از تاریکی علیه تاریکی (۵) "چطور تونست چشمش رو روی همه چیز ببنده و خودش رو بکشه؟" جملهای که احتمالا خیلیها بعد از مواجهه با خودکشی یه نفر به خودشون میگن. توی این قس…
از تاریکی علیه تاریکی (۴) ترکیب افسردگی با شرایط محیطی حاضر میتونه تو مقیاس فردی کشنده باشه، اگر اعتیاد به کار کردن رو هم بهش اضافه کنی، ترکیب زهرآلودی به دست میاد…
تلخند اگه آتوسای هفت سال پیش بود با پیشامدهای این روزها فکر میکرد، وا مصیبتا زندگی سراسر محنت و رنجه، باید شمشیر کشید پاره کرد این پردهی سیاه ر…
در مدح و ذم فراموشی وقتی ۱۷، ۱۸ بودم مشکل تمامی بشریت رو تو فراموشی میدیدم؛ از فراموشی گذشته و تاریخ، چون تکرار پذیر هستن و فراموش کردنشون آدم رو به دوباره تج…
از تاریکی علیه تاریکی (۳) "من توی شرایط تو نیستم ولی سعی میکنم بشناسم شرایطت رو." جملهای که شنیدنش برای فردی که دچار افسردگیه میتونه یه دلگرمی باشه.
از تاریکی علیه تاریکی (۲) "درست وقتی فکر میکنی که دیگه این نهایت فشاره، فشار بعدی سهمگینتر میاد. " در ادامهی این سری نوشتهها و تجربههای شخصی، این نوشته به طور خ…
چرا موسیقی کلاسیک/بیکلام را دوست دارم؟ موسیقی همیشه برای من شعلهای ولو کوچک در تاریکی و آرامگاهی در روشنی بوده و به همین دلیل شاید این پست رو بشه ادامهای برای "از تاریکی…