عطیه اسکندری (فریاد)
عطیه اسکندری (فریاد)
خواندن ۲ دقیقه·۴ سال پیش

خالکوبی اجباری


روز ها تلخ و یا شیرین می آیند و می روند‌.

عمر ما دوان دوان می گذرد.

دیروز که گذشت.

فردا را هم کسی ندیده است.

حال هم آن چنان خوش نمی گذرد. نه اینبار دلخوشی های کوچکم را لیست نمی کنم. حقیقت این است؛خیلی وقت است تظاهر میکنیم. تظاهر به مهربانی، عشق ورزیدن، آرام بودن، امید داشتن.

کمی واقع بینانه تر ببینیم. این روز ها آواز پرندگان هم مثل قدیم از روی شادابی نیست‌. غنچه باز می شود اما نشانی از خنده ندارد. هوا دلگیر است و غم جمعه ی سنگینی روی تمام روز های هفته نشسته است. آلودگی هوا توسط خودروها مشکلی بزرگ و فجیع است اما نه به بزرگی آلودگی که دشمنی هایمان به خورد این جهان دادند.

در میان ازدحام انسان ها به دنبال عشق می گردم. این عشق به همراهش عدالت، دوستی، مهربانی، اتحاد، یکپارچگی، دوری از تبعیضِ قومی و جنسیتی و... دارد.

من در سه حرف و جمعاً یک کلمه می گویم 《عشق》اما در واقع به این کوتاهی نیست. صدها صفحه می توان از این سه حرف نوشت و مهم تر از همه این است که این سه حرف را به جا آوردن بسی دشوار است.

مردم جهان به فرض قرمز هستند و بعضی هم آبی. این دو رنگ کنار هم قرار می گیرند و بنفش را می سازند. حالا نه آبی به چشم می آید و نه قرمز. دیگر نمی توان انسان های خوب و بد را از هم تشخیص داد. از خصلت های هم دزدی می کنند و حد وسط می‌ ماند.

حد وسط نمی خواهم. اگر هم صفر باشد همه ناجور از آب در می آیند. این بدی می کند و آن کینه می دوزد و انتقام می گیرد. زنجیره ای از نامردی ها، بی معرفتی ها و دشمنی ها‌.

صد را بدهید. روی پیشانی ام خال میزنم "عشق بورزید" زیرا بر این باورم عشق حلال مشکلات و سختی ها است. پاک و بی ریا و بدون تظاهر عشق بورزید.

بیایید کشاورز باشیم.

یکبار‌ هم که شده بذر عشق بکار و محصولت را چندین برابر برداشت کن فقط یادت باشد آنقدر خالص و پاک عشق بورزی که محصولت آفت زده در نیاید.




دو پست قبلی:

https://vrgl.ir/aeQQn
https://vrgl.ir/3NGp1



عطیه اسکندری

31 اردیبهشت

"1400"

مسابقه دست اندازحال خوبتو با من تقسیم کن
تا می توانی بخند، خنده داروی ارزان قیمتی است♡^^ (INTJ)
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید