مرور حواشی نمایش فیلم از ابتدا تا امروز، در گفتوگو با مجید برزگر
ایران خیلی زود صاحب صنعت سینما شد و دوربین از طریق میرزا ابراهیمخان عکاسباشی به دربار آمد. در اولین پلانهای سینمای ایران نکته مهمی وجود دارد: جریان سینما در ایران از همان ابتدا به صورت حکومتی و با پول شاه پیش رفت و به خدمت طبقه حاکم درآمد. میتوان مظفرالدین شاه را اولین کارگردان سینمای ایران فرض کرد؛ اما به دلیل جایگاه مملکتیاش او اولین سفارشدهنده سینما نیز هست و در مظان اتهام اولین ممیز نیز قرار میگیرد، زیرا همواره بزرگترین ممیزها صاحبان سرمایه و قدرت بودند. اولین قانون مدون نظارت آثار سینمایی در ایران به سال ۱۳۰۹ و تنظیم لایحه نمایشها و سینماها بازمیگردد که طی آن هر سینما مکلف شد مدیرمسوول تعیین و کتباً به شعبه معارف بلدیه معرفی کند. بلدیه این اختیار را داشت که هر قسمت از فیلم را که منافی اخلاق و عفت میدانست قطع کند و با حضور مدیر سینما در قوطی لاک و مهرشده در مقابل رسیدی کتبی تحویل مشارالیه دهد. اواخر دهه ۳۰ آییننامه مفصلی برای سینماها و موسسات نمایشی وضع و طی آن موارد ممنوعه در فیلمها اعلام شد. به طور مثال فیلم «جنوب شهر» به کارگردانی فرخ غفاری، که پایهگذار کانون فیلم بود، چند روز پس از رفتن روی پرده به علت باز بودن دکمه یقه پاسبان فیلم توقیف شد. اواخر دهه ۴۰ قاعده جدیدی با عنوان آییننامه نظارت بر نمایش فیلم و اسلاید تدوین شد که شورایی مرکب از کارشناسان سیاسی و هنری بر آن نظارت میکردند. حاصل این امر و همینطور تسلط نظام سرمایهداری در اداره سینماها آن شد که بسیاری از فیلمهای مهم تاریخ سینمای پیش از انقلاب ایران در زمان خود اکران عمومی نشدند؛ از جمله فیلمهای «شطرنج باد» محمدرضا اصلانی، «اوکی مستر» پرویز کیمیاوی، «آرامش در حضور دیگران» ناصر تقوایی، «چریکه تارا» بهرام بیضایی، «دایره مینا» داریوش مهرجویی، «ساخت ایران» امیر نادری و دهها فیلم دیگر که علاوه بر مشکلات ممیزی به دلیل همسو نبودن با سلیقه عمومی سینمادارها در دوره خود از آنها استقبالی نشد و با الصاق عنوان فیلمهای روشنفکری طرد شدند. در سالهای اول انقلاب در حالی که حاکمیت جدید درصدد تدوین تعاریف خود برای ساز و کار فرهنگ بود؛ فیلمسازان نتوانستند به سرعت خود را با مضامین جدید تطبیق دهند؛ به همین دلیل بسیاری از فیلمهای ساخته شده در آن سالها برای همیشه توقیف شدند. توقیف این فیلمها از حضور بازیگران سینمای قبل از انقلاب تا حجاب زنان دلایل متفاوتی داشت که از بین نمونههای بیشمار فیلم «مرگ یزدگرد» ساخته بهرام بیضایی نمونهای بود که علاوه بر دو علت نامبرده استعاراتی سیاسی را نیز در آن دوران احضار میکرد. از دیگر فیلمهای اکراننشده در آن دوران میتوان به «حاجی واشنگتن» علی حاتمی، «بند» غلامحسین طاهری، «انفجار» ساموئل خاچیکیان، «خط قرمز» مسعود کیمیایی و «مسافر شب» منصور تهرانی اشاره کرد. پس از شکلگیری نظام فرهنگی جمهوری اسلامی و تعریف قواعد و چهارچوبهای تازه برای سینما، نظارت بر آثار سینمایی تا حد دخالت در اسامی شخصیتهای منفی و مثبت در فیلمنامه و اندازه نماها، به ویژه تصاویر زنان، پیش رفت.
از دهه ۷۰ تا امروز، نمایش فیلم همچنان گرفتار سوءتفاهمات تاریخی خود است و اوضاع به گونهای رقم خورده که بسیاری از فیلمهای تاریخ سینمای ایران به دلایل متعدد هرگز اکران عمومی نشدند. این دلایل گاه به کمبود سالنهای سینما و سلیقه سینمادارها برمیگردد و گاه به مشکلات ممیزی، که باعث میشود فیلمی با وجود داشتن پروانه ساخت موفق به دریافت پروانه نمایش نشود. در این صورت یا فیلم اصلاحناپذیر اعلام شده و توقیف میشود یا اصلاحیه میخورد. نکته جالب توجه این است که گاهی فیلمی که در یک دوران توقیف شده در دورهای دیگر احیا میشود؛ در صورتی که قوانین نظارت در این سالها همواره ثابت بوده. بنابراین به نظر میرسد قوانین نظارت راه را برای تفسیرپذیری باز گذاشته است.
در این بین، با وجود تمام کاستیهایی که هنوز وجود دارد، سرنوشت برخی فیلمها بعد از سالها در حال مشخص شدن است، از جمله اینکه هفته گذشته بعد از گذشت شش سال از ساخت فیلم «پاداش» به کارگردانی کمال تبریزی، این فیلم پروانه نمایش دریافت کرد و زمزمههایی از بررسی و صدور مجوز فیلمهای سالها معطلمانده به گوش میرسد. اما بیشک مهمترین دستاورد حجتالله ایوبی، رئیس سازمان سینمایی در این دوران، تشکیل گروه سینمایی هنر و تجربه و آغاز راهی برای آشناییزدایی در ذهن تماشاگر سینماست، که میتواند معادلات قدیمی سینماداران را مبنی بر سودده نبودن فیلمهای مستقل که گاه هنرپیشه چهره ندارند و با سرمایه اندک ساخته میشوند تغییر دهد. ایده این گروه سینمایی از سینمای هنری و تجربهگرای فرانسه گرفته شده. سال ۱۹۴۵ میلادی آندره مالرو طرحی جهت حمایت از سینمای هنری و تجربهگرا در مقابله با سیطره سینمای تجاری ریخت. وزیر فرهنگ فرانسه پس از ۱۰ سال آییننامه این گروه سینمایی را تدوین کرد. دهه ۵۰، پنج سینما و دهه ۶۰، بیش از ۵۰ سینما به نمایش این فیلمها اختصاص داده شد و سال ۲۰۰۰ بیش از ۱۰ درصد سینماهای فرانسه اقدام به نمایش فیلمهای متفاوت کردند. گروه هنر و تجربه در ایران از روز شنبه ۱۲ مهرماه کار خود را در چهار سینما در تهران و سینما هویزه مشهد آغاز کرد. در مانیفست این گروه آمده: گروه سینماهای هنر و تجربه تلاشی برای نمایش آن دسته از فیلمهای باارزشی در میان فیلمهای غیرتجاری است که اکرانشان میتواند جایگاه شایسته و درخور سازندگان آنها را در جامعه سینمایی روشن کند و به ارتقای دانش سینمایی تماشاگران و ارتقای کیفیت هنری سینمای ایران کمک کند. هوشنگ گلمکانی، منتقد و عضو شورای سیاستگذاری هنر و تجربه، در شماره دوم ویژهنامه هنر و تجربه گفت: «تجربه نشان داده تحولاتی که در زبان سینما رخ میدهد اغلب از درون اقلیت بیرون میآید؛ اقلیت جوانی که در کشور ما، لااقل طی دهه گذشته خودش را به در و دیوار میزده تا فقط دیده شود، به رسمیت شناخته شود...» از جمله فیلمهایی که پس از دو سال با عنایت این گروه روی پرده رفت فیلم «پرویز» به کارگردانی مجید برزگر است که اکران آن از جمعه 16 آبان آغاز شد و به رغم پرداخت نامتعارف این فیلم در تمام سانسها با صندلیهای پر اکران شد.
مجید برزگر درباره بحران اکران فیلم در ایران میگوید: «من فکر میکنم برای آنکه وضع اکران فیلم در ایران تغییری جدی کند باید از شکلهای سنتی که با الگوهای یکسان عمل میکنند دست کشید. به نسبت جمعیت 80میلیونی ایران باید بگویم که سنت رفتن به سینما در حال رکود است. گاهی بارقههایی در جهت آشتی تماشاگر با سینما دیده میشود، اما شاید در بین صد فیلم یک یا دو مورد باشد. رفتن به سمت سینماهای مدرن شهری و داشتن سالنهایی با کیفیتی نزدیک به استانداردها قطعاً در جذب مخاطب بیتاثیر نیست. با نگاهی به فروش سینما کوروش و آزادی در مقایسه با سایر سینماها متوجه میشویم که دیگر برخورد سنتی و داشتن سالنهای بزرگ اما ناکارآمد جوابگو نیست.»
برزگر معتقد است: «دولت باید جوابگوی مجوزهایی که برای ساخت فیلم میدهد باشد و پای آنها بایستد تا هر متولیای خودش را محق توقیف یک اثر نداند.»
او درباره اکران فیلمش در گروه هنر و تجربه هم میگوید: «اجرای این طرح مهمترین دستاورد آقای ایوبی و علمالهدی است و قطعاً در سالهای آینده بیشتر درباره اهمیت تاریخی آن صحبت خواهد شد. این طرح به من امید بخشید و به عنوان کارگردانی مستقل و جوان با دیدن استقبال تماشاچیان حس کردم که تنها نیستم. باید به این نکته توجه شود که هر فیلم پرمخاطبی لزوماً سودده نیست؛ اما فیلمی مانند «ماهی و گربه» که با هزینه خیلی کمی ساخته میشود بدون تردید به بازگشت مالی میرسد، حتی اگر نمایشش محدود باشد. من به شما اطمینان میدهم که فیلمساز مستقل تمام سود حاصل از نمایش فیلمش را صرف ساختن فیلم بعدی خود میکند.» این گروه طرح یکسالهای را برنامهریزی کرده و این برنامهریزی خطر ناکامی زودفرجام آن را مانند برنامههای مشابه قبلی کاهش میدهد. کمترین دستاورد اکران فیلمهای مستقل تلنگری است به مسوولان و مخاطبان سینما برای توجه به سینمایی که سالها شرافتمندانه سعی کرده سرپا بماند و با وجود دیده نشدن در زمان خود ماندگار و جریانساز باشد.
منبع: تجارت فردا ـ ۱۳۹۳