ویرگول
ورودثبت نام
عطیه اسکندری (فریاد)
عطیه اسکندری (فریاد)تا می توانی بخند، خنده داروی ارزان قیمتی است♡^^ (INTJ)
عطیه اسکندری (فریاد)
عطیه اسکندری (فریاد)
خواندن ۱ دقیقه·۳ سال پیش

تابوت بهار


اگر زمانی این رنج جانکاه امان دهد

فرصت را غنیمت خواهم شمرد

شاید اندکی نفس کشم

با گنجشک همنشین شوم

دامن به تن کنم

و با موسیقی طبیعت رقص خواهم کرد.

اگر این رنج

پایش را از روی سینه بردار،

غل و زنجیرش را از گردن بگشاید!

هرچند زمستان است و شکوفه ها در دورست

و از جیب تشنگان آب نمی روید

خشکی ها هرروز می شکفند

تا آبروی صبر بی پشتوانه بماند.

و در این کویر زمین رویا ها دارد؛

رویا های یتیم

آرزو های بر باد رفته

و تسبیحی که هرگز از شادی پر نشد

کسی نپرسید چرا

ولی نخ تسبیح صبر را نمی دانست،

با زمستان او هم پوسید

مانند رویا های دیرینه

و لبخندی که محو شده بود...



عطیه اسکندری

25 خرداد

"1401"


حال خوبتو با من تقسیم کندلنوشتهشعر
۳۴
۲۰
عطیه اسکندری (فریاد)
عطیه اسکندری (فریاد)
تا می توانی بخند، خنده داروی ارزان قیمتی است♡^^ (INTJ)
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید