیستی) زرد باستانی آمده است. پارالاکس یک موجود نسبتا قدرتمند بود که می‌توانست کم کم ترس بزرگی را در تمام مردم سرتاسر جهان و همه تمدن‌ها تزریق کند. همین موضوع به او اجازه می‌داد تا قدرتمندتر از قبل شود. به خاطر تهدید و خطری که پارالاکس از خودش به نمایش گذاشته بود، نگهبانان مجبور شدند که او را درون باتری قدرتی مرکزی خود که در سیاره Oa قرار داشت، زندانی کنند. دستگیری و زندانی شدن پارالاکس دلیل اصلی ماجرای «آلودگی زرد» بود. همین اتفاق باعث شده بود که اعضای گرین لنترن در مقابل رنگ زرد آسیب‌پذیر باشند.

زمانی‌که سینسترو هم در این باتری مرکزی زندانی شده بود، پارالاکس را بیدار کرد تا با هم همکاری کنند. آن‌ها در طی این مدت نقشه بزرگی علیه نگهبانان و همچنین دیگر اعضای گرین لنترن ریختند تا انتقام خود را از آن‌ها بگیرند. پارالاکس در طی این مدت به‌دنبال یک فرد خوب در ارتش گرین لنترن می‌گشت تا آن را تبدیل به میزبان خود کند و او را آلوده سازد. از همین رو، پارالاکس، هال جوردن را از سیاره زمین انتخاب کرد. پارالاکس بعد از پیدا کردن هدف خود، وارد حلقه هال شد و بدون اینکه کسی متوجه حضور او شود، برای مدتی در همانجا ماند. زمانی‌که شهر Coast City توسط سایبورگ سوپرمن و Mongul نابود شد، کنترل پارالاکس روی هال جوردن تا حد خیلی زیادی افزایش پیدا کرد. علاوه‌بر این، در همین برهه زمانی مشخص شد که سینسترو اصلا نمرده بود و آن اتفاق تنها یک توهم بود.

سینسترو قصد داشت با القای این توهم، اراده هال جوردن را بشکند و او را حسابی به سمت خط قرمزهای خود نزدیک کند. زمانی‌که هال باتری قدرت مرکزی را نابود کرد و نگهبانان را هم به جز گانتت به قتل رساند، به‌طور اتفاقی پارالاکس را که در بیشترین حد قدرتی خود بود، آزاد کرد. همین اتفاق باعث شده بود که حلقه کایل دیگر دربرابر رنگ زرد هیچ آسیب‌پذیری و ضعفی نداشته باشد. این خط داستانی در جایی به پایان می‌رسد که هال بالاخره به‌لطف اسپکتر، گانتت، کایل رینر، گای گاردنر، جان استوارت و کیلووگ دوباره به‌عنوان یک گرین لنترن از مرگ بازمی‌گردد؛ آن هم بدون اینکه هیچ نفوذی از طرف اسپکتر یا پارالاکس روی او باشد. بعد از ماجراهای رویداد تولد دوباره، هال به شهر Coast City نقل مکان کرد؛ جایی که به‌طور کامل بازسازی شده بود. او همچنین در نیروی هوایی ایالات متحده، تبدیل به یک کاپیتان شد. علاوه‌بر این، هال کم کم رابطه دوستی خود را با بتمن شکل داد و در حال بازسازی آن بود؛ زیرا بتمن بالاخره پذیرفت که هال دوباره تبدیل به یک قهرمان شده است.

  • بحران بینهایت:

در رویداد بحران بینهایت، هال یکی از قهرمانانی بود که بتمن به سراغ آن‌ها رفت و از آن‌ها خواست تا در شکست دادن و نابود کردن OMACS و همچنین رهبر آن‌ها یعنی Brother Eye، به او کمک کنند. علاوه‌بر این، هال در ماجرایی دیده شد که علاوه‌بر نبرد شهر مترو پلیس، درکنار دیگر قهرمانان مقابل اعضای جامعه مخفی ابرشرورها ایستاده بود و مبارزه می‌کرد. بعد از گذشت مدتی، او حتی درکنار دیگر قهرمانانی که می‌توانستند در فضا نفس بکشند، گای گاردنر را نجات داد؛ آن هم از دست سوپر بوی پرایم که قصد کشت گای گاردنر را داشت. بعد از اینکه اعضای ارتش گرین لنترن، سوپر بوی پرایم را شکست دادند و دستگیر کردند، او را در یک خورشید قرمز مصنوعی زندانی کردند.

  • انتقام گرین لنترن‌ها:

در اصل قرار بود بازیگر فیلم‌های کمدی یعنی جک بلک به‌جای رایان رینولدز در فیلم سینمایی گرین لنترن ایفای نقش کند

هال در گذشته یکی از زندانیان زمان جنگ محسوب می‌شد. در این برهه زمانی، او به پایگاه هوایی ادواردز رفت و به همراه «راکت من» و « Cowgirl»، مدال مخصوص زندانیان زمان جنگ را دریافت کرد. درست در همین حین، یک کشتی به‌طور ناگهانی با آن محل اصابت کرد. زمانی‌که هال به سراغ این کشتی رفت، متوجه شد که تومار تو، داخل این کشتی است. از همین رو، هال بدن تومار را به سیاره Oa برد. در آن‌جا، آن‌ها متوجه شدند که تومار قصد کشتن هال را دارد. در طی مدت زمانی‌که هال جوردن و گای گاردنر در یک کافه تریا بودند، نبردی به وجود آمد و مجبور شدند که با دیگر اعضای ارتش مبارزه کنند.

بعد از به پایان رسیدن این ماجراها و مبارزه، هال با نگهبانان ملاقات کرد و از آن‌ها پرسید که آیا می‌تواند به بخش فضایی ۳۶۰۱ برود یا خیر. با وجود اینکه نگهبانان با درخواست هال موافق نبودند، اما او درهرصورت کار خود را کرد و به آن‌جا رفت. او با یک لنترن دیگر یعنی گای گاردنر متحد شد و به بخش فضایی ۳۶۰۱ رفت. آن‌ها به محض اینکه به مقصد خود رسیدند، توسط من هانترها مورد حمله قرار گرفتند. این دو لنترن که دیگر چاره‌ای نداشتند، از آن‌جا فرار کردند و در همین حین هم با لنترن‌های گمشده برخورد کردند. مدت زیادی طول نکشید که آن‌ها با سایبورگ سوپرمن هم برخورد کردند و به طبع مبارزه‌ای بین آن‌ها صورت گرفت. در طی این مبارزه، هال جوردن بلافاصله توسط سایبورگ سوپرمن بیهوش شد. به همین ترتیب گای گاردنر مجبور بود که ادامه مبارزه را در دست بگیرد. بعد از گذشت مدتی، زمانی‌که دیگر تمام این ماجراها به پایان رسید و هال جوردن توانست به همراه لنترن‌های گمشده به سیاره Oa بازگردد، تلاش کرد تا دوباره ارتباط خود را با هم‌تیمی‌های سابق خود بازسازی کند.

  • تاریک‌ترین شب:

در طی خط داستانی Blackest Night، هال جوردن با ۶ عضو ارتش لنترن‌ها متحد شد تا در طی رویداد The War of Light با هم فعالیت داشته باشند. او متوجه شد که در مقابل تعداد زیادی از متحدان، دشمنان و افرادی که موفق به نجاتشان نشده بود، قرار گرفته است. آن‌ها حالا در این خط داستانی به‌عنوان بلک لنترن‌های نامرده‌ای که دوباره به حرکت درآمده بودند، فعالیت می‌کردند؛ این بلک لنترن‌ها، زیر نظر و کنترل دشمن قدیمی و باستانی ارتش گرین لنترن یعنی نکرون قرار داشتند. او نه‌تنها در این خط داستانی با بری آلن (یا همان شخصیت فلش) متحد شده بود، بلکه مجبور بود با دشمنان خودش یعنی سینسترو، اتراسیتیس، Larfleeze و عشق سابق خود یعنی کارول فریس هم همکاری کند. جالب است بدانید که در این برهه زمانی بری آلن به‌تازگی از مرگ بازگشته بود.

The New 52

در سال ۲۰۱۱، بعد از رویداد فلش پوینت که جهان را به‌طور کامل دستخوش تغییر کرد، شرکت دی سی کامیکس تصمیم گرفت که تمام خط داستانی‌ها و مجموعه‌های خودش را دوباره منتشر کند. در این دوره، هال جوردن به همان زندگی معمولی خود روی سیاره زمین بازگشت؛ زیرا او از نیروی هوایی ایالات متحده اخراج شده بود. این نسخه از این قهرمان توسط جف جانز و رابرت وندیتی نوشته شده است. ما در این برهه زمانی شاهد این هستیم که هال جوردن با شرور داستان‌های خود یعنی سینسترو متحد شده است. این دو بعد از تشکیل تیم، با رویدادی شبیه به خط داستانی روشن‌ترین روز/تاریک‌ترین شب برخورد کردند. آن‌ها همچنین کراس اوری هم با شخصیت‌های خدایان جدید در Green Lantern: Godhead داشتند. علاوه‌بر این، هال جوردن بخشی از مجموعه Justice League که دوباره منتشر شده بود، محسوب می‌شد.

اولین قسمت‌های این مجموعه، مربوط‌به پنج سال پیش می‌شد؛ زمانی‌که هال جوردن در حال کمک کردن به بتمن بود تا یک تهدید مرموز را شناسایی و متوقف کنند. اینگونه نشان داده شده بود که در این برهه زمانی، او با بری آلن دوست است و آن‌ها هویت مخفی یکدیگر را می‌دانند. علاوه‌بر این، هال اعتقاد داشت که با استفاده از حلقه خود، می‌تواند به‌تنهایی بر هر چیزی غلبه کند؛ آن هم فقط به وسیله نیروی اراده خالص و مطلق. همین موضوع باعث شد تا او رفتارهای بی‌پروایی انجام دهد و خودش را تا آستانه مرگ حتمی ببرد. درست در همین نقطه بود که بتمن، با افشا کردن هویت خود به‌عنوان بروس وین، فانی بودن را به او یادآوری کرد؛ اتفاقی که باعث شد تا هال جوردن در دیدگاه‌های خودش تجدید نظر کند.

پنج سال بعد از اینکه تیم تشکیل شد، گرین لنترن تصمیم گرفت تا از عضویت در لیگ عدالت استعفا دهد. او قصد داشت تا با این کار، اعضای گروه و عملیات‌های آن‌ها را در معرض خطر قرار ندهد؛ زیرا رفتارهای بی‌پروایانه‌ی او باعث شده بود تا تیم در طی مبارزه‌شان مقابل «دیوید گریوز» در معرض خطر قرار بگیرد. مدت کمی بعد از این اتفاق، او دوباره به لیگ عدالت بازگشت تا به جسیکا کروز کمک کند و به او یاد دهد که چگونه می‌تواند از قدرت‌های خود استفاده کند.

DC Rebirth

هال جوردن یک بار توانست از انفجار یک بمب هسته‌ای جان سالم به در ببرد؛ آن هم زمانی‌که بمب مستقیم روی خودش افتاده بود

در این برهه زمانی، هال جوردن برای مدتی کوتاه به زمین بازگشت تا ماموریتی را به سایمون باز و جسیکا کروز بدهد؛ براساس این مأموریت قرار بود که آن‌ها زمانی‌که دیگر اعضای انسانی گرین لنترن در مأموریت هستند، از سیاره زمین محافظت کنند. هال، باتری‌های قدرت آن‌ها را گرفت و با ترکیب کردن، آن‌ها را تبدیل به یک باتری کرد. بعد از انجام این کار، به این دو کمک کرد تا به‌عنوان شریک‌ها و همکاران لنترنی به یکدیگر پیوند بخورند. بعد از آن، در خط داستانی DC Rebirth، هال جوردن دوباره تبدیل به یک گرین لنترن شد. او حالا دیگر حلقه قدرت مخصوصی را که خودش ساخته بود، استفاده می‌کرد. او به‌دنبال دیگر اعضای گرین لنترن می‌گشت و به‌دنبال راهی بود تا ارتش سینسترو را شکست دهد. هال پیش از اینکه با خود سینسترو وارد مبارزه شود و آسیب ببیند، چندین تن از این ارتش را شکست داد.

مدت زیادی طول نکشید که هال جوردن توسط «سورانیک» که دختر سینسترو محسوب می‌شد و مانند پدرش یک لنترن زرد بود، بهبود پیدا کرد و درمان شد. هال بعد از اینکه بهبود پیدا کرد، دوباره مبارزه خود را از سر گرفت و سینسترو را شکست داد. او بعد از انجام این کار، به سراغ گای گاردنر رفت و او را که به دست سینسترو شکنجه می‌شد، نجات داد. هال باری دیگر با اعضای گرین لنترن متحد شد؛ کسانی که با سینسترو وارد نبرد بزرگی شده بودند. این مبارزه باعث شد که آن‌ها کم کم به سمت سیاره مخصوص گرین لنترن بروند. در همان برهه زمانی‌که آن‌ها در حال مبارزه کردن بودند، برینیاک به سراغ این سیاره رفت و آن را با تمام لنترن‌هایی که درونش بودند، کوچک کرد. این سیاره کوچک شده به Grand Collector داده شد؛ کسی که مشخص شد درواقع همان Larfleeze که یک لنترن نارنجی محسوب می‌شود، است.

اینگونه باور شده بود که هال جوردن در طی ماجرای نابودی‌هایی که به خاطر کوچک شدن سیاره به وجود آمده بود، جان خود را از دست داده است. اما در اصل، او به Emerald Space منتقل شده بود؛ یک زندگی پس از مرگ که به لنترن‌های مرده تعلق داشت. نگهبانان، گانتت و Sayd با یک لنترن سفید که در اصل کایل رینر بود ارتباط برقرار کردند تا به این طریق بتوانند هال را نجات دهند. کایل، او را از درون Emerald Space بیرون کشید. این دو بعد از اینکه با دیگر دوستان خود ملاقات کردند، نقشه فرار خود را کشیدند و بعد از فرار کردن از این سیاره کوچک شده، آن را بازیابی کردند. بعد از این اتفاق Larfleeze به همراه لنترن‌های نارنجی خود از آن‌جا فرار کرد. زمانی‌که دیگر این ماجراها به‌طور کامل به پایان رسید، لنترن‌های زرد و سبز اتحادی را بین خودشان شکل دادند.

در مجموعه تولد دوباره، هال جوردن در خط داستانی مینی سری Dark Nights: Metal هم ظاهر شد و دیگر یکی از اعضای تیم لیگ عدالت به حساب می‌آمد.

هال جوردن یکی از افرادی محسوب می‌شود که حلقه گرین لنترن را حمل می‌کند. او یکی از قدرتمندترین اعضای ارتش گرین لنترن محسوب می‌شود. این حلقه، قدرت‌ها و توانایی‌های زیادی به او اعطا می‌کند که عبارت‌اند از:

  • حرکت دادن:

یک گرین لنترن می‌تواند اشیاء مختلف را به هر سمت و جهتی که دوست داشته باشد، حرکت بدهد.

  • هوش مصنوعی:

هر حلقه، با باتری اصلی و مرکزی‌ای که در سیاره Oa قرار دارد، ارتباط دارد. همین ارتباط باعث می‌شود که حلقه هم یک نوع هوش مصنوعی داشته باشد. این حلقه درست مانند یک «کامپیوتر همیشه در دسترس» عمل می‌کند و به حامل خود می‌گوید که چه چیزهایی را باید بدانند و چه اطلاعاتی را باید کسب کنند. این حلقه می‌تواند یا می‌تواند به‌صورت بلند صحبت کند یا اینکه ازطریق ذهن با حامل خود ارتباط داشته باشد. این هوش مصنوعی دارای یک پایگاه داده بسیار عظیم است که اطلاعات مهمی را که می‌تواند موفقیت یک لنترن را به ارمغان بیاورد، در خود دارد. این حلقه همچنین می‌تواند تقریبا هر زبانی را به زبان دیگری که حامل خود متوجه می‌شود، ترجمه کند؛ به همین دلیل تمام اعضای ارتش گرین لنترن می‌توانند به‌راحتی با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. زمانی‌که حامل یکی از این حلقه‌ها جان خود را از دست بدهد، این حلقه به‌دنبال یک جایگزین مناسب دیگر می‌گردد که بخش مختص به خود محافظت کند. هوش مصنوعی این حلقه‌ها به قدری قدرتمند است که می‌تواند از حملات و تهدیدهای احتمالی، به حامل خود خبر دهد.

  • اخطار دزدی:

یک گرین لنترن با حلقه خود کارهای خیلی زیادی می‌تواند انجام دهد اما اگر زمانی، فردی به غیر از حامل این حلقه را لمس کند، حلقه می‌درخشد و به حامل خود اخطار می‌دهد.

  • ارتباط دهنده:

این حلقه می‌تواند به‌عنوان یک وسیله ارتباطی خصوصی بین گرین لنترن‌ها هم عمل کند.

  • ایجاد لباس:

حامل حلقه گرین لنترن می‌تواند هر لباسی را که دوست دارد، براساس ویژگی‌های مورد علاقه‌ی خود، درست کند. این حلقه می‌تواند آن لباس درست شده را روی هر لباسی که حامل بر تن داشته باشد، منعکس کند. تنها قانونی که در این مورد وجود دارد، این است که حامل حلقه هر لباسی را که به وجود می‌آورد و قصد پوشیدن آن را دارد، باید علامت گرین لنترن هم روی آن زده شود.

  • پرتاب انرژی:

این حلقه‌ها می‌توانند پرتوها را پرتاب کنند، حباب‌های محافظتی و میدان‌های نیرو ایجاد کنند یا انفجارهای آتشین نابود کننده‌ای را به وجود بیاورند. برخی اوقات، پرتوها و انفجارها می‌توانند صدادار هم باشند (کاملا به حامل بستگی دارد)؛ به‌طور مثال کیلووگ از حمله لنترن‌هایی است که انفجارهای او صدای بلندی دارد.

  • ساختارهای انرژی:

حلقه‌ها می‌توانند هر چیزی را که حامل خود بتواند تصور کند، با استفاده از انرژی مخصوص خود بسازند؛ البته تا زمانی‌که خودشان تمایل به ساختن آن‌ها را داشته باشند. هرچقدر که حامل مصمم‌تر و باشد، این سازه‌ها می‌توانند پیچیده‌تر و دقیق‌تر باشند. این سازه‌ها می‌توانند آنقدر پیچیده باشند که حتی ماشین‌های کار، رایانه‌ها و انسان‌ها را به وجود بیاورند.

  • پرواز:

این حلقه به حامل خود اجازه می‌دهد تا در اتمسفر یا در فضا پرواز کند. این حامل می‌تواند سرعت فوق‌العاده زیادی داشته باشد و در عرض چند ساعت از سیاره‌ای به سیاره دیگر سفر کند.

  • نامرئی بودن:

حلقه می‌تواند به حامل خود این توانایی را بدهد که خودش یا هر چیز دیگر را نامرئی کند.

  • کنترل ذهن:

حامل حلقه گرین لنترن می‌تواند با استفاده از حلقه خود، دستورها مختلف را در ذهن افراد مقابلش به وجود بیاورد یا حتی آن‌ها را کنترل کند.

  • Phasing:

این حلقه به حامل خود اجازه می‌دهد که از داخل دیوار یا اجسام سخت، عبور کند. بااین‌حال انجام این کار تمرکز بسیار زیادی را نیاز دارد.

  • جذب قدرت:

بتمن یک بار توانست بخش ارتباطی حلقه گرین لنترن را مهندسی معکوس بکند. به همین دلیل بروس وین می‌تواند به‌راحتی ازطریق حلقه با هال جوردن ارتباط داشته باشد

در اولین نبرد تیم لیگ عدالت آمریکا با امیزو، این گرین لنترن بود که توانست با بیرون کشیدن تمام قدرت‌های این موجود شرور، او را شکست بدهد. در خط داستانی Green Lantern/ Silver Surfer: Unholy Alliances، کایل با قدرت سیلور سرفر توانست پارالاکس و همچنین با انرژی سیاره Oa توانست تانوس را شکست دهد؛ آن هم با بیرون کشیدن تمام انرژی‌های موجود در آن‌ها، که باعث شد آن‌ها به‌طور کامل بیهوش شوند.

  • جست‌وجو:

این حلقه می‌تواند ذهن یک لنترن یا فرد دیگر را به‌طور کامل جست‌وجو و تفحص کند. او می‌تواند با این کار خاطرات یا افکار آن فرد را کشف کند.

  • کنترل دما:

حلقه گرین لنترن می‌تواند دمای هر چیزی را افزایش یا کاهش دهد؛ حتی چیزی به بزرگی ستاره‌ها. این حلقه حتی می‌تواند حباب‌هایی از گرمای فوق‌العاده زیاد یا سرمای شدید (حتی پایین‌تر از صفر مطلق) را به وجود بیاورد.

