Atefe
Atefe
خواندن ۳ دقیقه·۶ سال پیش

سفر به میلان

طبیعت ایتالیا
طبیعت ایتالیا

پنجشنبه ۲۸ تیر، دهمین روز سفر، از کمپ‌ نزدیک میلان به طرف میلان، دومین شهر پر جمعیت ایتالیا حرکت کردیم. ورزشگاه هشتاد هزار نفری سن سیرو یکی از نماد های شهر میلان است. که علاوه بر اینکه ورزشگاه دو تیم معروف آث میلان و اینتر میلانه، برای اجرای کنسرت ها و بعضی مسابقات و برنامه های خاص دیگه هم ازش استفاده میشه. این شد که گفتیم شاید جالب باشه بریم و ورزشگاه رو ببینیم. توی نت نوشته بود که یک تور بازدید داره نفری ۱۰ یورو و یک موزه داره نفری ۷ یورو. موزه اش که قطعا به درد ما نمی خورد چون احتمالا باید تمام مدت دنبال بچه ها می دویدیم که افتخارات آث میلان و اینتر میلان رو نابود نکنند. اما به طرف ورزشگاه رفتیم تا با تورش، ورزشگاه رو ببینیم. بعد از حدود یک ساعت و نیم رانندگی توی هوای گرم ایتالیا به ورزشگاه رسیدیم. اما برخلاف چیزی که توی نت نوشته بود، گفتند که تور و موزه با هم و نفری ۱۷ یورو هست و موزه رو هم باید حتما بری! در نتیجه از بازدید هم منصرف شدیم؛ و چند تا عکس ورزشکاری با ورزشگاه گرفتیم و راه افتادیم!

میلان، مرکز مد و فشن ایتالیا و در کنار پاریس و نیویورک و ....یکی از مهمترین پایتخت های مد دنیاست. برای کسی که یکی از اهداف سفرش خرید و دیدن مدهای روز دنیا باشه، خیلی جذابیت داره،ولی برای ما خرید و گشت و‌ گرد توی پاساژها و مراکز خرید توی این سفر، اولویت و اهمیت نداشت. معمولا فقط برای خرید اقلام روزانه به مارکت ها و فروشگاه ها میرفتیم. اتفاقا اون روز هم برای خرید کپسول گاز اجاق و مواد غذایی به یک مرکز خرید رفتیم، یک فروشگاه بزرگ لباس به اسم OVS هم داشت، که علاوه بر اینکه قیمت هاش ارزونتر از سوئد بود. فصل تخفیف هم بود و جنسای مد روزش رو زیر قیمت و خیلی ارزون میداد. اما فقط یک نگاه سرسری کردیم و چیزی نخریدیم و اومدیم بیرون. معمولا توی سفر فکر می کنم، حیفه وقتم رو برای خرید بذارم، بعدا و جای دیگه هم میشه این کار رو انجام بدم! مخصوصا که هوا خیلی گرم و بچه ها گرسنه بودند. ترجیح میدادیم زودتر از شهر گرماش فرار کنیم بریم توی طبیعت ! از سوپر مارکت بزرگی که اونجا بود، برای نهار خرید کردیم توی کافه اش قهوه و بستنی خوردیم. نکته جالب کافه های ایتالیا این بود توی چندباری که اونجا قهوه خوردیم، مهم نبود چه نوع قهوه ا ی سفارش بدیم؛ اونا در هر حال اسپرسو تحویل میدادند! البته کارشون رو با دقت و خیلی حرفه ای انجام میدادند و اون یه ذره اسپرسوی تلخ رو میریختند ته یک فنجون کوچولوی چینی خوشگل و میدادند دستت! خلاصه آخرش نفهمیدیم، اگر توی ایتالیا، یک قهوه معمولی خواستیم چی باید بگیم ؟!

بعد از فروشگاه و خرید و کافه؛ توی اون هوای گرم زدیم به دل جاده های ایتالیا به سمت سوئیس و قصد داشتیم قبل از خروج از ایتالیا، جایی بین راه توقف کنیم و نهار بخوریم. مناظر و جاده خیلی قشنگ بود اما اغلب غیر قابل دسترسی یا بدون پارکینگ بود. خلاصه در نهایت با کلی گشتن و راهنمایی های گوگل که دیگه حسابی به سلیقه ما آشنا شده شده و میدونه ما رو باید به کجا ها راهنمایی کنه! به منطقه ای کاملا دنج در دل کوه و جنگل رسیدیم که طرفین کوه، پایینش رودخانه و بالای رودخانه جاده ماشین رو و کمی عقب تر مسیر قطار بود و همه اینها با هم منظره ی قشنگی ساخته بود. و منطقه اش، طوری خلوت و بکر بود که انگار تا حالا ایتالیایی های دیگه که هیچ، مردم همون منطقه هم اونجا قدم نگذاشته بودند چه برسه به اینکه توقف کنند و پلو ماهی درست کنند.

غذا رو درست کردیم و خوردیم و نماز خوندیم و عکس گرفتیم و لذت بردیم و زندگی کردیم و به سمت سوئیس حرکت کردیم.

https://t.me/rozy_rozegary_Sweden

عاطفه ✍


سفر به ایتالیا
خاطرات و مشاهدات زندگی ام در سوئد را اینجا می نویسم، برای خودم و همه ی کسانی که از خواندن و نوشتن و دانستن، لذت می برند.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید