چرا موسیقی کلاسیک/بیکلام را دوست دارم؟
موسیقی همیشه برای من شعلهای ولو کوچک در تاریکی و آرامگاهی در روشنی بوده و به همین دلیل شاید این پست رو بشه ادامهای برای "از تاریکی علیه تاریکی" دونست. لحظات درخشان و لحظات بی فروغ بسیاری از زندگی من خواه ناخواه با موسیقی گره خورده و بیراه نگفتم اگر بگم موسیقی بعضا همون نقطهی نگهدارنده زندگی من بوده. به بهانهی منتشر شدن آلبوم Empty از Nils Frahm اما "چرا موسیقی کلاسیک/بیکلام را دوست دارم؟" یا بهتر بگم "چرا موسیقی کلاسیک/بیکلام را بیشتر دوست دارم؟"
امروز داشتم مینوشتم که آدم گاهی از تکرار کلمهها برای بیان احوالش خسته میشه، حتی از نوشتنشون برای خودش. شدت احوال تغییر میکنن و احساسات مختلف تازه میمونن ولی کلمهها همون کلمهها هستن. همین جا است که سکوت شکل میگیره. دیگه احوال به زنجیر کلمات کشیده نمیشن، رها میشن، خودشون میشن، همون میشن که میبایست و این آرامشبخشه.
البته منظورم این نیست که واژهها بلااستفاده هستن یا به خوبی به کار نمیان، که شعر و حرفهای درست به خوبی خلافش رو نشون میدن. برای من همونقدر سکوت با ارزشه که شعر و صحبت و معاشرت. از شنیدن موسیقی خوب در بیشتر سبکها لذت میبرم، فقط در نهایت همهچیز به سکوت ختم میشه و همین احتمالا یکی از دلایلیه که این نوع موسیقی رو برام جذاب میکنه. اصلا نمیدونم چرا دارم توضیح میدم که چرا این نوع موسیقی رو دوست دارم :) ولی میتونم به عنوان یه خرده راهی برای دوام آوردن توی تاریکی بهش نگاه کنم و پیشنهادش کنم. به عبارت بهترش میشه همون که موسیقی بعضا نقطهی نگهدارندهی من بوده.
و اگر بخوام یه جایی رو بگم که میتونین این نوع موسیقی رو بشنوین، کانال و پلیلیست اسپاتیفای Share the Joy بهرام شاید یکی از پلیلیستهای خیلی خوب باشه. گفتم هم که شعر میتونه به ظرافت احوال آدم رو بیان کنه و اجازه بده دیگران در همون لحظه که شعری رو میخونیم، جهان رو از منظر ما ببینن. ناهید توی ساوندکلادش همت کرده شعرهایی که میخونه رو میذاره و از دیگران هم میخواد شعرهایی که میخونن رو براش بفرستن تا بذاره و این جمع بزرگتر بشه از شعرخوانی در احوال مختلف.
چخوف جایی در "دشمنان" میگه: کلمات، همیشه این قدرت را ندارند که آدمهای خوشحال یا آدمهای غمگین را ارضا کنند. آخرین بیان خوشحالی یا غم، سکوت است.
مطلبی دیگر از این نویسنده
مواجهه با سگ سیاه
مطلبی دیگر در همین موضوع
کشاورزی در آیینه آواز محلی مازندران
بر اساس علایق شما
«زن، زندگی، آزادی» یک شعار پوچ و کذایی دیگه