Ashin
Ashin
خواندن ۷ دقیقه·۱ سال پیش

اشغال چُزِئون(کره) توسط قوایِ شوگن هیده یوشی(موج اول حمله ژاپن به آسیا)

"میمون رخ" تخت نشین ، حالا که کار ناتمام سرورش ، اودا نوبوناگا را به سرانجام رسانده بود چشم به دنیای اطراف داشت و قرار بود "چهار دریای" عالم و از کره و چین تا هند را زیر فرمان دایمیوها دربیاورد. خاطره ای هنوز دوردست از حمله به شبه جزیره کره در عهد پادشاهی سیلا در قرن هفتم میلادی در ذهن ژاپنی ها وجود داشت، اگر چه خاطره ای نه چندان خوشایند. ژاپن پس از دهه ها جنگ بی انقطاع بین زمین داران بزرگ حالا قدرتی یکپارچه شده بود . تویوتومی هیده یوشی ، سرباز پیاده تفنگدار و رعیت زاده سابق پس از قتل سرورش در یک معبد رقیبی در برابر خود نمی دید. ژاپن 50 سالی می شد که با دنیای غرب آشنا شده بود ، و سوغات مسیحیت و از آن بهتر سلاح گرم پیش تر به مذاق اودا نوبوناگا بسی خوش آمده بود . صنعتگران ژاپنی که پیشتر مشغول ساخت زره و کاتانا بودند ، با کیفیتی عالی سلاح های اروپایی را باز ساختند ، چیزی که در کمتر جای دیگر آسیا رخ داد . ژاپن این چنین دوران قرون وسطاییش را طی کرد ، و دیگر دژها و قلعه ها را می شد به سرعت فتح کرد ، چیزی که پیشتر میسر نبود . زین پس نیمه دوم قرن 16 میلادی در سرزمین آفتاب تابان صحنه داستان های مکرر فتح و قتل و توطئه و هاراکیری های دسته جمعی شد که در فیلم های حماسی کوروساوا می شود دیدشان ، و سرانجام هیده یوشی تا آن جا پیش رفت که به بهانه ساخت مجسمه ای غول پیکر از بودا در کیوتو هر آن چه شمشیر و نیزه و تفنگ در دست رعایا بود از دست آنان ستاند. حالا با گسترش ارعاب و تحکیم قدرت در داخل جزایر ژاپن ، نوبت شروع کار بزرگ فرارسیده بود. با ناکام ماندن در ترغیب شاه سئونجو ، شاه کره از خاندان جوسئون ، این بار هیده یوشی تصمیم گرفت به جای یاری گرفتن از کره ای ها برای هجوم به قلمرو مینگ در چین ، نخست کره را بگیرد و آن گاه به سوی شمال بتازد . کره ای ها از قدیم می دانستند "در دعوای دو نهنگ میگو له می شود" ، اما گمان بر این داشتند ناوگان نیرومندشان مانع هر هجومی از تنگه تسوشیما می شود ، و اگر هم سامورایی ها قدم به خاک کره گذاشتند می شود به دریا ریختشان.اما "سال اژدها" چنین رقم نخورد . بعد از ظهر 23 می 1592 میلادی ، ناوگانی با 350 کشتی که از تسوشیما حرکت کرده بود بی دردسر خاصی در ساحل پوسان پیاده شد . ناوگان ناآماده ای که کره ای ها در اطراف پوسان داشتند به جزایر غربی تر گریخت و شهروندان و مقامات وحشت زده پوسان به قلعه داخل شهر گریختند ، فراری که فایده چندانی نداشت . کره ای ها در توسعه سلاح های گرم عقب افتاده بودند ، و توپ های دستی چینیشان در برابر شمخال های ژاپنی که از نمونه های پرتغالی الهام گرفته بودند سلاح منعطفی نبود. مقاومت اندک سربازان جوسئون را شمخال چیان ژاپنی به آسانی در هم شکستند و پوسان صحنه کشتار بی رحمانه 30 هزار غیرنظامی کره ای شد . وحشتی که نزدیک 100 هزار مهاجم ژاپنی در دل ها کاشتند باعث شد 2 ماه بعد سامورایی ها در دروازه پیونگ یانگ و کائه سونگ در منهای شمال شبه جزیره باشند . شاه سئونجو و دربارش از سئول به کوهستان های شمال نزدیک مرزهای مینگ گریخته بودند تا شاید در برابر تهدید هیده یوشی کمکی از نیروهای همسایه شمالی حاصل کنند . قوای ژاپن در تعقیب ارتش فراری کره تا منچوری در شمال شرق هم تاخت ، اما برای تحریک نکردن مینگ به ساحل یالو چندان نزدیک نشد. در پایان تابستان 1592 امپراتور وانلی ، حکمران مینگ که تهدید ژاپن را حس می کرد سپاهی از نیروهای جنگ آزموده که در نبردهای متعدد با قبایل مغول و جورچن در مرزهای شمالی آبدیده شده بودند به یاری کره ای ها فرستاد . ژاپنی ها اگر چه قوای تازه نفس و سواره نظام چینی را پس زدند ، در مواجهه اولیه غافلگیر شدند . پیروزی سریع دو ماه اول به سردی گرایید ، و کم کم مشکلات نمایان شدند : دریاسالار یی سان از پایگاه نفوذ ناپذیرش در جزیره یوسو در حال آزار دائم ناوگان های تدارکاتی ژاپنی در سواحل جنوبی و تنگه تسوشیما بود ، راهبان بودایی کره ای ارتش های چریک دلاوری را رهبری می کردند که دمی اردوگاه ها و پایگاه های اشغالگران را راحت نمی گذاشت (چیزی که 3 قرن پیش مهاجمان مغول هم تجربه اش کردند) و قوای عظیم مینگ از شمال هر نوع پیشروی را تنها به قیمت تلفاتی سنگین ممکن می کرد.