در این نامه روح الله نامداری دانشجوی فقید کارشناسی ارشد جامعه شناسی دانشکده علوم اجتماعی علامه طباطبایی، ابتدا نظریات جامعه شناختی یورگن هابرمارس و آنتونی گیدنز درباره عقلانیت ارتباطی و مخالفت جامعه شناسی با مشروع سازی را شرح داده و سپس مینویسد: «شما گفته اید که جامعه شناس باید نظر به زیست جهان بکند و به نقد درمانی بپردازد که نقد درمانی نیاز ضروری جهان امروز ماست. جناب پروفسور! در زیست جهان امروز که من به عنوان یک دانشجوی جامعه شناسی در آن نظر میکنم، سرزمینی را میبینم به نام فلسطین، که سالهاست در آن جنگ و کشتار ادامه دارد، الان دو هفته است که درگیری شدیدی جریان دارد. کودکان و زنان و پیران و سالخورده گان بی گناه کشته و دریده میشوند. اسرائیل برای این کشتنها دست به مشروع سازی می زند. اما آنچه باورش برای من دشوار است اینکه جامعه شناسی هنجاری همچون شما سکوت کرده است، شما که "ارتباطی تحریف شده" را بر نمی تابید چگونه امروز چشمان خود را بر این جنایت ها بسته اید، چرا به این مشروع سازی ها انتقاد نمی کنید؟ من از شما می خواهم که در مورد کشتار مردم مظلوم فلسطین تحلیل جامعه شناختی خود را برای همگان طرح کنید. از شما می خواهم که به سکوت رسانه های غرب در برابر این جنایات انتقاد کرده و مانع سلطه شوید.
نویسنده این نامه که با لحنی متین و محترمانه نوشته شده، در جای دیگری یکی از خاطرات هابرمارس را یادآوری میکند و مینویسد: «یادتان هست که گفته بودید: در سن پانزده یا شانزده سالگی در مقابل رادیو مینشستم و به آنچه در دادگاه نورنبرگ میگذشت گوش میدادم. وقتی میدیدم دیگران به جای اینکه در برابر آن فضاحت بایستند، به بحث و جدل درباره عادلانه بودن محاکمه، شیوههای دادرسی و سوالهای قضایی میپردازند، اولین گسست در من پدید آمد؛ گسستی که هنوز هم پابرجاست. مطمئنا به خاطر حساسیت و زودرنجی نوجوانیم بود که نمیتوانستم مانند اکثر بزرگترها واقعیت یک بیدادگری جمعی را نادیده بگیرم.» متن کامل نامه به شرح زیر است:
باسمه تعالی
جناب پروفسور یورگن هابرماس / جناب پروفسور آنتونی گیدنز
با سلام و احترام
این روزها که می گذرد روزهای نخستین سال جدید میلادی است. سال جدید میلادی و تولد حضرت مسیح (ع) پیامبر صلح و دوستی را به شما تبریک عرض می کنم.
جناب پروفسور!
من دانشجوی کارشناسی ارشد جامعه شناسی هستم و چند وقت است که به مطالعه آثار شما مشغول هستم. آثار شما مهم هستند و فکر میکنم که در جامعه شناسی امروز نیز نقش تعیین کننده ای داشته باشند. مدرنیته پروژه ناتمام است و جهان سرمایه داری امروز نقص هایی دارد که شما به برخی از آنها اشاره کرده اید و قصد دارید بنایی را بگذارید که به تحقق شرایط بهتر کمک کند. شما با نقد عقلانیت ابزاری عقلانیت ارتباطی را طرح کرده اید، بنا به همان حقیقت توافقی که به آن اشاره کرده اید امروز بیشتر – اگر نگوییم همه- مردم جهان بر صحت و ضرورت عقلانیت ارتباطی و انتقادی تاکید میکنند. به راستی انتقاد میتواند ما را بر بسیاری از بحران ها و ناملایمات پیروز کند. جامعه شناس و روشنفکر باید همواره ناظر بر کنش در حوزه عمومی باشد و با انتقاد از ارتباط تحریف شده جلوگیری کند. جامعه شناس با مشروع سازی ها و ایدئولوژی ورزی ها مخالفت کند.
جناب پروفسور!
این نظرات شما خیلی مهم هستند و به نظر من باید جدی تر تلقی شوند، جامعه عقلانی وقتی شکل خواهد گرفت که روشنفکران، متفکران و جامعه شناسان از وظیفه نقادی خویش چیزی کم نگذارند. اما جناب پروفسور می خواهم نظر شما در مورد مسئله مهمی بدانم، شما گفته اید که جامعه شناس باید نظر به زیست جهان بکند و به نقددرمانی بپردازد که نقد درمانی نیاز ضروری جهان امروز ماست. جناب پروفسور در زیست جهان امروز که من به عنوان یک دانشجوی جامعه شناسی در آن نظر میکنم، سرزمینی را میبینم به نام فلسطین، که سالهاست در آن جنگ و کشتار ادامه دارد، الان نه روز است که درگیری شدیدی جریان دارد. کودکان و زنان و پیران و سالخورده گان بی گناه کشته و دریده میشوند. اسرائیل برای این کشتن ها دست به مشروع سازی می زند. اما آنچه باورش برای من دشوار است اینکه جامعه شناسی هنجاری همچون شما سکوت کرده است، شما که ارتباطی تحریف شده را بر نمی تابید چگونه امروز چشمان خود را بر این جنایت ها بسته اید، چرا به این مشروع سازی ها انتقاد نمی کنید؟ من از شما می خواهم که در مورد کشتار مردم مظلوم فلسطین تحلیل جامعه شناختی خود را برای همگان طرح کنید. از شما می خواهم که به سکوت رسانه های غرب در برابر این جنایات انتقاد کرده و مانع سلطه شوید.
سوال آخرم اینکه به نظر شما چرا امروز متفکران و جامعه شناسان غربی در برابر این مسئله سکوت کرده اند؟
جناب پروفسور هابرمارس! یادتان هست که گفته بودید: در سن پانزده یا شانزده سالگی در مقابل رادیو می نشستم و به آنچه در دادگاه نورنبرگ می گذشت گوش می دادم. وقتی می دیدم دیگران به جای اینکه در برابر آن فضاحت فرو روند، به بحث و جدل درباره عادلانه بودن محاکمه ، شیوه های دادرسی و سوالهای قضایی می پردازند. اولین گسست در من پدید آمد، گسستی که هنوز هم پابرجاست. مطمئنا به خاطر حساسیت و زودرنجی نوجوانی ام بود که نمی توانستم مانند اکثر بزرگترها واقعیت یک بیدادگری جمعی را نادیده بگیرم.
راستی جناب پروفسور این روزها روزهای نخستین سال قمری نیز هست و مردم غزه این گونه آغاز سال جدید خود را می گذرانند. منتظر پاسخ تان می مانم.
با آرزوی روزهای خوب و شاد برای شما و همه مردم جهان.