طی چند وقتی اخیر یکی از پر تکرار ترین جملاتی که شنیدم "انگیزه ندارم" بوده اما واقعا انگیزه نبوده یا بهونه ای جهت انجام ندادن کارها؟ اول یک تعریف دقیق برای انگیزه بدیم. انگیزه عاملیه که باعث می شه تا کنش و رفتار های شما دارای جهت و هدف باشه! اما تعریفی که عوام از انگیزه دارد نیرویی جهت حرکت به سمت هدف و جهت کنش هاست درحالی که اسم این انگیزه نیست. اسمش شوق انجام کاره! دقت کنید که همیشه برای انجام یک کار نیاز به شوق نیست! ممکنه شما مریض باشید، حس و حال خوبی نداشته باشید اما با این حال موظف هستین که کارهای اون روز رو انجام بدید. پس اولین موضوعی که باید برای عوام حل شده باشه و تبدیل به عادت نشده باشه استفاده بهونه وار از کلمه انگیزه هستش. حالا راهکار چیه؟
1. خودتون رو مجبور کنید حتی بدون شوق طبق برنامه پیش برید
اگه حوصله و شوق انجام برنامه خودتون رو نداشتید خودتون رو مجبور کنید تا کارهاتون رو انجام بدید حواستون رو پرت کار کنید و تلاش کنید وابستگی به شوق و حس و حال روزانتون رو کاهش بدید.
2. به خودتون هدیه و جایزه بدید
درصورتی که برنامتون رو به درستی و کامل انجام دادید حتی اگر شوق اون کار رو نداشتید برای خودتون جایزه ای تعیین کنید که هم قادر به انجامش باشید هم محرکی باشه برای حرکت شما و اون شوق رو در شما ایجاد کنه.
3. از تمام محرک های حواس پرت کن دوری کنید
سعی کنید تمام محرک هایی که باعث میشن تا حواس شما پرت بشه رو از خودتون دور کنید مثل گوشی، وسایلی که روز میز کارتون یا اطرافتون دارید و... به این علت که حواس پرتی میتونه شوق شما رو از بین ببره.
با تمام این روش ها و احتمالا روش هایی که به ذهن خودتون میرسه تلاش کنید تا از بهونه تراشی دوری کنید و با ایجاد شوق در برنامه کاری، درسی، و... بتونید پیش برید.
تا تلتکست بعدی، بدرود.