ویرگول
ورودثبت نام
آریاباقـری
آریاباقـری
خواندن ۴ دقیقه·۱۰ ماه پیش

تعرفه‌های سینمای وسترن [گانگستری] - قسمت اول



▪️تعرفه‌های سینمای وسترن [گانگستری]

▪️قسمت اول



فیلم وسترن بخاطر سمبولیسم بدیهی، امکانات صحنه آرائی و پیام ویژه اش. هميشه يك فرم دلخواه و مورد نظر در میان فیلمسازان بوده است،اما متاسفانه چون تا کنون مطالب بی ربط بسیاری درباره معانی پنهانی فیلمهای وسترن به رشته تحریر در آمده است، سعی خواهد شد بطور کامل اهميت استيل و محتوی در این ژانر، مورد بررسی دقیق قرار گیرد.

موفق ترین نوع فیلم آمریکائی، در زمینه «گانگستــری» و «وســترنی» میباشد، آدمهائی که در پناه اسلحه زندگی می کنند. اسلحه در هر دوی این فیلمهای مرکز ثقل احساس بصری و عاطفی را تشکیل میدهد. چنین تصور میشود که این امر، اهمیت اسلحه را در زندگی فانتزی امریکائی منعکس میسازد، در حالی که در واقع امر آنطوری که در ظاهر بنظر میرسد، نیست.

فیلم گانگستری در فرم «کلاسيك» اش وجود ندارد، داستان تهور و موفقیت زودگذری می باشد که در شکست شتابزده‌یی پایان می پذیرد. موفقیت، بعنوان يك قدرت روزافزون برای صدمه و آسیب رساندن به دیگران تصور گردیده است. خصوصیت ویژه يك گانگستر، فعالیت بدون وقفه و عصبی اش میباشد. طبیعتا کامل و عینی اعمال متهورانه اش ممکن است گنگ و مبهم باقی بماند، اما تعهدش به کاری که تهور میخواهد همیشه روشن و واضح است، و چقدر روشن‌تر و واضح‌تر، زیرا که او در خارج از امور عام المنفعه عمل میکند.

او بدون فرهنگ ، بدون اطوار پسندیده، بدون فرصت و مجال کافی می باشد، یا در هر حال فرصت و مجالش احتمال دارد تا در يك عیاشی و هرزگی خیلی اجباری تجاوزکارانه سپری شود، همان طوری که بنظر میرسد تا یکی دیگر از جنبه‌های «کاره» اش باشد. اما او دارای تحرك و نرمش خاصی است، همچون رقاصه یی که در میان خطرات فراوان زندگی در شهر، در حال حرکت می باشد.

يك گانگستر در تصور و تصویر کردن مقاصدش خام و خشن میباشد، اما به هییچ وجه نارسا نیست، برعکس، او غالبا آزاد، صریح و پر سر و صدا می باشد. (خویشتن نگری گانگستر يك پیشرفت و تکامل تا اندازه یی جدید و تازه است) و می تواند چیزی را که میخواهد با قاطعیت بیان کند: برای تسلط پیدا کردن بر «نورث ساید» ، برای مالکیت یکصد دست لباس، برای این که شخصیت درجه اول و برتر در میان یاران و همکاران باقی بماند هر زمان بیشتر می تازد ولی، به محض این که او بخواهد با اتکاء به منافع و اندوخته هایش آرامشی پیدا کند، در طریق هلاکت و انهدام خویش گام نهاده است.

گانگستر، يك انسان تنها و مالیخولیایی می باشد، و می تواند نشانی از عقل و خرد عمیقانه دنیوی را از دست بدهد. او بیشتر در نزد افراد بالغ با ناشکیبایی ها، بی‌صبری‌ها، و احساسات خارجی، نشان افسونگری و از هم گسیختگی می کند، اما بطور کلی او برای جنبه ما که اعتقاد و ایمان به امکانات «نرمال» خوشی و سعادت و کار برجسته را رد می کند، متوسل می گردد، گانگستر يك «جواب منفی» به آن «جواب مثبت» بزرگ امریکایی می باشد که با عظمت و قدرت هرچه تمام‌تری بر روی فرهنگ رسمی امریکایی صحة می زند و با تمام اینها ارتباط خیلی کمی با طریقی که آنها در باره زندگی ایشان احساس می‌کند دارد.

اما تنهائی و مالیخولیای گانگستر «موفق و معتبر نیست، مانند هر چیز دیگری که بدو تعلق دارند، چرا که آنها را از راه صداقت و درستی بدست نیاورده است : او تنها و مالیخولیایی می باشد؛ نه بخاطر این که زندگی سرانجام چنان احساسات و حالاتی را ایجاب می کند، بل بخاطر این که او خویشتن را در موقعیتی قرار داده است که هر کسی میخواهد او را به قتل برساند. و عاقبت نیز يك کسی او را از پای در خواهد آورد بسان شخصیت «تونی مونتانا» در «صورت زخمی ١٩٨٣». او بدون دفاع می باشد، زیرا قادر بپذیرش هیچگونه محدودیتی نیست مگر این که با طبیعت حاکی از ترس و فارغ از عشق و دوستی سازش و موافقتی پیدا کند. و داستان زندگی حرفه‌ایش برگردانی از کابوس معیارهای جاه طلبی و موقعیت طلبی است.

حتی در المان نیز میتوان چنین مواردی که گویای سرنوشت مختوم شخصیت های گنگستر نیز است را یافت. بعنوان مثال از ورای پنجره ضد گلوله آپارتمانِ «صورت زخمی» اثر «هاوارد ماكس»، يك نوشته با چراغ های الکتریکی خودنمایی میکند که اعلام می دارد «جهان از آن شماست»، و این نوشته الکتریکی، آخرین چیزی است که پس از اینکه «صورت زخمی» بحال مرگ در خیابان افتاده است می بیند.

این نقطه ضعف گانگستر در پایانش می باشد که به‌همان اندازه قدرت و آزادیش در نظر ما جلب توجه و جلوه‌گری می کند. جهان از آن ما نیست، اما شخصیت بدو نیز تعلق ندارد، و در مرگش او نیز برای رؤیاهای ما کفاره می پردازد، ما را بطور آنی و زودگذری هم از تصور و توهم موفقیت که او با کاریکاتور کردن آن انکارش می کند‌‌؛نیز از نیاز به موفقیت که نشان میدهد چقدر برایمان خطرناك است آزاد و رها می سازد.


🔗| (ادامه دارد..)

🔖| {پایان قسمت اول}

منبع ¦ @perspective

سینمای وسترن گانگستریوسترنفیلم وسترنسینمای گنگستریسینما کلاسیک
"نوشتن یعنی آزمودنِ ژرف ترین خودِ خویشتن"(ایبسن) | نقدها، جستارها، یادداشت‎ها و ضدیادداشت‎ها
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید