? در سوال قبل اشاره شد که پیامبر گرامی اسلام (ص) قبل از ایراد خطبه، چند اقرار از مردم حاضر گرفتند. در ادامه آن اقرارها جملات زیر را فرمودند که یکی از بحثبرانگیزترین موارد واقعه غدیر است:
وقتی به این قسمت از اقرارگرفتن رسیدند با صدایی رساتر فرمودند:
«أيها الناس من اولى الناس بالمومنين من أنفسهم»
چه كسى از همه مردم نسبت به مسلمانان از خود آنها سزاوارتر است ؟!
گفتند: خدا و پيامبر داناترند، پيامبر (ص) گفت: خدا، مولى و رهبر من است، و من مولى و رهبر مؤمنانم و نسبت به آنها از خودشان سزاوارترم؛ سپس فرمود:
«فمن كنت مولاه فعلى مولاه»:
هر كس من مولا و رهبر او هستم، على، مولا و رهبر او است - و اين سخن را سه بار و به گفته بعضى از راويان حديث، چهار بار تكرار كرد و به دنبال آن سر به سوى آسمان برداشت و عرض كرد:
«اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و احب من احبه و ابغض من ابغضه و انصر من نصره و اخذل من خذله و ادرالحق معه حيث دار»
خداوندا! دوستان او را دوست بدار و دشمنان او را دشمن بدار، محبوب بدار آن كس كه او را محبوب دارد، و مبغوض بدار آن كس كه او را مبغوض دارد، يارانش را يارى كن، و آنها را كه ترك ياريش كنند، از يارى خويش محروم ساز، و حق را همراه او بدار و او را از حق جدا مكن.
سپس فرمود:
«ألا فليبلغ الشاهد الغائب»:
آگاه باشيد، همه حاضران وظيفه دارند اين خبر را به غائبان برسانند.
خطبه پيامبر (ص) به پايان رسيد، عرق از سر و روى پيامبر (ص) و على عليه السلام و مردم فرو مىريخت، و هنوز صفوف جمعيت از هم متفرق نشده بود كه امين وحى خدا نازل شد و اين آيه را بر پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) خواند:
«أليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى» ...:
امروز آئين شما را كامل و نعمت خود را بر شما تمام كردم، پيامبر فرمود:
«الله اكبر، الله اكبر على اكمال الدين و اتمام النعمة و رضى الرب برسالتى و الولاية لعلى من بعدى»
خداوند بزرگ است، همان خدایى كه آئين خود را كامل و نعمت خود را بر ما تمام كرد، و از نبوت و رسالت من و ولايت على پس از من راضى و خشنود گشت .
در اين هنگام شور و غوغائى در ميان مردم افتاد و على عليه السلام را به اين موقعيت تبريك مىگفتند و از افراد سرشناسى كه به او تبريك گفتند، اولی و دومی بودند، كه اين جمله را در حضور جمعيت بر زبان جارى ساختند:
بخ بخ لك يا بن ابى طالب اصبحت و امسيت مولاى و مولا كل مؤمن و مؤمنه:
آفرين بر تو باد، آفرين بر تو باد، اى فرزند ابوطالب ! تو مولا و رهبر من و تمام مردان و زنان با ايمان شدى .
? اما مغرضانی هستند که دنبال اشکالتراشی از این واقعه مهم تاریخی هستند. آنها میگویند کلمه «مولی» در اینجا به معنی دوست و یاور است.
? پاسخ اين اشکال، پيچيده نيست؛
? زيرا هر ناظر بيطرفى ميداند تذكر و يادآورى دوستى على عليه السلام نياز به اينهمه مقدمات و تشكيلات و خطبهخوانى در وسط بيابان خشك و سوزان و متوقف ساختن جمعيت و گرفتن اقرارهاى پى در پى از جمعيت، ندارد.
? دوستى مسلمانان با يكديگر يكى از بديهىترين مسائل اسلامى است كه از آغاز اسلام وجود داشته است.
? البته اين مطلبى نبود كه پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم تا آن زمان آن را تبليغ نكرده باشد، بارها آن را تبليغ كرده بود.
? چيزى نبود كه از ابراز آن وحشت داشته باشد تا خدا به او دلدارى تأمين دهد.
? مسئلهاى نبود كه خداوند با اين لحن كه اگر ابلاغ آن را نكنى تبليغ رسالت نكردهاى با پيامبرش سخن بگويد.
? به علاوه اگر منظور بيان يك دوستى ساده بود، چرا پيامبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم قبلا از مردم اقرار مىگيرد «الست اولى بكم من انفسكم»: آيا من نسبت به شما از خود شما سزاوارتر و صاحب اختيارتر نيستم؟ آيا اين جمله هيچ تناسبى با بيان يك دوستى ساده دارد؟
? و نيز يك دوستى ساده جاى اين نداشت كه مردم حتى شخص دومی به على عليه السلام با اين جمله «على تو مولاى من و مولاى هر مرد و زن مسلمان شدى» تبريك و تهنيت بگويند و آن را يك موفقيت تازه بشمرند.
? به علاوه رابطهاى ميان حديث ثقلين و تعبيرات آميخته با وداع پيامبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم با مسأله دوستى على عليه السلام مىتواند وجود داشته باشد، دوستى ساده على عليه السلام با مؤمنان ايجاب نميكند كه پيامبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم او را در رديف قرآن قرار دهد.
? منبع: تفسیر نمونه؛ توضیحات ذیل آیهی ۶۷ سوره مبارکه مائده.
متن سوال:
کدام یک از موارد زیر برای استدلال «مولی» به معنی «دوست و یاور» نیست به کار نمیرود؟
۱- بیان موضوع دوستی با علی علیهالسلام آنقدر اهمیت دارد که پیامبر آن را همردیف ارتباط با قرآن قرار میدهد
۲- بیان موضوع دوستی با علی علیهالسلام، موضوعی نیست که با کامل نکردن رسالت پیامبر همراه شود (فإن لم تفعل فما بلغت رسالته)
۳- بیان موضوع دوستی با علی علیهالسلام، موضوعی نیست که خداوند به پیامبر در مقابل خطرات، وعدهی تأمین دهد (والله یعصمک من الناس)
۴- گرفتن اقرارهای مختلف از مردم با بیان دوستی با علی علیهالسلام در ادامه آن، با هم همخوانی ندارد