ویرگول
ورودثبت نام
موج[ مکتوبات دانشکده علوم اجتماعی علامه طباطبایی]
موج[ مکتوبات دانشکده علوم اجتماعی علامه طباطبایی]
خواندن ۵ دقیقه·۱ سال پیش

رستگاری در عمق فاجعه، سید علیرضا طاهری

بی‌شک، لحظه اکنون عمق فاجعه است. مسئله بر سر آن نیست که کل تاریخ بشری همچون بهشت بوده است و فقط عصر اکنون، آن دوزخِ دهشتناکی است که بشر را به بند کشیده است؛ بلکه مسئله بر سر آن است که خدایان این عصر، دوزخی دهشتناک‌تر و فاجعه‌بارتر را ساخته‌اند. مسئله بر سر آن است که آن کدامین خدا است که در این عصر بر سریرِ قدرت نشسته است؟ آن کدامین خدا است که در این عصر آدم و حواهایی که سرشورش و طغیان بر علیه فرمان او بر می‌دارند را از بهشت عَدَن طرد می‌کند؟ آن کدامین خدا است که همچون زئوس، خدای اعظم کوه المپ بر پرومته را به سبب دزدیدن آتش و آگاه‌کردن انسان‌ها به‌دلیل خشم می‌گیرد، به کوهستان‌ها تبعید می‌کند؟ و یا تانتالوس که به سبب فریب دادن خدایان به رودخانه‌ای تبعید می‌شود که او تا ابد در وضعیتی ایستاده به‌گونه‌ای زندانی می‌شود که نه ‌بتواند از آب رودخانه بنوشد و نه از میوه‌های آویزان در بالای سرش استفاده کند؛ تا ابد باید میل بورزد و سیراب نشود، بخواهد و نرسد. آری این مجازات نافرمانی از اساطیر بود. حال جامعه مدرن با ذات روشنگری‌ خود را رهایافته از هرگونه خرافات و اوهام و اسطوره‌ها؛ نفسانیت را بر جایگاه خدایان تکیه می‌زند. عصری که در آن انسان می‌خواهد از همه جزم‌اندیشی‌ها خلاصی یابد و صورت طبیعت را درنوردد. این همان عصری است که کانت آن را به ما نوید داده بود؛ عصر پادشاهی عقل در جهان. عصری که بالزاک در رمان‌های خود به زیبایی زندگی با قواعد عصر جدید در این‌که چگونه پاریسِ قرن نوزدهم تک خدایش پول و اشرافیت، اشرافیتِ شب‌های فروزان جوانان پاریس که بر اساس قواعد اشرافیت می‌پوشند و رفتار می‌کنند و به دنبال پول می‌روند و تا ابد در این چرخه همیشگی می‌گردند و میل می‌ورزند. جهان این خدا، بندگان مطیع خود را می‌سازد. جهانی با خدایان برساخته عقلانیت. نه به قامت خدایان یونان که هستی‌شان در هر قسمتی از طبیعت قابل رؤیت بود و نه در قامت خدای ادیان ابراهیمی که پیامبران بشارت می‌دادند؛ خدای این عصر در قامت اصول و قواعد منطقی پدیدار گشت که بر فراز انسان‌ها، چگونگی آن‌هارا تعین می‌بخشد. اگر درگذشته، خدایان، اصول کردار و اعتقاد را تعیین می‌کردند، در این عصر، این چهارچوب‌های نظری هستند که بدل به فرمانروایان بلامنازع تفکر شده‌اند. قواعدی که اگر انسان‌ در آن محدود نشود، همچون مجازات خدایان یونان یا هبوط حضرت آدم (ع)، طرد می‌شوند. عصر مدرن که نوید پیروزی خرد بر اسطوره‌ها را سر می‌داد، خود گرفتار اسطوره‌هایی به‌مراتب مستبدتر شد. آیا این همان مجازات تانتالوس نیست؟ آیا این شبی فروزان است یا عمق ظلمانی فاجعه؟ فاجعه‌ای که از فرط ظلمانی بودنش، تابناک جلوه می‌کند. در همین وضعیت، جامعه‌شناسان به‌مثابه روشنگران عصر که هستی و چیستی این جامعه جدید را تفسیر کردند. جامعه‌شناسی مفسر (در موقعیت‌هایی مدافع) عمق فاجعه ممکن گشت. جامعه‌شناسان کلاسیک (کارل مارکس و ماکس وبر و امیل دورکیم) در پی رؤیت‌پذیر کردن همین منطق در جامعه جدید هستند. در پی رؤیت‌پذیر کردن عمق فاجعه و هر کدام از جامعه‌شناسان متناسب با مسئله خودشان بخشی از این فاجعه را بررسی کرده‌اند؛ اما نکته مهم آن است که علی‌رغم گذشت ده‌ها سال از صورت‌بندی کلاسیک‌های جامعه‌شناسی از جامعه جدید و تغییر سریع جوامع اما چرا باز باید به کلاسیک‌ها رجوع کرد؟ دلایل مختلفی وجود دارد اما ساده‌ترین آن این است که ما هنوز در عمق فاجعه مدرن هستیم هرچند صور مختلفی در طول زمان پیدا کرده‌باشند. در عصری که بر همه وجوه فرهنگ و ارزش‌های انسانی، منطق سود و محاسبه پولی حاکم گشته است، در عصری که فقر، بیکاری و دیگر معضلات اجتماعی به بالاترین میزان رسیده‌اند، جامعه‌شناسان کلاسیک می‌توانند هنوز مهم باشند، در عصری که آزادی انسان در آن جشن گرفته شد، انسان‌ها بندگان ماشینیسم و پول گشته‌اند. اقتصاد، تک خدای مدرن شده است و پیامبران این خدا همان کارشناسانی هستند که تمام مسئله‌شان سود و بهره‌وری و پیشرفت است، با طرد فرودستان؛ طرد کسانی که نمی‌توانند خود را متناسب با قواعد این جامعه جدید وفق دهند. تراژدی این جامعه اینجاست که برای وفق شدگان با اصولش، مسخ و برای طرد شدگانش، مرگ در پی دارد. همچون رمان مسخ کافکا. چه تراژدی عجیبی است. اطاعت مؤمن وار از اصول خدایان این عصر، رستگاری‌بخش نیست. جامعه‌شناسان علی‌الخصوص متقدمان توانسته بودند با ترتیب بندی این معضلات، روح جامعه جدید را برای گذر کردن از آن به نشان دهند. حال نظام بندی آینده و برنامه‌ریزی برای رسیدن از امر اجتماعی حاصل از اقتصاد بی‌حد و حصر به امر اجتماعی حاصل از اخلاق برسیم.

امیل دورکیم: قواعد روش جامعه‌شناسی، مترجم: علی‌محمد کاردان، انتشارات دانشگاه تهران درباره تقسیم کار اجتماعی، مترجم: باقر پرهام، نشر مرکز خودکشی، مترجم: نادر سالارزاده، انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی صور بنیانیِ حیاتِ دینی، مترجم: باقر پرهام، نشر مرکز جامعه‌شناسی و فلسفه، مترجم: فریدون سرمد، نشر کندوکاو تربیت و جامعه‌شناسی، مترجم: فریدون سرمد، انتشارات کندوکاو درس‌های جامعه‌شناسی، مترجم: سید جلال‌الدین موسوی، نشر نی

ماکس وبر: اخلاق پروتستان و روح سرمایه‌داری، مترجمان: عبدالکریم رشیدیان و پریسا منوچهری کاشانی، انتشارات علمی و فرهنگی اقتصاد و جامعه، مترجمان: عباس منوچهری و مهرداد ترابی نژاد و مصطفی عمادزاده، انتشارات سمت روش‌شناسی علوم اجتماعی، مترجم: حسن چاووشیان، نشر مرکز دین قدرت جامعه، مترجم: احمد تدین، نشر هرمس شهر در گذر زمان، مترجم: شیوا منصوره کاویانی، شرکت سهامی انتشار

کارل مارکس: دست‌نوشته های اقتصادی وفلسفی، 1844 مترجم: حسن مرتضوی، نشر آگه مانیفستِ کمونیست، مترجم: مسعود صابری، نشر طلایه پُرسو فقر فلسفه، مترجم: آرتین آراکل، انتشارت اهورا ایدئولوژی آلمانی، مترجم: تیرداد نیکی، انتشارات فردوس هجدهم برومر لوئی بناپارت،مترجم: باقر پرهام، نشر مرکز گروندریسه: مبانی نقد اقتصاد سیاسی: مترجمان: باقر پرهام و احمد تدین، نشر آگه سرمایه (3 جلد) مترجم: حسن مرتضوی، نشر لاهیتا

گئورگ زیمل: مقالاتی درباره تفسیر در علم اجتماعی، ترجمه شهناز مسمی پرست، شرکت شهامی انتشار مقالاتی دربارۀ دین، ترجمه شهناز مسمیپرست، نشر ثالث شوپنهاور و نیچه، ترجمه شهناز مسمیپرست، نشر علم درباره فردیت و فرمهای اجتماعی، ترجمه شهناز مسمیپرست، نشر ثالث

عمق فاجعهضرورت خوانش اثار کلاسیک جامعه شناسیجامعه شناسیجامعه شناسی علامهکارل مارکس
موج، مکتوبات دانشجویان دانشکده علوم اجتماعی علامه طباطبایی ره
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید