تشبیه «خانه سوزان» تمثیلی از لوتوس سوترا(سوترای نیلوفر)، یکی از متون مرکزی بودیسم ماهایانا است. این ابزار ماهرانه را نشان می دهد که مرشد ممکن است برای هدایت دیگران به سمت روشنگری استفاده کند، حتی اگر شامل حقایق جزئی یا روش های به ظاهر فریبنده باشد. در اینجا مروری بر این مثل است:
تمثیل:
مردی ثروتمند متوجه می شود که خانه بزرگش در آتش است. در داخل بچه هایش مشغول بازی هستند و از خطر بی خبرند. علیرغم هشدارهای او، آنها بیش از حد غرق در بازی های خود هستند که نمی توانند گوش دهند یا خانه را ترک کنند. پدر با درک اینکه آنها به درخواست های مستقیم پاسخ نمی دهند، یک استراتژی طراحی می کند. او به آنها وعده سه نوع گاری در بیرون از خانه می دهد - یکی توسط بز، یکی توسط آهو و دیگری توسط گاو - که همه آنها را قبلاً می خواستند. بچه ها که از دورنمای دریافت این گاری ها هیجان زده شده اند، با عجله از خانه در حال سوختن به سمت امن بیرون می روند. با این حال، هنگامی که آنها بیرون میآیند، پدر یک گاری با شکوه را ارائه می دهد که توسط یک گاو سفید بزرگ کشیده می شود، بسیار فراتر از آنهایی که او توصیف کرده بود.
تفسیر:
این تمثیل چندین آموزه کلیدی بودیسم ماهایانا را بیان می کند:
1. خانه سوزان: نشان دهنده چرخه رنج (سامسارا) است که همه موجودات به دلیل جهل و دلبستگی در آن گرفتار شده اند.
2. فرزندان: نماد موجودات ذی شعور هستند که از موقعیت خطرناک خود بی خبرند و به مشغله های دنیوی مشغول هستند.
3. پدر: نماینده بودا یا معلمی دلسوز است که به دنبال هدایت موجودات به سوی رهایی است.
4. گاریهای موعود: معرف ابزارهای ماهرانه یا آموزههای موقت متناسب با ظرفیتها و خواستههای افراد است.
5. گاری گاو سفید بزرگ: نماد حقیقت نهایی یا آموزش عالی مسیر ماهایانا است که به روشنگری منتهی می شود.
درس:
داستان استفاده دلسوزانه بودا از ابزار ماهرانه برای هدایت موجودات به سوی رهایی را برجسته می کند. درست همانطور که پدر رویکرد خود را با طرز فکر کودکان تطبیق می دهد، بودا نیز بر اساس نیازها و درک مخاطبان خود آموزش می دهد و به تدریج آنها را به حقیقت نهایی سوق می دهد.
این تمثیل بر انعطاف پذیری در تدریس و اهمیت پرداختن به شرایط خاص و آمادگی افراد در مسیر معنوی تاکید دارد.
حال تمثیل غار افلاطون که در کتاب جمهوری ترسیم کرده
نخست غاری را در نظر بگیرید که در آن تعدادی انسان به دیوار غل و زنجیر شدهاند؛ بهطوری که رویشان همیشه به سمت دیوار مقابل است، و هیچگاه پشت سر خود را نگاه نکردهاند. در پشت این افراد، آتشی روشن است و در بیرون جمادات در حرکتاند و سایه آنها روی دیوار غار میافتد و انسان ساکن در غل و زنجیر میپندارد کە سایهها این صداها را تولید میکنند.در این میان ناگهان زنجیر از پای یکی از این زندانیان که بهسوی دیوار غار نشسته است، باز میشود، و آن شخص به عقب برمیگردد؛ پشت سر خود را میبیند و سپس از دهانهٔ غار بە سمت بیرون میرود.وقتی که بیرون میرود، نور آفتاب چنان چشمش را اذیت میکند کە دوبارە بە سایەها باز میگردد در واقع اعتقاداتش قویتر نیز میشود، اما وقتی رفتەرفتە بە نور آفتاب عادت کرد و دنیای رنگی و واقعی را میبیند، آگاه میشود کە سایهها واقعی نیستند. حال اگر همان شخص را بە داخل غار برگردانیم، او به رفقایش میگوید کە این سایەها واقعی نیستند، رفقایش بە او میخندد و میگویند به خارج غار رفته و عقلش را از دست دادە است.
شباهت هایی بین تشبیه خانه سوزان بودا و تمثیل غار افلاطون وجود دارد، اگرچه آنها از سنت های مختلف فلسفی بیرون آمده اند و اهداف متمایزی را دنبال می کنند. هر دو به بررسی مضامین جهل، روشنگری و نقش یک راهنما در هدایت دیگران به سوی حقیقت می پردازند. در اینجا یک مقایسه است:
شباهت ها:
1. نادانی به عنوان خطر:
در خانه سوزان، بچه ها از آتش بی خبرند (نماد رنج و نادانی در سامسارا).
در غار، زندانیان از دنیای بیرون بی اطلاع هستند و سایه ها را با واقعیت اشتباه می گیرند.
2. راهنمایی به سوی حقیقت:
پدر در خانه سوزان از ابزار ماهرانهای استفاده می کند تا فرزندانش را به امنی برساند.
در غار، زندانی روشن فکر (فیلسوف) به غار باز می گردد تا به دیگران کمک کند تا حقیقت را ببینند، حتی اگر مقاومت کنند.
3. انتقال به واقعیت برتر:
کودکان در خانه سوزان از خطر فریب خورده و در نهایت "گاری بزرگ" را دریافت می کنند، که نشان دهنده حقیقت نهایی روشنگری است.
از زندانیان غار دعوت می شود تا غار را ترک کنند و نور خورشید را که نمادی از واقعیت و دانش نهایی است، تجربه کنند.
4. شفقت یا وظیفه آموزش:
در هر دو مَثَل، بر نقش شخصیتی دلسوز یا روشن بین تأکید شده است که به دیگران کمک می کند بر نادانی خود غلبه کنند.
با این حال این دو تمثیل باهم فرق دارند.
تفاوت ها:
1. زمینه و هدف:
خانه سوزان یک تمثیل بودایی است که بر شفقت و استفاده عملگرایانه از آموزه های سفارشی (وسایل ماهرانه-تمثیل) برای رهایی موجودات از رنج تمرکز دارد.
غار تمثیلی فلسفی درباره معرفت شناسی، متافیزیک و وظیفه فیلسوف در جستجوی حقیقت و تعلیم دیگران است.
2. جهل به مثابه توهم در مقابل عادت:
در خانه سوزان، نادانی کودکان ناشی از غرق شدن در حواسپرتیهای دنیوی است، نقدی بودایی از وابستگی و توهم.
در غار، جهل به عنوان فقدان بینش فلسفی مطرح می شود که بر تمایز بین ظاهر و واقعیت تأکید دارد.
3. نقش فریب:
پدر در خانه سوزان عمدا از وعدههای «فریبنده» (گاریهای کوچکتر) استفاده میکند تا فرزندانش را به سمت امنیت برانگیزد، که منعکسکننده عملگرایی بودایی است.
در غار تأکید بر بیداری از طریق درک مستقیم و مواجهه با واقعیت، بدون فریب عمدی است.
4. هدف نهایی:
در خانه سوزان، هدف رسیدن به روشنایی و فرار از رنج سامسارا(زندگیهای پیدرپی) است.
در غار هدف درک ماهیت واقعی واقعیت و انجام وظیفه فکری و اخلاقی است.
نتیجه گیری:
در حالی که هم خانه سوزان و هم تمثیل غار به جهل و سفر به سوی درک بالاتر می پردازند، خانه سوزان بر شفقت و رهایی از رنج تمرکز می کند، در حالی که غار به روشنگری فکری و ماهیت حقیقت می پردازد. علیرغم این تفاوت ها، هر دو بر روند دگرگونی حرکت از توهم به واقعیت با هدایت شخصیتی دلسوز یا روشن بین تاکید می کنند.(یعنی هردو به این نتیجه میرسن که انسانها گاو هستن و برای اینکه بتونن سعادتمند بشن باید یه مرشد و معلم هدایتشون کنه).
منبع:
https://en.wikipedia.org/wiki/Upaya
https://en.wikipedia.org/wiki/Allegory_of_the_cave