ویرگول
ورودثبت نام
نشریهٔ عصر، مکتوبات بسیج دانشجویی دانشگاه علامه طباطبایی
نشریهٔ عصر، مکتوبات بسیج دانشجویی دانشگاه علامه طباطبایی
خواندن ۳ دقیقه·۲ سال پیش

آقا مسعود استثنا بود.

علیرضا سربندی:

بعد از عید فطر ماه رمضان سال پیش که آقا مسعود در صفحهٔ شخصی‌اش از بیماری خطرناکش خبر داد تا همین اسفندی که گذشت و تنش دست از روح آزادش کشید پیگیری احوال و خواندن یادداشت و دیدن برنامه‌های گذشته و در دست پخشش از امور جاری زندگی‌ام بود. چند بار صوت گفتگوی ماه محرم و فاطمیه با آقایان امیرخانی و آقایی را گوش کردم. برنامه‌های قدیمی‌تر یا نوشته‌های دورتر هم از عرصه دور نبودند. گویا بیماری‌اش صدای مسعود را بلندتر کرده‌بود. خب؛ برای منِ دانشجوی ادبیات، جذاب است که برخلاف سنت رایج، تحصیل کرده‌ای از قم، ادبیات و هنر را جوریده باشد اما طرح ذهنی‌ام و علاقه‌ام به سورهٔ مسعود از این دریچه نبود. مسعود دیانی شخصیتی ساخت که در چند سال اخیر از روحانیت کم‌تر دیده شده‌است. او در عین وقار، از رسانه رسالتش را بارگرفت و با اندوخته‌های فرهنگی‌اش طرحی را برافراشت که بیماری سترگش از متوقف ساختنش ناامید بود.
طرح جذاب دیانی برای طبقهٔ متوسط بینندهٔ سیما بار دیگر تداعی‌کنندهٔ آوینی و تصرفش در ابزار رسانه‌ای بود. مسعود می‌توانست در ساختمان کتاب و ادبیات اراضی عباس‌آباد بنشیند و به کار پژوهشی‌اش برسد؛ اما درک ژرفش از هنر و رسانه او را به زمین جام جم کشید. تصور من این است که دیانی، هم عصر یا جلوتر از زمانه‌اش می‌زیست اما در نهادی که پرورشش داده بود یک استثناست! نهاد های علمی دینی اگر افسار بحث هنر یا امور مربوط به هنر را دست بگیرند از مرز تحریم یا تجویز شرایط جلوتر نمی‌روند و در حالت عمومی از فقدان نظریهٔ واثق پیرامون هنر رنج می‌برند. شوربختانه امروز نهایت کوشش حوزهٔ علمیه پیرامون هنر و ادبیات فقه هنر است. ناآگاه از این که امروز، این هنرِ پویا و جذاب غربی ریشه‌های نظری عمیقی در یونان باستان دارد.
از تراژدی‌های سوفکلس تا زیبایی‌شناسی قرن 19 و 20 و مکاتب امروز غربی، بحث نظری را تعطیل و مختل نکردند بلکه آن‌را در اولویت گذاشتند و ابتدا بُعد نظری ماجرا را پرداخت کردند و از دل آن ابزار یا به تعبیر دوستان سینمایی فُرم را بیرون کشیدند.
امروز، هنر اسلامی(بعد از مواجههٔ شکست‌خورده‌اش با غرب در صدر مشروطه) نیازمند بررسی و بحثی عمیق در حوزه است؛ دیگر نمی‌توانیم چشم بر هم بگذاریم و با منطق عهد مشروطه دست از تولید انبوه در حیطه‌های هنری بکشیم. اگر امروز از ناحیهٔ هنر و اندیشهٔ غربی احساس خطر می‌کنیم، نمی‌توانیم آن را همانند دهه‌های پیشین صرفا جذابیتی دنیوی بدانیم و تحریمش کنیم.
آقا مسعود این‌ها را می‌دانست. فهمیده‌بود که در ادبیات و به طور خاص در قصّه چه اعجازی نهفته‌است.
امروز بیش از هر گذشته‌ای باید بیندیشیم و از بازخوانی آنچه بر ما رفته است نهراسیم. نگاه به آثار هنری موفق پس از انقلاب (داستان‌ها، فیلم‌ها سرودها، تصویرگری‌ها و ...) باید ما را به عمق خرد و هنر جمعی ایرانیان مسلمان سوق دهد که می‌شود اثری آفرید یا بازتولید کرد بی‌آنکه نسبت خود با ایران و اسلام را از دست بدهد.
سوره‌ای که آقا مسعود ساخته بود جذاب بود چون در نقطه‌ای از کار رسانه‌ای و هنری ایستاد که با حفظ حریم سطح عمومی دانایی به محدودهٔ تخصصی علم و علوم انسانی وارد می‌شد. حوزهٔ علمیه اگر امروز به هنر و ادبیات نپردازد و از سطح نظری آن در اندیشة غرب استقبال نکند مشابه آنچه در گذشته رخ داد_ به مدت پنجاه سال ( از انتهای مشروطه تا اواسط دههٔ اول پهلوی دوم ) هنر ایرانی در سپهر هنری محو بود_ پدید خواهد آمد.
می‌گویم حوزهٔ علمیه،چون سال‌هاست که طرح علوم انسانی و هنر در دانشگاه آموزش است نه پژوهش! شاید بتوان در نهادی دیگر که تا کنون به قدر کافی در عرصهٔ نظری هنر وارد نشده‌است طرحی در انداخت و هنر جانی دوباره بخشید، آنگونه که فردوسی، حافظ، بهزاد، کمال‌الملک، آوینی و حاتمی بخشیدند ...

علوم انسانیهنرماه رمضانمسعود دیانیآثار هنری
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید