بعد گذشت میلیون ها سال و تکامل انسان ها، همیشه سوالات مربوط به چیستی احساسات ما باقی مانده. سوالاتی از قبیل اینکه احساسات ما نشأت گرفته از چیست؟ آیا انسان ها الزاما و ذاتا تمایل به شادی دارند؟ بسیاری از انسان ها معتقدند که بروز احساسات ما و به طور کلی احساسات انسانی یکی از دلایل وجود روح در انسان است اما دانشمندان و علمگرایان معتقدند تمام احساسات ما از هورمون های ما نشأت میگیرد. احتمالأ شما هم حالات سینوسی را در زندگی خود تجربه کردهاید، یک روز حال خوب و عالی و یک روز حال بد و اتفاقات ناخوشایند.
زندگی انسانی وابسته به همین هاست و طبیعتاً ما قرار نیست همیشه یک احساس ثابت داشته باشیم اما حقیقت بر این است که انسان ها، انسان های ذاتاً خوشحال و شادی نیستند! اولین چرایی این مسئله، چیستی زندگیست. تصور عام از زندگی، کلمه "در جست و جوی خوشبختی"ست اما واقعیت این است که زندگی یک "حل مسئله دائمی"ست و نتیجتا هیچ خوشبختی در انتظار کسی نیست. تحقیقات نشان میدهد پول بسیار زیاد هم از جایی به بعد دیگر معیار خوشبختی و شادی نیست و اتفاقا حس خاصی ندارد! حتی در مسائل عرفانی نیز همچنین و خب در راستای چنین زندگیای که یک حل مسئله دائمیست انتظار زندگی تماماً شاد داشتن شوخی بیش نیست. ما از نظر زیستی شادی پایدار نداریم شادی مقطعی چرا ولی پایدار خیر زیرا بدن ما انسان ها برای بقا و تولید مثل فرگشت یافته و شادی انسان را نرم و بدون گارد در میابد و نتیجتا نمیتواند برای بقا بجنگد. افسردگی و ناراحتی و غمگین بودن نیز حتی از دلایل زیستی بقاست زیرا در هنگام افسردگی و غمگینی فعالیت های ریسکی و خطری کمتری انجام میدهیم درنتیجه در امانیم. پس درواقع انسان نه ذاتاً شاد و نه ذاتاً غمگین است بلکه یک ثباتی برای بقاست.
بدن میخواهد زنده بماند زنده بماند و زنده بماند. پس زنده بمانید. مشتاق نظرات شما هستم. تا تلتکست بعدی بدرود.