به نام خدا
22 بهمن را گروهی پایان مسیر حرکت انقلابی و آغاز حکومت داری و دیوان سالاری می دانند گویی دیگر رنگ و بویی از آن جنبش حقیقت خواه و مبارز باقی نمانده، نکته ای که در اینجا مستور می ماند ابعاد مختلف هویتی و تاثیرات خارج از مرز های این حرکت است. حرکت انقلابی ملت هرچند درون زار ولی منزوی نبود، هرچند دینی ولی دگم نبود.
انقلاب اسلامی ایران همچون زلزله ای بود که هیمنه استبکار منطقه را لرزاند و در نهایت جهان را متوجه منطقه کرد. از یک طرف مستکبران و ظالمان و دشمنان را ناامید و از طرفی دوستان و مظلومان در پهنای عالم را خشنود ساخت.
حرکت اسلامی ملت ایران که خود تاثیر پذیرفته از قیام حسین ابن علی در عاشورا و قدرت گرفته از آن بود تبدیل به الگویی برای تمام ملت های آزاده منطقه و جهان شد. این بیداری اما با محوریت دولت ها نبود بلکه این حرکت انقلابی اصیل دل ملت ها را متاثر کرد، آن طور که فاطمیون از دل دولت آمریکایی افغانستان به وجود می آید و در کیلومترها آن طرف تر یمنی ها که از اساس پیرو آیین و حرکات و فخر قبیله ای بوده اند را معطوف به ایدئولوژی و پایبند به قواعد کرده است و یا در لبنان چند مذهب و آیین، حزب الله را در صدر مجالس نشانده، آری این موج عظیم و این بنیان مستحکم هر روز کشورهای بیشتری را درگیر خود کرده است که امروز شاهد ایجاد محوری از کشور ها و ملت های مقاومت در گوشه و گوشه جهان باشیم .
بعد از شکست های پی در پی دول عربی با تفکر ملی گرایان و عرب گرایانه و انعقاد قرارداد صلح کمپ دیوید شاید خوشبین ترین افراد نیز هیچ گاه چنین وضعیتی را برای رژیم کودکش صهیونیستی متصور نمی شدند. رژیم اشغالگر که روزی با کمک نیروی هوایی خود شش کشور عربی را مغلوب ساخت و ارتش خود را شکست ناپذیر می دانست، امروز در یک باریکه کوچک به وسعت غزه به گل نشسته است و چشم انداز روشنی برای پیروزی ندارد. از هر طرفی محاصره شده و راهی جز فرار به دریا ندارد چنان جنایت کرده است که حتی از طرف متحدان خود محکوم شده است.
اکنون کشور های منطقه به برکت راهی که مردم ایران در ۲۲ بهمن ۵۷ آغاز کرده اند به چنان درجه ای از اعتماد و خود باوری رسیده اند که زمزمه خروج تمام نیروهای بیگانه از تمام مناطق اسلامی شنیده می شود.
پیش از انقلاب اسلامی گویی قطار اسلام ناب به نفس های پایانی خود نزدیک می شد تا اینکه ملت ایران با خون خود سوخت لازم برای ادامه حرکت را فراهم کردند، آن هم ایرانی که روزی سنگر اصلی غرب منطقه بود.
این جنش هرچند با اسم اسلامی ولی محدود به اسلام نبود بلکه نور امیدی بر تمام آزادی خواهان جهان تاباند. در مناطقی از آفریقا امام خمینی تداعی گر مهدی موعود بود، در آمریکای جنوبی، ایران همانند اسوه ای از استقلال شد که نه به شرق و نه به غرب وابستگی داشت. آن هم در دوره ای که هیچ انقلابی بدون وابستگی به دو بلوک شرق و غرب ممکن نبود.
ایران اسلامی از همان ابتدا، مسیر غرب و شرق را رو به نابودی و زوال می دانست و مسیر مستقل خود را پیش گرفت. این انقلابی بود در درون افراد که در جهان بیرونی نمو پیدا کرد از اولین روز های جنگ تحمیلی که حسین فهمیده سرنوشت خود را با جان فشانی در راه حفظ مملکت اسلامی می دید و در ادامه مسیر افرادی همچون باکری ها و همت ها این راه را ادامه دادند. راهی که تا به امروز در میان تمام جنگ های همه جانبه رسانه ای و فرهنگی و نظامی امثال آرمان ها و روح الله ها در نسل سوم انقلاب به وجود آورده اند.
آیا هیچ انقلابی در تاریخ جهان وجود داشته است که تا این اندازه و در گذر از ده ها همچنان بر آرمان خود پایبند مانده باشد؟
اگر بر مسیر این ۴۵ سال مروری اجمالی داشته باشید هیچ انحرافی را نمی یابید جز شکوه و جلالی که با خون پاک شهدا رقم خورده است.
22 بهمن روزی نبود که تاج و تخت شاهنشاهی در ایران براندازی شد بلکه آغاز دوره ای جدید برای جهان معاصر بود
از بارگاه حق تعالی سعادت دائمی و حفظ این انقلاب را تا قیام مهدی موعد را طلب می کنم.