از این بدتر ، نوآوری های فنی کره ای ها بود . کشتی های اگر چه کم تعداد اما موثر "لاک پشت" با زره و توپخانه شان جانک های ژاپنی را به دردسر انداخته بودند و هواچا ، که نوعی پرتابگر راکت و کاتیوشای قرون وسطایی بود و رگباری پرتعداد از پیکان ها را به ناگهان به سوی آرایش رزمی فشرده پیاده نظام شمشیرزن ژاپنی روانه می کرد کابوس سامورایی ها و ملوانان ژاپنی شدند . دو معجزه ، نبرد دریایی میونگ نیانگ که درآن دریاسالار یی ناوگان 200 شناوری ژاپنی را بی هیچ تلفاتی نابود کرد ، و محاصره قلعه هانگجو که در آن 3 هزار مدافع با کمک 40 ارابه هواچا 30 هزار مهاجم ژاپنی را پس زدند ، نشان دادند تکنولوژی قرون وسطایی هم گهگاه خود را بسیار موثر نشان می دهد. هیده یوشی می دید که جنگ دیگر جز بلعیدن منابع مالی و بالابردن احتمال از هم پاشیدن وحدتی که او و نوبوناگا با خون دل بر دریایی از خون و اشک بنا کرده بودند نتیجه ای ندارد. پایگاه های ساحلی را می شد برای هجومی دیگر نگهداشت ، اما سئول و پیونگ یانگ و کائه سونگ را نه . ارتش دایمیوها عقب نشیت و تلاش برای صلحی موقت با مینگ و جوسئون در 1597 انجام شد که ناکام ماند . تهاجم بزرگ دوم در همین سال هم همان نتیجه قبلی را داشت : پیشروی سریع اولیه تا شمال و باز هم بن بست ، اما این بار در برابر ارتش و ناوگان آماده تر و مجهزتر کره ای ها . دریاسالار لی مرگی داشت شبیه نلسون در ترافالگار ، در روز آخر جنگ و با نابود کردن آخرین ناوگان ژاپنی در آب های نوریانگ در زمستان 1598 ، در دم آخر گلوله شمخالچیان دشمن او و همکار چینیش ، چن لین را از پای افکند. یی سان سین اسطوره تکرارناپذیر در دلهای کره ای ها ماند . ژاپنی ها گریختند و جز حملات گه گاه و همیشگی دزدان دریاییشان تا 300 سال بعد خبری از آنان نشد. هیده یوشی با شکست هولناک کره منزوی شد و به حرمسرا و همسران اشرافی پرتعدادش پناه برد . مرگ او که 4 ماه قبل از عقب نشینی نهایی رخ داد راه را برای قدرت گیری خاندان توکوگاوا گشود وهیده یوری ، پسر هیده یوشی هم قربانی این روند شد . توکوگاوا ایه یاسو که تجربه تلخ حاکم قبلی را در ذهن داشت ژاپن را به لاک انزواگرایی و جامعه بسته و نامنعطفی فروبرد که تا آمدن کشتی های سیاه ناخدا ماتیو پری آمریکایی گشوده نشد : نوکیشان مسیحی که تهدیدی علیه این ساختار قلمداد می شدند بی رحمانه کشتار شدند ، حق حمل سلاح رعایا ممنوع شد ، سامورایی ها نباید ارباب عوض می کردند ، تجارت خارجی ممنوع شد و تفنگ ها همه به انبار سپرده شدند ، حال سامورایی فقط باید شمشیر و کمان می داشت . جز شمار اندکی از هلندی ها که انگیزه ای برای گسترش دین نداشتند پای خارجی ها به کشور قطع شد . ژاپن عهد توکوگاوا اگر چه مانداب فکر و هنر نبود ، تا عهد میجی و دیدن خوار شدن چینگ در جنگ تریاک واپسگراییش را ادامه داد . با آمدن سلاح و فنون نوین در میانه قرن 19 ، خروش دوباره ژاپن باز هم کره بی پناه و آن گاه چین را طعمه اول خویش کرد ، و این بار نوبت دریاسالار هیهاچیرو توگو بود تا در نبرد دریایی تسوشیما با انهدام ناوگان روسیه تزاری خود را خلف یی سان سین در شرق نشان دهد .

نویسنده:شاهو صالح

هیده یوشیژاپنچوسانشوگان
وقتی قبول کنی جهان خانه‌ی در حال سوختنه به حقیقت میرسی. هیچ خوشی نداره و زیبایی درش نیست و سعادتی هم نیست.نابودی و رنج و مرگ است.(خلاصه‌ای از تمثیل بودا از زندگی)
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید