یادداشتی در رابطه با کتاب پنه لوپه به جنگ میرود
نگارنده: آریا آزاد
کتاب ماجرای دختری را نقل میکند که برای یک سفر کاری عازم نیویورک میشود تا طرح اولیه یک فیلم نامه را بنویسد.
ما در ابتدای کتاب هنگامی که با شخصیت این دختر مواجه میشویم،،قصد او از این سفر را چیزی فراتر و در عین حال هیجان انگیز تر از یک سفر کاری میبینیم،،،آمریکا برای او در واقع یک کشور نیست،،بلکه تصوری بسیار خیال انگیز و اثر گذار در سرنوشت اوست و این درحالی است که تمامی این تصورات مبتنی بر یک درک و شناخت درونی،،
از تشخیص وجود الزام هایی که انجام این سفر را در نهایت برای او گریز ناپذیر جلوه میدهند نیست
،،بلکه به طور مطلق ساخته و پرداخته شخصیتی میباشد که در دوران کودکی با او آشنا شده است...
در وهله اول،، اگر بخواهیم به بررسی معنای زندگی،
از دیدگاه افرادی این چنینی بپردازیم،، که تمامی آمال و آرزو هایشان متاثر است از دیدگاه اشخاصی که با آنها در کنش و واکنش به سر میبرند،،
،،،در شرح توصیف زندگی از سوی آنان،، هیچ گونه اضمحلال و تضادی را که در مغایرت با آنچه که خود هدف زندگی خویش میخوانند،،نخواهیم دید،،،
اما باید بدانیم ویژگی یک زندگی که برمبنای تفکراتی که از سوی افراد و ساختار های یک جامعه ساخته و پرداخته شده،،،این است که فرد را از از زندگی مبتنی بر پندار هایی که ضرورت آن را تشخیص داده است،، فارغ میدارد و آنان را ناگزیر میدارد تا زندگی خویش
را بر پایه ناخود آگاه متشکل از تاثرات القا شده از سوی تفکرات افرادی که با آنها در ارتباط اند بگذرانند.
آنچنان که خود فالاچی در شرح آغاز سفر شخصیت اصلی داستان میگوید:
(احساس کرد به جای آنکه در فضا و مکان سفر کند،،
در خاطره نا آگاه فضا و زمان سفر میکند).
در واقع باید گفت که در بررسی تمامی ابعاد شخصیتی یک فرد که تمامی حالات درونی اش متاثر است از محیط اطرافش،،،هیچ گونه تفکر و استقلال هویتی در آن یافت نمیشود و زندگی برای او یک معنای عاریتی پیدا میکند که مستلزم است به گرایش در جهت ابراز وجود د برای کسانی که خط مشی زندگی او را تشکیل داده اند،،یک چنین زندگی ای استوار است بر سلسله مبانی ای که تنها یک وجود عاریتی دارند.
فالاچی برای گسترش و تعمیم این بحران هویتی،،
جوامع امروزی و در معنای اخص جامعه مدرن آمریکایی را نماد بارز افزایش بحران های اینچنینی میداند.
بر اساس همین قرابت،، میتوان گفت که بحران هویتی تنها یک مسئله شخصی و فردی نیست،،
بلکه جهان مدرن برای ثبات و انسجام ساختار فعلی خود ابهامی را در شکل گیری هویت شخصی و اجتماعی افراد ایجاد میکند که این افراد ناگزیر میشوند،، به طور مطلق هویت شخصی خود را فراموش کرده و تمامی تفکرات و عقاید خویش را بر پایه آنچه که نقش اجتماعی آنها خواستار آن است شکل و گسترش دهند،،،آنچنان که این افراد هنگامی که خارج از نقش اجتماعی خود به کنش و واکنش میپردازند یک دو گانگی و دو سویه بودن در آنها ایجاد میشود به گونه ای که سوالی که برای آنها ایجاد میشود این است که آیا هویتی که من هم اکنون خارج از نقش اجتماعی خود با آن در حال زندگی هستم حقیقت من است یا هویتی که من در اجتماع بدان میپردازم..
گریز از این مسئله که افراد برای زندگی در جامعه، نیازمند هویتی اجتماعی هستند،،امکان پذیر نیست.
اما در جوامع کنونی که فالاچی برای ما مثال میزند،، هویت اجتماعی افراد مبتنی بر یک درک درونی که متاثر است از ارتباط هویت شخصی با جامعه بیرونی که در آن در حال زندگی هستند،،نمیباشد،،،
این در حالی است که هویت اجتماعی،، باید بر اساس
تفکرات هویت شخصی فرد که براساس تشخیص الزام هایی که به حقیقت آن میرسد،،تشکیل شود،،،
نه آنکه ساختار های عمومیت یافته در جامعه برای افراد زمینه و خط مشی تحرکات آنان را مشخصی کند.
و این درحالی است که در جوامع کنونی، افراد آنچنان متاثر اند از کارگذاران اجتماعی،، که فرصت بروز و ظهور یک بینش برای شکل و گسترش یک هویت شخصی برای خود را به سختی خواهند داشت،،،
بی تردید بقای یک جامعه مسلتزم وجود کارگرد هایی است که در آن جامعه وجود دارد،، اما آنچه که این کارکرد ها را ارزشمند میکند این است که مبتنی بر یک آگاهی جمعی در راستای پیشرفت افراد جامعه باشد،،،نه آنکه فرصت بروز و ظهور در شاخه های گوناگون اجتماعی را در اختیار یک قشر خاصی از جامعه قرار دهد...
پی بردن به این موضوع که هویت اجتماعی افراد بر گرفته از هویت شخصی آنان است،،، مستلزم این مهم است که افراد تاب کند و کاو و بررسی ابعاد هویتی شخصی خویش را خارج از نقش اجتماعی خود داشته باشند..
و تحت تاثیر چنین عواملی سردمداران جوامع میتوانند افراد را در مسیر مطلوب و مورد نظر خویش هدایت کنند،،،آنچنان که در داستان هدف جامعه آمریکا از این افرایند،، محصور کردن زندگی افراد در سایه تفکرات سرمایه داری می باشد،،،به گونه ای که آنان را از هرگونه تفکر ورای این موضوع باز میدارد.
بی تردید این یاد داشت نمیتواند مقصود آنچه که نویسنده از نوشتن این کتاب داشته است را در معنای اخص بیان کند لذا اگر کاستی در این یاد داشت میبینید و چنانچه این کتاب را مطالعه کرده اید آن را بیان کنید.
نگارنده : امیرمهدی فداکار