سلام! من ایوبم. مهندس نرم افزار، توسعه دهنده ی سمت سرور(بک اند) و عاشق تکنولوژی. مثل خیلی های دیگه از چند وقت پیش افتادم دنبال پیدا کردن راهی برای مهاجرت. چه چیزی بهتر از مهاجرت کاری برای یه آدم فنی و متخصص که اتفاقا خیلی هم تخصصش خواهان داره؟ پس تصمیم گرفتم شانس خودم رو امتحان کنم و برای کار در کشور های اروپای غربی شروع کنم به اپلای کردن. برای شرکت های مختلف در هلند و آلمان و ... اپلای کردم. مصاحبه های زیادی رو گرفتم، در مصاحبه شرکت های مختلفی رد(ریجکت) شدم در نهایت چند ماه پیش، از یک شرکت هلندی آفر کاری خوبی رو دریافت کردم. اینجا تجربه های خودم در مورد راهی که رفتم رو نوشتم که شما هم در صورت نیاز استفاده کنین و کمکتون کنه که مصاحبه های بهتر و راحت تری داشته باشین و هرچه زودتر به نتیجه دلخواهتون برسین :)
این سری از پست ها از 3 قسمت و موضوع اصلی تشکیل میشه که تمرکز اصلیشون روی مهارت های غیرفنی و اصطلاحا مهارت های نرم(سافت اسکیل) هست. برای راحتی مطالعه، در 3 پست جداگانه منتشر میشه:
همه ی ما برای مهاجرت، دلایل خودمون رو داریم. یکی دنبال تجربه های جدید، یکی دنبال فرار از شرایط خاصی که در جای فعلی داره و دلایل مختلف دیگه. در نهایت هر کسی با توجه به شرایطی که داره، یک روش مهاجرت رو برای خودش انتخاب و سعی میکنه زندگی خودش رو تغییر بده. من هم مثل خیلی از دوستان دیگه، با توجه به تخصصی که دارم و حوزه ای که توش فعالم، دنبال آفر(پیشنهاد) کاری از شرکت های حوزه ی نرم افزار و تکنولوژی رفتم. توی این پروسه، برای شرکت های زیادی در کشور های مختلف اپلای کردم و مصاحبه های مختلفی رو انجام دادم. هدف اصلی من کشور هلند بود اما برای آلمان، انگلیس، سوئد، نروژ، دانمارک و فنلاند هم اپلای میکردم.
مصاحبه های کاری مراحل مختلفی دارن که هر کدوم برای خودش مهارت های خاصی رو میطلبه و جای خودش بسیار مهمه. من قصد دارم در مورد مهارت های نرم (یکی از مهم ترین مهارت هایی که در مصاحبه ها لازم میشه) صحبت کنم که اتفاقا یکی از مشکلات اکثریت دوستانی هست که وارد روند مصاحبه با شرکت های خارجی(و حتی داخلی) میشن. پس میشه گفت مطالب این پست برای مصاحبه های داخلی هم میتونه مفید باشه. جالبه بدونین اکثر بچه هایی که اپلای و مصاحبه میکنن، توی بحث فنی مشکل ندارن و خیلی هم خوب ظاهر میشن و این مهارت های نرم هست که اونها رو به دام میندازه و شکست میده! البته یادتون باشه شکست و رد شدن توی این پروسه یک چیز کاملا طبیعی و حتی مفیده چون تجربه ی شمارو افزایش میده. حالا من سعی میکنم تا جای ممکن زیاده گویی نکنم(هرچند تو این مورد یکم مشکل دارم :)) ) و برم سر اصل مطلب.
اولین نکته اینکه، هر شرکتی با توجه به فرهنگ سازمانی خودش، ممکنه استراتژی متفاوتی برای جذب و استخدام نیرو داشته باشه. این استراتژی ممکنه برای جذب نیروهای خارجی متفاوت تر هم باشه. یعنی مراحلی که گفته میشه ممکنه توی یک شرکت اصلا وجود نداشته باشن یا روش کاملا متفاوتی برای اجراشون وجود داشته باشه. اما با توجه به تجربه ی شخصی و تجارب بقیه ی دوستانی که حرف هاشون رو شنیدم، مصاحبه ها چند مرحله اصلی دارن:
قسمت بعدی در مورد رزومه و کاور لتر هست. این مرحله اهمیت زیادی داره از اونجایی که فیلتر اولیه و مهمی هست که میتونه به شما یک مصاحبه رو بده یا نده!
ممنون از اینکه تا اینجا همراه بودین. در مورد این پست اگه سوالی دارین حتما توی کامنت بپرسین. امیدوارم بتونم راهنمایی کنم :)