  • تغییر شکل (قبلا):

این حلقه می‌تواند شکل هرکسی یا هر چیزی را تغییر بدهد، آن را تبدیل به یک حیوان کند، وضعیت ظاهری آن‌ها یا اندازه‌شان را تغییر دهد و غیره. یک بار هال و آلن، دو فلش یعنی بری آلن و جی گریک را به پرتون‌های نور تبدیل کردند تا بتوانند آن‌ها را از زندان فراری دهند.

  • اسکن الکترو مغناطیسی:

حلقه می‌تواند به حامل خود اجازه دهد که ازطریق اشعه‌های ایکس، آن طرف دیوارها را ببیند؛ البته بدون اینکه افرادی که آن طرف دیگر قرار دارند، متوجه این موضوع بشوند.

  • بهبودی:

حامل این حلقه‌ها می‌توانند به حلقه خود دستور دهند که هر آسیب و جراحتی را که در بدنشان به وجود آمده، درمان کند. این حلقه همچنین می‌تواند دیگران را هم درمان کند. بااین‌حال این توانایی آنقدر زیاد نیست که بتواند اندام‌ها از دست رفته را دوباره به وجود بیاورد.

  • هوانوردی:

هال جوردن حتی پیش از تبدیل شدن به یک گرین لنترن، یک خلبان بسیار ماهر و حرفه‌ای محسوب می‌شد؛ درست همانند پدر خود.

  • رهبری:

هال جوردن تا به امروز بارها ثابت کرده که یک رهبر بسیار خوب و فوق‌العاده است. او معمولا به‌عنوان رهبر اعضای ارتش گرین لنترن در میادین مبارزه انتخاب می‌شود.

  • اراده شکست ناپذیر:

هال جوردن برای تبدیل شدن به یک گرین لنترن، یک اراده بسیار بزرگ و شکست ناپذیر داشت. او بارها و بارها اینگونه نشان داده شده که هیچوقت از مبارزه کردن دست نمی‌کشد و همیشه تلاش می‌کند تا از موانعی که در مقابلش قرار دارند، عبور کند. همین موضوع باعث شده که هال جوردن تبدیل به یکی از بزرگ‌ترین گرین لنترن‌های تاریخ شود.

  • تشعشع:

علاوه‌بر تابش‌های نور محور که یک گرین لنترن می‌تواند با استفاده از آن سازه‌های مختلفی را برای خودش به وجود بیاورد، حلقه گرین لنترن می‌تواند اشکال مختلفی از تابش را هم بسازد و شبیه‌سازی کند. برای بیان یک مثال خوب برای این توانایی می‌توان به زمانی اشاره کرد که هال جوردن تابش کریپتونایت سبز را شبیه‌سازی کرده بود؛ یک شکل از تابش که می‌تواند به سوپرمن آسیب وارد کند. بااین‌حال این توانایی دیگر در هال جوردن وجود ندارد و مدتی است که از فهرست قدرت‌های او حذف شده است.

  • سفر در زمان:

حلقه گرین لنترن به حامل خود این توانایی را می‌دهد که در بعد زمان سفر کند و به برهه زمانی‌های مختلف برود. هرچند که انجام این کار، قدرت اراده بسیار بزرگی را نیاز دارد.

نقطه ضعف:

  • ناتوانی ذهنی:

اگر حامل حلقه در حالت طبیعی خود نباشد و سیستم عصبی او با مشکل همراه باشد، حلقه نمی‌تواند به خوبی عمل کند و با پتانسیل کامل خود به حامل خود خدمت کند.

  • آسیب‌پذیری دربرابر زرد:

در ابتدا، حلقه سبز نسبت به رنگ زرد کاملا آسیب‌پذیر بود. از همین رو، این حلقه و حامل خود اصلا نمی‌توانستند در مقابل حمله‌های که از طرف ارتش سینسترو انجام می‌شدند، مقاومت کنند و به مبارزه بپردازند. البته لازم به ذکر است که این نقطه ضعف دیگر تغییر کرده است. حالا دیگه کارکشته‌های ارتش گرین لنترن و اعضای قدیمی که توانایی مقابله با ترس بسیار بزرگ را دارند، می‌توانند با این نقطه ضعف هم مقابله کنند. هال جوردن اولین عضو گرین لنترن‌ها بود که نشان داد می‌توان بر این نقطه ضعف غلبه کرد.

  • شارژ مجدد:

در گذشته، این حلقه هر ۲۴ ساعت یک بار یا زمانی‌که انرژی آن کاهش یافته بود، باید شارژ مجدد می‌شد. این کار هم زمانی صورت می‌گرفت که حامل این حلقه، درحالی‌که حلقه خود را نگه داشته است، برای فانوس یا لنترن قدرت خود یک قسمت بخورد. بااین‌حال حالا دیگر این حلقه زمانی باید شارژ مجدد شود که انرژی آن به‌طور کامل به پایان رسیده باشد.

  • ارتش لنترن قرمز:

حاملان حلقه قرمز توانایی این را دارند که انرژی حلقه قدرت سبز را به‌طور کامل بیرون بکشند و آن را خالی از هرگونه انرژی کنند. بااین‌حال حلقه لنترن آبی توانایی این را دارد که حلقه گرین لنترن شاٰرژ کند یا آثار منفی آن را از بین ببرد. حلقه‌های لنترن‌های آبی همچنین این توانایی را دارند که آثار منفی یک حلقه لنترن قرمز را به‌طور کامل پاکسازی کنند.

  • توانایی کشتن (نقطه ضعف سابق):

یکی از بزرگ‌ترین و اصلی‌ترین نقاط ضعف حلقه‌های قدرت که به‌شدت سینسترو را آزار می‌داد، این بود که حاملا حلقه گرین لنترن اصلا نمی‌توانستند کسی را بکشند. بااین‌حال اخیرا این محدودیتی که روی حلقه‌ها وجود داشت برداشته شده است اما قتل همچنان با قوانین ارتش گرین لنترن تناقض دارد. این محدودیت توسط نگهبانان جهان در خط داستانی War of the Green Lanterns برداشته شد.

در انتها به چند مورد از انیمیشن‌ها و بازی‌هایی اشاره می‌کنیم که شخصیت هال جوردن/گرین لنترن در آن حضور داشت:

  • انیمیشن سریالی The Superman/Aquaman Hour of Adventure محصول سال ۱۹۶۷ تا ۱۹۶۸ با صداپیشگی جرالد مهر
  • انیمیشن سریالی Super Friends محصول سال ۱۹۷۳ تا ۱۹۸۶ با صداپیشگی مایکل رای
  • سریال Legends of the Superheroes محصول سال ۱۹۷۹ با بازی هاوارد مورفی
  • انیمیشن سریالی Justice League Unlimited محصول سال ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۶ با صداپیشگی آدام بالدوین
  • انیمیشن سریالی The Batman محصول سال ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۸ با صداپیشگی درموت مالرونی
  • انیمیشن سریالی Batman: The Brave and the Bold محصول سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۱ با صداپیشگی لورن لستر
  • انیمیشن سریالی Young Justice محصول سال ۲۰۱۰ تاکنون با صداپیشگی دی بردلی بیکر و استیو بلوم (فصل سوم یعنی Young Justice: Outsiders)
  • انیمیشن سریالی Green Lantern: The Animated Series محصول سال ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۳ با صداپیشگی جاش کیتون
  • انیمیشن سریالی DC Super Hero Girls محصول سال ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۸ با صداپیشگی جاش کیتون و جیسون اسپیساک
  • انیمیشن سریالی Justice League Action محصول سال ۲۰۱۶ تا ۲۰۱۸ با صداپیشگی جاش کیتون
  • فیلم Green Lantern محصول سال ۲۰۱۱ با بازی رایان رینولدز
  • انیمیشن The Death and Return of Superman محصول سال ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲ با صداپیشگی زک کرگر
  • بازی Lego DC Super-Villains محصول سال ۲۰۱۸ با صداپیشگی جاش کیتون
  • بازی Injustice 2 محصول سال ۲۰۱۷ با صداپیشگی استیو بلوم
  • بازی Infinite Crisis محصول سال ۲۰۱۵ با صداپیشگی آدام بالدوین
  • بازی Lego Batman 3: Beyond Gotham محصول سال ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ با صداپیشگی جاش کیتون
  • بازی Injustice: Gods Among Us محصول سال ۲۰۱۳ با صداپیشگی آدام بالدوین

امید وارم از خواندن این مقاله لذت برده باشید از شما بخاطر همراهی با ما سپاسگزاریم

گرین لنترنفانوس سبزمعرفی شخصیتکمیکهال جوردن
غرق در افکار بی انتها با نتایج نامعلوم ...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید