در ویدئویی که در یوتوب برای اولین بار منتشر کردم و لینکش رو هم اینجا میگذارم در پاسخ به تمام کسانی که در روز از من میپرسند که برای شروع طراحی تجربه کاربری و رابط کاربری باید چه کرد و چه مسیری رو رفت ۳ تا چک لیست معرفی کردم . در این جریان خودم هم با یک چک لیست مواجه شدم که پیش از این اون رو ندیده بدودم. اول از همه از روند حرفه ایی تری که چک لیست uxrecipe (که روی گیت هاب هم منتشر شده) رفته بود حسابی ذوق زده ام کرد و خودم شخصا دوباره وارد بررسی فرآیند شدم و روند مطالعاتم رو از حالت پراکنده به منظم تغییر دادم و تصمیم گرفتم از این طریق مطالعه کنم و نتیجه اشو در ویرگول منتشر کنم.
البته از ته قلبم دوست دارم برای بچه هایی که وارد دنیای دیزاین میشن بتونم چیزی رو منتشر کنم اما متاسفانه یا خوشبختانه ترجمه از عهده من خارجه و در توانم نیست برای همین اینکه فکر های خودم و نتایجم رو مینویسم برای خودم غنیمته. و پیشاپیش اگر پراکندگی افکارم آزار دهنده شد عذر میخوام .
وقتی از بررسی یا همون ریوو یک محصول و مخصوصا یک وبسایت صحبت میکنیم این مورد به دو بخش تقسیم میشه . بررسی حرفه ایی (Expert )به صورت اکتشافی( Heuristic) و بررسی برداشت اولیه ( که منظور همون First impression ).
اجازه بدید گیجتون نکنم و توضیح بدم :
انسان همواره در حال قضاوت کردن محیط اطرافشه. برای مثال شما هر کسی رو میبینید بدون اینکه هیچ کلمه ایی از دهان فرد بیچاره در بیاد شما ده تا برچسب احتمالی روی اون فرد زدید و تصمیم گرفتید که دوستش داشته باشید یا نه ! (این موضوع مختص این مطلب نیست و بیشتر درموردش میگم البته اگه عمری باقی بود (#covid_19) . در این مورد البته لازم نیست خیلی ناراحت باشید که ای وای انسان جاجو است (جاج کننده) و من نیستم و نمیخواهم باشم.
دوست داشته باشیم یا نه این اتفاق در سرمان میافتد که این یکی از صفات تکاملی ذهن بشر است . منظور از صفات تکاملی و یا فرگشتی بخش هایی از رفتار های انسان هستند که در روانشناسی تکاملی آنها را از دسته صفاتی میدانند که به علت سازگاری دچار فرگشت شده اند.
یک مثال برایتان میزنم فرض کنیم اولین جد شما در حال شکار در جنگل است و ناگهان یک موجود ناشناخته مثل شکل زیر به او حمله میکند :
خیلی ساده است کسی که درست قضاوت کند که این موجود منو میکشه و در کسری از ثانیه دمش رو روی کولش بگذارد و در برود احتمالا زنده میمونه و کسی که قضاوت درستی نداشته باشه و بگه ای وای عجب خرگوش مامانی و نازی احتمالا خورده شده و نسلی هم ازش روی زمین نیست.
بهتون تبریک میگم احتمالا جد شما جاج کننده خوبی بوده که شما امروز میتونید این مقاله رو بخونید.
دقت کنید شما با من همراه شدید چون شما هم بر اساس یک برداشت اولیه تشخصی دادید که این هیولا ترسناک تر از اونی هست که بخواید باهاش رفاقت کنید. پس شما هم مغز جاجوی قوی هیکلی دارید.
حالا جدا از قضاوت های لحظه ایی و سریع و کوتاه این قضاوت و یا برداشت اولیه در مورد همه چیز اتفاق میوفته : انسان و حیوان و قفسه لباس و جوجه تیغی و محصولات دیجیتال . داستان برداشت اولیه داستان طولانی و به شدت زیباست که در این مطلب البته قرار نیست بیشتر از این توی دلش فرو بریم اما در این ارتباط پیشنهاد میکنم کتاب در یک چشم به هم زدن رو بخونید . من البته لینک پادکست خلاصه بی پلاس عزیز رو براتون قرار میدم که به تمامی مطالب مربوط بهش دسترسی داشته باشید و من لازم نباشه زیاده گویی کنم.
در هنگام بررسی یک محصول دیجیتال چطور متوجه میشویم یک وبسایت کلا مزخرف است یا به عبارتی جانک تولید میکند. این موضوع بیشتر به مسئله برداشت اولیه مربوط است بیشتر ما مخصوصا طراح ها و با تجربه بیشتر با یک نگاه میتواند به شما بگوید یک وبسایت چقدر خوب است و یک محصول محصول خوبی است یا نه. اما این برداشت های اولیه تنها یک بررسی کیفی بدون اندازه هستند که قابلیت توسعه را هم از دیزاینر گرفته و راهگشای طراحی او نخواهد بود.
قضاوت های لحظه ایی البته اجتناب ناپذیر هستند ونمیشه جلوشو گرفت. اما برای بررسی عمیق و درست تر نیاز به یک Review Methodology هم داریم .
توی بخش اول وقتی از کلمه اکتشاف حرف زدم خیلی پیچیده به نظر میرسید اما اجازه بدید این کلمه رو اینطور براتون تعریف کنم : اندازه گیری چیزی که به راحتی قابل اندازه گیری نباشد . اگر A و B وجود داشته باشد و هیچ راهی برای اندازه گیری اینکه A بهتر است یا B نداشته باشیم.
کجا کار سخت میشه ؟ اونجایی که وبسایت هایی که به لحاظ ظاهری و دیزاین بسیار خوب هستند و در قضاوت اولیه شما رو به اشتباه میاندازند و نتایج خوبی رو نمیگیرند . اینکه وبسایتی که در قضاوت های اولیه وبسایت خوبی سنجیده شده در واقعیت هم وبسایت خوبیه یا نه کار رو سخت میکنه . در قضاوت های اولیه چیزی که زیباست خوب هم به نظر میرسه داستان هیولا و جدتون رو به یاد بیارید. اگر جای اون هیولا ایشون میومد سراغ جدتون چی؟
از طرف دیگه محصولاتی که به لحاظ بصری از ضعف های زیادی برخوردار هستند و خیلی هم باهاشون هارش برخورد میشه مثل : Amazon،e-bay و حتی خود Google.اینها گروه هایی هستند که نیاز های مشتریان خود رو پوشش میدن.
در متریک های اندازه گیری که وجود داره میشه به میزان : دانلود ، آپلود ،ثبت نام ، فروش اشاره کرد که البته این موارد به نظر مناسب و دقیق برای اندازه گیری المان های دیزاین خوب نیستند.
چرا ؟چون اگر مارکتینگ خوب باشد اگر پشتیبانی یک محصول خوب باشد فروش بالا خواهد رفت حتی با وجود یک محصول بسیار پر نقص. هزینه های صورت گرفته روی گروه های مارکتینگ و فروش و پشتیبانی گاها جایگزین هزینه بسیار اندک تر برای استفاده از یک ریووی حرفه ایی بر روی محصولات است.
و البته باید در نظر گرفت همه محصولات دیجیتال بر مبنای فروش متر نخواهند شد.
لی هاوز در مقاله ایی در smashmagazine که لینکش را به صورت مجزا در منابع میگذارم توضیح داده است که ایجاد یک دیزاین خود و اندازه گیری آن مثل یک کیک چند لایه است : همه بخش ها باید تا حدودی خوب باشد تا یک محصول در نهایت خوب شود .
و بعد موارد که این کیک نیاز دارد را به صورت یک لیست دسته بندی کرده است که من از آن ها نام میبرم :
در پرانتز یادمون باشه فقط یک رسپی برای کیک وجود نداره شما دارید کیک خودتون رو درست میکنید و میتونید بنا به نیازتون لایه ها رو کاملا جابه جا کنید.
بعد از این بخش شروع به ایجاد دسته سوالاتی برای هر بخش میکنیم که به صورت کیفی قابل بازبینی و به صورت کمی قابل اندازه گیری باشد .
برای مثال برای بخش طراحی بصری :
هنگام مشاهده طرح و طراحی بصری یک وب سایت ، سوالات ما می تواند شامل موارد زیر باشد:
دقت کنید این سوالات هم با توجه به محصول شما باید تغییر بکنند .
حالا وقت آن رسیده که بشینید فکر کنید چقدر قرار است به عمق یک محصول حرکت کنید.هر چقدر تعداد سوالات را بیشتر کنید میتوانید در این بررسی عمیق تر شوید. حواستان به زمان باشد تعادل بین زمان و کمیت مشخص کننده کیفیت کار است.
حالا باید یک سیستم امتیاز دهی برای جواب دهی به سوالات طراحی کنید:
برای مثال میتوانید از سه سطح استفاده کنید:
سطح ۰ : کاری در این خصوص انجام نشده است.ضعیف
سطح ۱: به صورت نصفه این کار انجام شده و یا در حال انجام است .متوسط
سطح ۲ : این کار به صورت کامل انجام شده است . خوب
حالا شروع به امتیاز دهی هر بخش بکنید و جدولی مشابه جدول زیر تهیه کنید:
تعداد سوالات - امتیاز کامل- امتیاز کسب کرده و در نتیجه به صورت ٪ میتونید نتیجه رو نمایش بدید.
اما خوب سوال بعدی اینه که چطور میتونیم این دیتا رو برای بررسی نمایش بدیم ؟
بهترین روش برای نتیجه گیری از این نوع دیتا و تصمیم گیری در مورد خوب بودن یک طراحی و تصمیم گیری تنها اعداد و درصد های کسب شده نیست . بلکه نرمال بودن این دیتاست . بنابراین بهترین نوع نمودار برای این دیتا نمودار های راداری هستند. این نمودار ها در نتیجه هر چقدر به شکل دایره ایی نزدیک تر باشند ، نشان دهنده متعادل تر بودن دیتا دارد.
میتونید از این نمودار برای تحلیل رقبا هم استفاده کنید . و بعد برای مقایسه البته باید دو نمودار رو روی هم بندازید و هم پوشانیشون رو تحلیل کنید:
حالا میتونید این دوتا نمودار رو به روی هم قرار بدید و بر اساس هم پوشانی تحلیل کنید:
هنگام مرور یک وب سایت ، داوری های ذهنی و همون برداشت های اولیه غیر منطقی است. ما فقط با درایو تست دقیق می توانیم برای یک محصول قضاوت درست رو انجام دهیم. این مدل متیاز دهی اکتشافی یک فرآیند مفید برای تعیین کمیت و تجسم کیفیت محصوله.
با اینکه این مطلب بسیار طولانی شد و منم نفسم بند اومد اما میخوام در مورد یک مورد دیگه هم بگم و بحث رو ببندم. میتونیستیم این بخش رو به مطلب دیگه ایی واگذار کنیم اما خواستم این مطلب کامل و شامل باشه :
تفاوتی بین بررسی Usability و تست Usability هست که حالا که داریم در مورد Expert review میخونیم کامل ببندیمش: در برابر تست کاربرد پذیری لازمه بررسی های کاربرد پذیری هم انجام بشه درمواردی که یک فرد حرفه ایی و با تجربه در طراحی شروع به انجام این بررسی ها میکنه . بنا به تجربه من بچه های ایران البته بنا به محدودیت های تست کاربرد پذیری توی سازمان ها بیشتر به بررسی و یا تحلیل کاربرد پذیری میپردازند که بهتر به نظر میرسه این کار رو کسی خارج از سازمان انجام بده :
روش انجام بررسی های کاربرد پذیری :
نقاط مثبت کاربرد پذیری را بنویسید: برای اینکه مطمئن بشیم در فرآیند این بررسی بخش های مثبت طراحیمون از بین نمیره و نادیده گرفته نمیشه حتما لیستی از بخش های مثبت طراحی و مثال و تصویر از اون بخش تهیه کنید.
نقاط منفی کاربرد پذیری: در فرایند نوشتن لیست بخش های منفی کاربرد پذیری با اضافه کردن تصاویر اون بخش از محصول تنها المان های طراحی بررسی میشن.
اینجا باید شروع به رتبه بندی لیست مشکلات سه مرحله ایی شدت مانند بخش گذشته بکنید :
ضعیف - متوسط - خوب
بعد از این رتبه بندی هر موضوع را با یک ریکامند به پایان برسونید : اگر پینشهادی دارید عنوان کنید اگر راه حل مشخصی دارید مطرح کنید.
ازBest practices ها استفاده کنید و با مثال هایی از بهترین نمونه ها بهترین طراحی در هر زمینه را مطرح کنید.
هیچ کدارم از این دو روش کامل به نظر نمیرسند. در تست های کاربرد پذیری کوتاه ممکن است نکات ریزی دیده نشود و در یک بررسی هم طراح ممکن است یک نکته بسیار ساده رو نبینه و از زیر دستش در بره پس چیزی که به نظر میرسه استفاده از هر دو این روش ها در کنار هم دیگه است.
اما اینکه چه وقت از هر کدوم استفاده کنیم رو گروه NNG براتون یک اینفوگراف تهیه کرده که دیدنش خالی از لطف نیست .
همین دیگه من خیلی خسته شدم آخرش نمیتونم اینو بگیرم ترجمه کنم. اما هر کس تونست ترجمه کنه بفرسته برام که بذاریم بقیه استفاده کنن.
منابع :
https://www.smashingmagazine.com/2011/12/a-guide-to-heuristic-website-
https://www.nngroup.com/articles/ux-expert-reviews/
https://www.usability.de/en/services/ux-testing-research/expert-review.html
من آذین هستم . برای ارتباط با من میتونید بقیه اطلاعات رو از اینجا پیدا کنید :
خونه هم بمونید!