نشریهٔ عصر، مکتوبات بسیج دانشجویی دانشگاه علامه طباطبایی
نشریهٔ عصر، مکتوبات بسیج دانشجویی دانشگاه علامه طباطبایی
خواندن ۳ دقیقه·۱ سال پیش

دانشجو از توهم تا واقعیت

سحر رئیسی دانشجوی کارشناسی علوم تربیتی می‌نویسد: حضور آقای بهادری جهرمی در دانشگاه شهید بهشتی در تاریخ دهم مهرماه بهانه‌ای شد تا به حافظه تاریخی دانشجویان از حضور مسئولان در دانشگاه، گریزی بزنیم. تا کنون تجربه جنبش دانشجویی از این سبک مطالبات میدانی، گویا بیشتر تکرار مکررات بوده و نه تجلی مسئله‌محوری. روند حضور دولتمردان نشان می‌دهد که پاسخگویی آنها تکراری، آمیخته با مغلطه و جدل و البته غیرمنصفانه است! باتوجه‌به این موضوع اصولاً چرا دانشجو خواستار حضور ایشان در دانشگاه است؟! زیست دانشجو همراه با مردم و واقعیات عینی جامعه است. طرح‌های کلان اقتصادی و دستاوردهای فنی مهندسی کشور برای نخبگان اثبات نخواهد شد مگر آنکه تأثیرشان را بر کیفیت مادی و معنوی شهروندان رویت کند. این دست جلسات قاعدتاً بایستی در وهله اول محل تبادل اطلاعات باشد. دانشجو از سفره مردم، از ایده‌ها و طرح‌های اجرایی بگوید، دولت هم از کارهای روی زمین‌مانده و قفل‌هایی که به دست حلقه میانی امکان باز شدن آن فراهم می‌شود. بدیهی است که تنها بیان دستاوردها هدف این قشر همیشه در صحنه نیست. اما سؤال اینجاست که مسئولان چرا پای در میدان دانشگاه می‌گذارند؟ فرایند پرسش‌وپاسخ از دولتمردان خلاصه شده در جواب‌هایی از جنس آمار و ارقام کمّی که دسترسی به آن‌ها تنها نیازمند یک گوشی موبایل و نشانی الکترونیکی وزارت‌خانه‌هاست! دانشجو تا کجا ناآگاه و غیرمطلع فرض می‌شود؟! گرچه همین پاسخ‌های کمّی در مقابل مغالطات و فرارهای روبه‌جلوی برخی دیگر از رجال سیاسی قابل‌تقدیر است. بایستی در نظر گرفت این جنس تکریم از دستاوردها، از قضا مایه مباهات هم هست؛ اما نادیده‌گرفتن بحران‌های فرهنگی_اجتماعی آن هم به بهانه دستاوردهای فنی، ساده‌لوحی زیادی را می‌طلبد. چرا مسئولان سعی می‌کنند فاصله جدی ما با جایگاه راستینمان در دستاوردهای انسانی که اسلام برای ما ترسیم کرده است را نادیده بگیرند؟! وقتی پرداختن به اصولی همچون امور ایجابی و فرهنگی، وضعیت زنان از بحران هویت تا معضلات اجتماعی آموزش‌وپرورش و به‌طورکلی جایگاه انسان در جمهوری اسلامی پرداخته نشود، ناگزیریم به توقف در ظواهر! عدم پرداختن به مطالبات نخبگان علوم‌انسانی در طولانی‌مدت باعث شده است تا دشمن ما را از همین نقطه، مورد هدف قرار دهد. اگر هدف مسئولین از این جنس طرح بحث و بیان دستاوردها امید آفرینی است، باید بگویم که امید برای دانشجو آن است که بداند در جمهوری اسلامی می‌توان به حل مسئله رسید. امید، دانشجویی است که خود را در حل معضلات کشورش تأثیرگذار بداند. به‌راستی که عنوان سخنگو برای برخی از مسئولان کشوری برازنده است چرا که قبل از هر امری "فن جدل" را به‌خوبی آموخته‌اند! فی‌المثل آقای جهرمی در پاسخ به سؤال: «چگونه مادران شهدا را بانوی اول می‌خوانید درحالی‌که وضعیت مادران و همسران بسیاری از شهدا در وضعیت مطلوبی نیست و بنیاد شهید به آنچه که وظیفه قانونی‌اش هست عمل نمی‌کند؟» گفتند: «ما در هیئت دولت هر هفته به خانواده شهدا سر می‌زنیم!» غرض آنکه دانشجو بین مردم است، مسائل را نه‌تنها می‌بیند؛ بلکه آن را از نزدیک لمس می‌کند و سخت است با وجود این تجربه زیسته‌اش، از خود نپرسد که آیا حضور رجال سیاسی در دانشگاه برای استفاده از ظرفیت دانشجویی است یا روشی برای کنترل افکار عمومی؟! اگر مسئولان نقش جدی حلقه‌های میانی را نادیده بگیرند و شیوه درستی در نحوه برخورد خود با آنها قائل نباشند، از این قشر انتظار برخورد نخبگانی را نیز در مواقع بحران نداشته باشند، چرا که دانشجو مختصات اجتماعی خود را درک نکرده و با آن مواجه نشده است. صداقت و شفافیت با مردم کلید گمشده این روزهای ماست که اگر مسئولان به این امر توجه کنند، بسیاری از بحران‌های اجتماعی که نتیجه شکاف اجتماعی است، حل و امید حقیقی حاصل خواهد شد.


دانشجوافکار عمومیبنیاد شهیدحافظه تاریخیعلوم سیاسی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید