وقتی معنایی در ذهن ما شکل می گیرد ، اگر خودمان بفهمیم که چه معنایی خلق کردیم پس به یکتا بودن معنی باور داریم . یعنی نظیر به نظیر برای تجلی هر اراده یک معنی خلق می کنیم و وقتی می خواهیم یک معنا را انتقال دهیم ، از کلام استفاده می کنیم . که در این انتقا 2 نقص ممکن است پیش بیاید :
نقص اول : اگر معنی که ما ایجاد کردیم در ذهنمان جامع و مانع نباشد،( یعنی خودمان کامل نفهمیم چه ساختیم ) نمی توانیم برداشتهای منبعث از آن را تزکیه کنیم در نتیجه هدفمان از انتقال معنی محقق نمی شود .
نقص دوم : اگرمعنی ساخته شده بی نقص باشد اما ممکن است از کلام ما دو یا چند معنی متفاوت برداشت بشود که مقصود ما نبوده است. در چنین حالتی اگر از ما پرسیده شود کدام معنی منظور ما بوده است، باید برداشتها را اصلاح کنیم تا نزدیک ترین برداشت به معنی حاصل شود .
حال نعوذ باالله جای کلمه «ما» در عبارات بالا خداوند قرار دهید، آیا می توان این دو نقص را بر خداوند پذیرفت ؟
اگر نه ، پس چطور - وقتی اشخاص مختلف در زمانها و مکانهای مختلف برداشتهای مختلفی از یک آیه قرآن دارند- کلام خداوند از این نقص مبرا است؟
۱-وقتی چند نفر چند برداشت از یک آیه داشته باشند ،نشان دهنده این نیست که چند معنی خلق شده . بلکه خودِ فهم شده ی هر یک از ما ، یک برداشت منحصر به فرد از معنی داشته است . این بنا به ماهیت انسان منطقی است . ( اما وقتی یک نفر از یک آیه چند برداشت داشته باشد ، یعنی خود را در آن موضوع فهم نکرده - فکر نکرده چه می خواهد - غیر منطقی است )
۲- ممکن است من یک معنی در ذهنم ساخته باشم و میل داشته باشم به نحوی بیان کنم که چند برداشت از آن صورت بگیرد و هر یک از آن برداشتها در زمان مطلوب ، من را به مقصودم در قبال هر یک از آن مخاطبان برساند و از این برنامه ریزی خودم لذت ببرم . اما لازم نیست خدا یک آیه را به نحوی بیان کند که هر یک از مخاطبانش طور متفاوتی برداشت کنند تا قصد خداوند در ارائه طریق هدایت یا ضلالت محقق شود . یعنی لازم نیست نحوه بیانش را به نحوه فهم ما وابسته کند ( خلاف صفت غنی است ) چرا که قلب همه ما محل حضور اوست و او می تواند هر برداشتی را که لازم بداند به« ما» القا می کند نه اینکه آن را بر روی کلام «خود» اعمال کند .