انسان طراز
از انسان طراز سال 1357 در سال 1402 سخن به میان آوردهایم.
انسان طراز! مدعای عظیمی است که اثبات آن نه با این جستار بلکه در نقطهای که اصحاب آن ایستاده، ممکن میشود. با خوانش زندگی عباس ورامینی میتوان به این ممکن دست یافت.
دیری است اصحاب علوم اجتماعی ایران خود را متعهد به مرام و مشی انجمن جامعهشناسی آمریکا میدانند. از تاریخ 7 اکتبر؛ فضاحت رژیم متجاوز صهیونیستی و مهمتر از آن ریشهی این بربریت که همانا تفکر آمریکایی است بیش از پیش نمایان شد. به دنبال آن بسیج لندن و پاریس نیز شکل گرفت! اما در این بین جامعه شناسان و در راس آنان انجمن جامعه شناسی ایران هنوز درگیر نگارش متون نه به جنگ است. بایستی انسان از این همه رذالت، برائت و همانا ره رستگاری جوید.
در آکادمی علوم اجتماعی، کارخانه ای که همه ساله تعداد بالایی دانشجوی ضدوطن خویش و ارزش های والای جامعه خود تربیت کرده و تحویل اجانب میدهد، عباس ورامینی پدیدار میشود! دقیقا عکس مسیر مرسومی که وجود داشته و دارد. فوج فوج منتقدان پوشالی، دغدغه مندان لوکس و دلسوزان بیعمل علوم اجتماعی تماما در سطح سخن باقی می مانند. عباس ورامینی را در آن سالها در اردوهای جهادی سیستان و بلوچستان مینگریم. حاج عباس ورامینی مصداق بارز انسان حساس در برابر دردهای جامعه بود. رسالت دانشجوی اصیل انقلابی این گونه است.
در بهبوهه تسخیر لانه جاسوسی و به تعبیر امام(ره) انقلاب دوم، این دانشجوی طراز و پیرو خط امام، عباس ورامینی بود که در لانه حضور فعالانه داشت.
ورامینی مایه افتخار و سرافرازی اساتید و دانشجویان علوم اجتماعی علامه است. یادم میآید حدود یکسال پیش برای انجام کاری به محل سفارت سابق آمریکا رفتم و در هر لحظه که در محل لانه جاسوسی قدم مینهادم احساس غرور و استقلال وصف ناشدنی داشتم. نزدیک ظهر بود و هوا گرم، پس از نوشیدن آب به فکر فرو رفتم. ملتی تصمیم میگیرد به استقلال برسد و خودش را از زیر یوغ مستکبران عالم آزاد کند، تمام قدرت های جهان در برابر این ملت می ایستند و مایل نیستند ایده انقلاب اسلامی به وقوع بپیوندد اما انقلاب اسلامی متولد و تایید میشود و فرزندان وی آن را حفظ میکنند.
اگر ورامینی و امثال او نبودند چه میشد؟ به جای اینکه ایرانی با غرور در خاک خود قدم بردارد، عدهای دیپلمات و مستشار معلوم الحال آمریکایی در لانه جاسوسی نشسته و برای ملتی تصمیم میگرفتند. آری؛ اهمیت والای عباس ورامینیها اینجا آشکار میشود. غیور مردان و زنانی که به فکر مردم بودند و خط قرمزشان مردم بود.
خدمت به مردم؛ آنچنان که ورامینی اهمیت آن را به حدی میداند و اذعان دارد تنها راه رسیدن به آرزوی شهادت، خدمت به مردم است.
نسبت دانشجوی علوم اجتماعی امروز با عباس ورامینیها چیست؟ هویت دانشگاه به چه میزان به ایدهی ورامینیها نزدیک است؟ فاصله داشجویان با قلههای عباس ورامینی چقدر است؟ تو خود، حدیث مفصل بخوان از این مجمل!
پس از شروع جنگ تحمیلی، به دانشگاه جبهه میرود! از نظر این دانشجوی طراز، جبهه کلاس درس عظیمی است که مجاهدان در آن ساخته میشوند. فلسفه جوشش خون حسین(ع) و تعبیر انسان طراز از آن نیز محل بحث است. به عقیده شهید ورامینی این جوشش خون حضرت حسین(ع) است که ما را از این سو به آن سو و از کاری به کار دیگر میکشاند. وی تصریح می کرد، ما اینگونه به هل من ناصر ینصرنی اباعبدالله در عمل پاسخ میگوییم! دانشجو بایستی درک و درایت صحیحی داشته باشد و اطمینان حاصل کند، در نقطه ی درستی ایستاده است. ورامینی در اینجا نیز دانشجوی طراز و پیشرو میباشد. یک بار که بنی صدر در دوران ریاست جمهوری خود با حضور در لانه جاسوسی، قصد بی توجهی به دانشجویان خط امام را داشت، عباس ورامینی دانشجویان را به عمد تا محل نزدیک سخنرانی بنی صدر آورد تا با سروصدای بلند باعث اختلال در سخنرانی او شود. بنی صدر برآشفته میشود و میگوید: این رژه را تمام کنید!
دانشجوی طراز، منتقد سرسخت و بی رحم مسئول بیکفایت است، حال این مسئول هر مقام و جایگاهی داشته باشد اساسا توفیری نمی کند.