ویرگول
ورودثبت نام
عطیه نوری
عطیه نوری
خواندن ۱۱ دقیقه·۳ سال پیش

خاطره‌بازان بهار

نگاهی به سیر تکوینی ترانه‌ها و آهنگ‌های بهاری

گنجینه شعر و ترانه‌های بهاری در ادبیات فارسی از شکوه و آبرویی به قدمت تاریخ ادبیات ایران برخوردار است. بزرگان ادبیات کلاسیک ایران هر کدام به سهم و در سبک و سیاق خود به روایت بهار و جشن نوروز پرداختند. برخی از این روایات به وصف فلسفه پیدایش جشن نوروز می‌پردازد و برخی دیگر بهار را دستمایه‌ای برای غنا بخشیدن به عاشقانه‌های بهاری خود قرار می‌دهد. چنانچه فردوسی جشن نوروز را چنین به قلم آورده است: «سر سال نو هرمز فروَدین، برآسوده از رنجِ تن، دل ز کین / بــه نــــوروز نــو شـــاهِ گـيـتـى فــروز، برآن تخت بنشست فیروز روز / بـــزرگـــان بــه شــــادى بـيـاراسـتـنـد، می و رود و رامشگران خواستند / چنين جـشـن فـــرخ از آن روزگـــار، بمانــده از آن خســروان يــادگار» و حافظ شیراز چنان سروده است: « زكوی يار می‌آيد، نسيم باد نوروزی / از اين باد ار مدد خواهی، چراغ دل برافروزی / چو گل گر خرده‌ای داری، خدا را صرف عشرت كن / كه قارون را غلط‌ها داد، سودای زراندوزی»

نوپردازان شعر نیز (از شفیعی کدکنی و فریدون مشیری گرفته تا مهدی اخوان ثالث و احمدرضا احمدی) به فراخور رویدادهای اجتماعی و سیاسی بهار را سوژه آثار خود قرار داده‌اند. با این تفاوت که در اغلب اشعار نوپردازان دیگر خبری از آن طرب‌انگیزی نیست. این روند تا جایی پیش می‌رود که در بهمن ۱۳۵۷ ترانه‌های بهاری رنگ و بوی انقلابی و حماسی به خود می‌گیرند و کارکرد آن‌ها از انحصار شورانگیزی جشن نوروز خارج می‌شود.

اما چرا گنجینه موسیقی بهاری آن هم با درونمایه‌ای در خور این جشن بزرگ به گستردگی ادبیات آن نیست؟ در حالی که از طرفی جشن نوروز به دلیل همزمانی با رستاخیز طبیعت و پیش‌کشیدن کهن‌الگوی نوشدگی و زایش در برابر کهنگی و مرگ یکی از پویاترین اعیاد محسوب می‌شود، و از طرف دیگر زبان موسیقی به دلیل ریتم و قدرتی که در انتقال احساس دارد بیش از سایر ارکان هنر از پس انتقال پویایی احساس آن برمی‌آید.

صفی الدین ارموی، نماینده نحله روش نظام در موسیقی، ۱۲ مقام و ۲۴ شعبه و ۴۸ گوشه برای موسیقی ایرانی قائل می‌شود که بین این اسامی به نوروز عجم، نوروز صبا، نوروزعرب و نوروز خارا برمی‌خوریم. در دوره قاجاریه موسیقی ایرانی از شکل مقامی خود خارج و در قالب ۷ دستگاه و پنج آواز تدوین می‌شود . آنچه از راه گوش و انتقال سینه به سینه از نغمه‌های نوروزی به امروز رسیده است تنها سه گوشه نوروز عرب، نوروز صبا و نوروز خاراست که هر 3 گوشه‌های سازی هستند و در ردیف آوازی از آنها یاد نشده است. این سه گوشه در دستگاه همایون و راست پنجگاه اجرا می‌شوند.

نوروزخوانی در گذر تاریخ

به روایتی، بدعت جشن نوروز به پادشاه پیشدادی ایران، جمشید، نسبت داده می‌شود. طبق این قول روز پیروزی جمشید در جنگ با اهریمن را «روز نو» می‌خوانند و در این روز که همزمان با یکم فروردین است اهورامزدا به زرتشت فرمان می‌دهد به مردم زمزمه آهنگین و نیایش‌گونه بیاموزد. این چنین بود که موبدان در آتشکده با زمزمه سرودی به نام «گات‌ها» بهار پیروزی اهورا بر اهریمن را بشارت ‌دادند. و اما «گات‌ها» چیست؟ «گات‌ها» جمع گات به معنای سرود است، که در زبان پهلوی به آن گاس و در پارسی به آن گاه می‌گویند. همان که به روایتی در پسوند ترکیب دستگاه‌های موسیقی سه‌گاه و چهارگاه آمده است. (البته در روایتی دیگر «گاه» در موسیقی قدیم ایران را به پرده ساز نسبت می‌دهند.)

نظامی گنجوی در منظومه «خسرو وشیرین» در فصل باربد -که با عنوان «سی ‌لحن باربد» به ۳۰ لحن موسیقی دوره ساسانی می‌پردازد- آورده است: «نوزدهم ناز نوروز یا ساز نوروز / چو در پرده کشیدی ناز نوروز / به نوروزی نشستی دولت آن روز». باربد نامورترین موسیقی‌دان، شاعر، بربت‌نواز و خواننده دوران ساسانی در زمان پادشاهی خسرو پرویز است. این خنیاگر بارگاه شاهان ساسانی هم آن است که اختراع دستگاه‌های موسیقی ایران و نغمه‌هایی همچون باد بهار، ساز نوروز، نوبهاری و آیین جمشید را به او نسبت می‌دهند.

روایت است که پارسیان با اندوه و سوگواری بیگانه‌ بودند و به وقت آمدن نوروز صدای ساز و دهل و رامش و نیایش و خنیاگری‌شان به آسمان هفتم می‌رسید. مراسم نوروز در دوران هخامنشیان و بعدتر ساسانیان با نوای دف همراه می‌شد و بنیان موسیقی نوروز (نوروزخوانی، بهارخوانی یا نوروزی) بر پایه طرب‌انگیزی استوار بود. نوروز درفش فرهنگ ایرانیان محسوب می‌شد و به همین سبب برای گرامی‌داشت آن سنگ‌تمام می‌گذاشتند. از آنجا که این نوع موسیقی در ستایش اهورامزدا و توصیف دگرگونی طبیعت اجرا می‌شد برخی آن را در دسته موسیقی دینی طبقه‌بندی کرده‌اند. بعدها با ورود اسلام نیز این گونه با مفاهیم مذهبی آمیخته شد و حال و هوایی دیگری (خاصه در متن اشعار) یافت و برخی آن را در طبقه تعزیه، صلوات‌خوانی و مداحی قرار دادند. با توجه به آنکه نخستین سند تاریخی درباره خاستگاه نوروزخوانی به قلم بارالکساندر خوتسکو، ایرانشناس روسی، در سال ۱۸۴۲ در کتاب فرهنگ و گویش‌های شمال ایران به رشته تحریر درآمده است، نوروزخوانی را بیشتر به مردم استان گیلان و مازندران نسبت می‌دهند.

با وجود آنکه این روزها بسیاری از مردم شهرهای بزرگ با سنت نوروزخوانی آشنایی ندارند، ولی همچنان این سنت در برخی شهرستان‌های شمال ایران _چه به صورت آوازی و چه به صورت سازی_ زنده و پویا دنبال می‌شود. به باوری ملودی کهن نوروزخوانی به بخشی از آیین موسیقی نواحی شمال ایران تبدیل شده است که قدمت آن به بیش از ۲۵۰۰ سال می‌رسد. زمان آغاز خواندن این آواز از نیمه دوم یا سوم اسفند است و به ندرت تا دهه اول فروردین ادامه پیدا می‌کند.

قرار بر این است که شهرستان شفت (از شهرستان‌های استان گیلان) در نوروز ۱۳۹۵ برای استقبال از گردشگران اجرای مراسم سنتی «نوروزخوانی» را به عنوان یکی از برنامه‌های شاخص خود برگزار کند.

نوروزخوانان شهرستان آمل (در مرکز استان مازندران) نیز معمولا ۱۵ روز پیش از فرارسیدن نوروز در روستاهای این ناحیه می‌چرخند و با خواندن ترانه‌های نوروزی طلیعه سال نو را به همگان مژده می‌دهند. در این مراسم یک نفر می‌خواند که به آن «نوروزخون» می‌گویند و به طور معمول فردی با طبع روان و ماهر در بداهه‌سرایی است، یک نفر می‌نوازد و دیگری، که «کوله‌کش» نام دارد، در خانه‌های مردم را می‌زند و از صاحب خانه شیرینی آمدن بهار را می‌طلبد. از جمله ترانه‌هایی که آملی‌ها در این مراسم می‌خوانند می‌توان به «باد بهارون بیمو / نوروز سلطون بیمو / مژده دهید به دوستان / گل به گلستون آمد / بهار آمد بهار آمد خوش آمد / علی با ذولفقار آمد خوش آمد / نوروزتان نوروز دیگر / شمارا سال نو باشد مبارک» اشاره کرد.

نوروزخوانی تنها به دو استان شمالی کشور محدود نمی‌شود. گرگانی‌ها و سمنانی‌ها نیز در پیشباز از نوروز به نوروخوانی می‌پردازند. نوروزخوانی یکی از آیین‌های ویژه شهرستان دامغان (از استان سمنان) است. دامغانی‌ها در اواسط اسفند در حالی که چوب به دست دارند به همراه فردی به نام «پس‌خوان» و «کیسه‌دار» با خواندن اشعاری در وصف بهار، یا حضرت علی به در خانه روستاییان می‌روند و با چوب به درها می‌کوبند و برای گرفتن شیرینی نوروز وارد خانه‌ها می‌شوند. نوروزخوانان شهرستان مهدیشهر (از استان سمنان) با ترانه «سی سلام و سی علیک / مشتی جون سلام علیک / مشتی جون مهربون / نو نسته چالا میدون / اشترو بار کند (شترها را بار می کنه) / دیم بدیم قطار کند (پشت سر هم قطار می کنه)» راهی کوی و برزن می‌شوند. همچنین مردم شهمیرزاد (از شهرستان مدیشهر) اغلب به خواندن ترانه «مشهدی عمه با خدا / تو را می‌برن بالا بالا / دستت برسه قفل طلا / پسر ما را بکنی زوما(داماد)/ دستش بگذاری حنا / اما (ما) بیاییم مبارک با / به یاسین و به طه و تبارک / شما را سال نو باشد مبارک» می‌پردازند.

نوروزخوانی همواره با هنر اجرا (پرفورمنس آرت) همراه است. در جشن باستانی نوروز موسیقی گاه به همراه اجرای خرده‌نمایش‌هایی برای بیرون راندن نمادین سرما و استقبال از بهار عرضه می‌شد. در روزگار ساسانیان مراسمی به شمایل کارناوال‌های امروزی به نام «کوسه‌برنشین» یا «بهار جشن» ازسوی غلامان سیاهی که دف و دایره می‌زدند رواج داشت. آنچه که از تمام آن کارناوال‌های موسیقی و پایکوبی عمو نوروز و مطربان دوره‌گرد برجای مانده است چیزی نیست جز حاجی فیروزی خموده که گاه پشت چراغ قرمز دایره‌ای می‌زند و نوید آمدن بهار را به نگاه‌های خسته رانندگان و عابران می‌دهد.

اما در اجرای نوروزخوانی از چه سازهایی استفاده می‌شود؟ رد پای ساز نوروزی را در اشعار حافظ می‌توان پیگیری کرد: «می اندر مجلس آصف به نوروز جلالی نوش / که بخشد جرعه جامت جهان را ساز نوروزی» نوای سازهایی چون سورنای، دونی، کرنا، دهل، کوبه، نقاره، دو تار، تنبک، کمانچه، دایره، تشت مسی و چوبی، قاشق و کاسه، به مراسم نوروزخوانی جلایی موسیقایی می‌بخشد. اما سازی که وظیفه اعلام تحویل سال را در گذشته برعهده داشت سورنای و دهل بود که در فضای موسیقی چهارگاه نواخته می‌شد و امروز به صورت نمادین هنگام تحویل سال از صدا و سیما یا رادیو پخش می‌شود.

موسیقی بهاری در گذار امروز

با وجود چنین پیشینه‌ باارزشی در زمینه شعر و موسیقی ویژه بهار و همچنین افزایش آثار سفارشی مختص بهار از سوی رادیو و تلویزیون، تعداد آثار ماندگار در این ژانر چشمگیر نیست و آنچه که تولید می‌شود اغلب موسیقی‌های از تولید به مصرفی هستند. پس از انقلاب نام و ردپای بهار در ترانه‌های فارسی به دایره‌ای فراتر از جشن نوروز کشیده شد و بسته به حال و هوای دوران رنگ و بو و اثربخشی‌های متفاوتی به خود گرفت. از بهار به وقت درگیری‌های انقلاب و جنگ که بوی خون می‌داد، تا بهار به وقت روزگار تحریم و تنگدستی که سفره‌های خالی مردمان این سرزمین را با نوای خود کوک می‌کرد.

* محمود علیقلی قطعه «آب زنید راه را» را از میان آثاری که مولانا برای استقبال از بهار سروده بود به مناسبت بهار انقلاب برگزید و در استقبال از ورود امام به ایران در بهمن ۱۳۵۷ خواند و برگی دیگر را در تقویم ترانه‌های نوروزی ورق زد. او در این مسیر تنها نبود. ترانه «بهاران خجسته باد» سروده دکتر عبدالله بهزادی است که آن را در همدردی با همسر انقلابی جانباخته کنگویی «پاتریس لومومبا» در سال ۱۳۳۹ نوشته بود. کرامت دانشیان، این شعر را تبدیل به سرود کرد و اسفندیار منفردزاده، برای آن ملودی نوشت و در آستانه ی پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ به اجرا در آورد. سرود «بوی گل و سوسن و یاسمن آید» سروده ابرآویز نیز از جمله دیگر آثار بهاری در آستانه پیروزی انقلاب است.

* نکته حائز اهمیت درباره آثاری که قرار است به رسومی با پشتوانه تاریخی بپردازند این است که برخلاف آنکه ساده به نظر می‌رسند برای ماندگاری وظیفه دشواری بر دوش دارند. باوری در بین سازندگان موسیقی بهاری وجود دارد که تصور می‌کنند با گنجاندن واژه بهار لابه لای متن ترانه و تنظیم آن روی ملودی شش و هشت می‌توان به قلب‌های یخ‌زده انسان قرن بیست‌ویکم نفوذ کرد و حال او را همچون حال طبیعت متحول ساخت. با نگاه به آثار بهاری اندکی که موفق به تثبیت در اذهان عمومی شدند متوجه می‌شوید که یکی از وظایف اصلی آثار بهاری کشیدن بار نوستالژیک برای مخاطب خاطره‌باز امروز است. آنچه که «کودکانه» فرهاد را جاودانه می‌سازد به واسطه پیوندی است، که شنونده از طریق این اثر با حافظه تاریخی خود نسبت به بهار برقرار می‌کند. این ترانه‌ نوروزی خاطره‌انگیز در سال ۱۳۵۵ با همکاری فرهاد مهراد، شهریار قنبری و اسفندیار منفردزاده ساخته شد و خیلی زود با عنوان «بوی عیدی» دهان به دهان چرخید. امروز «بوی عیدی» پس از گذشت بیش از چهار دهه هنوز به قوت اولیه خود کارکرد دارد و در هر جا و هر زمان که شنیده شود مخاطب فارسی‌زبان را به روزهای نوستالژیک دهه ۵۰ سوق می‌دهد. شاید متن این ترانه به دلیل تکیه بر خاطره‌بازی نتواند در صد سال آینده اثربخشی امروزین خود را داشته باشد، اما به عنوان سند تاریخی هویت یک نسل ماندگار خواهد بود.

* دهه ۶۰ آن زمان که جنگ تاثیر خود را بر ذهن موسیقایی زمان گذاشته بود، به سال‌های افسردگی حسین علیزاده معروف است. به روایت علیزاده در روز سیزدهم نوروز سال ۱۳۶۲ زمانی که اغلب آثار او رنگ و بویی از اندوه داشت او با دیدن شادی مردم در روز سیزده‌به‌در به ایده ساخت قطعه‌ای به نام «نوروز ۶۲» رسید. این قطعه این روزها به نام «نوروز» در سی‌دی مجزایی در کنار سی‌دی «نینوا» منتشر می‌شود. علیزاده در این قطعه غم درونی خودش را در مقابل شادی اجتماعی می‌بیند و ترکیب متناقض آن را به زبان موسیقی درمی‌آورد.

* علیزاده در سال ۱۳۶۹ نیز سرپرست آهنگسازی آلبومی به نام «نوروز» را با صدای شهرام ناظری بر عهده گرفت. این آلبوم نخستین بار در شهر کلن به روی صحنه رفت و پنج سال بعد به صورت آلبوم منتشر شد.

* محمدرضا شجریان نیز در سال‌های پساجنگ (۱۳۷۳) در رثای آمدن بهار «ﺑﺒﺎﺭ ﺍی ﺍﺑﺮ ﺑﻬﺎﺭ / ﺑﺒﺎﺭ ﺍی ﺑﺎﺭﻭﻥ ﺑﺒﺎﺭ / ﺑﺎ ﺩﻟﻢ ﮔﺮﻳﻪ ﻛﻦ ﺧﻮﻥ ﺑﺒﺎﺭ» را برای آلبوم «شب، سکوت، کویر» خواند.

* اما عده‌ای از خوانندگان موسیقی پاپ دهه ۷۰ با خواندن توانه‌های بهاری برای صدا و سیما مطرح شدند و بعدها با وجود آنکه نام‌شان کمتر شنیده شد ولی ترانه بهاری‌شان در یادها ماند. یکی از این خاطره‌سازان بهاری عباس بهادر بوی که ترانه «گل می‌روید به باغ» را خواند. شاید به دلیل همین ترانه‌ها بود که دهه ۶۰ و ۷۰ را خاطره‌انگیزترین نوروزهای صدا و سیما می‌دانند. اوایل دهه ۶۰ علی‌اکبر مهدی‌پور دهکردی (از نوازندگان موسیقی مقامی و سنتی ایران) نوروزنامه یا همان موسیقی هنگام تحویل سال نو را ساخت. اثر او هنوز یکی از متداول‌ترین موسیقی‌هایی است که در لحظه سال تحویل از رادیو و تلویزیون پخش می‌شود و سفره هفت‌سین ایرانیان را رنگین می‌کند.

دو ترانه پر طرفدار دهه ۸۰ و ۹۰ درباره فصل بهار که از صدا و سیما پخش شد ترانه «بهار بهار» از سروده‌های تورج شعبان‌خانی با صدای ناصر عبدالهی و «برقص‌آ» از دیوان شمس مولوی با صدای محسن چاووشی است.

در مرور تاریخ موسیقی بهاری هر چه پیشتر می‌آییم بر کمیت افزوده و از کیفیت کاسته می‌شود. در این سال‌ها که تب خواندن ترانه‌های مناسبتی داغ است، ترانه‌های بهاری بی‌شماری بر حسب وظیفه خوانده ‌شده است که بعد از یکی دو بار پخش از تلویزیون یا رادیو از حافظه موسیقی رخت بربستند، بی آنکه اثری از آن‌ها بر جای بماند.


منتشر شده در روزنامه‌ی شرق ـ ۱۳۹۵

موسیقیفرهنگ و هنرترانه
روزنامه‌نگار ـ مدیر روابط عمومی اسنپ ـ مدیر روابط عمومی گروه اسنپ
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید