Azzahraa Maktubat
Azzahraa Maktubat
خواندن ۲ دقیقه·۵ سال پیش

اینجا خانه دل است

ماه رمضان سال 95 که برای اوّلین بار در برنامه­ی مناجات سحر هیأت الزّهراء(س) شرکت می کردم فکرش رو هم نمی کردم که یک روز دفتر هیأت کنج حیاط مسجد بتونه مثل خونه‌ام باشه و بچّه های هیأتی که باهاشون آشنا خواهم شد اینقدر برام عزیز بشن که دوریشون برای چند روز هم سخت باشه؛ کسانی که زندگی توی غربت رو برات آسون تر کنند و در یک کلام هیأت و خدّامش خانواده‌ام بشوند.

اگر بخوام فصل مشترک همه­ی خدّام هیأت رو بگم قطعا حبّ اهل بیت(ع) خواهد‌ بود که همه­ی این بچّه‌ها رو دور هم جمع کرده‌اند امّا هر کدوم دلایل دوم و سومی هم برای حضور داشته‌اند: یکی بخاطر رفیق صمیمی‌اش، یکی بخاطرصمیمیّت بچّه‌ها با یکدیگر و... . من خودم به شخصه جذب اخلاص این بچّه‌ها شدم. بچّه‌هایی که بدون هیچ چشم‌داشتی و فقط به خاطر رضای خدا آمده اند و دوری خانواده رو به جان می خرند تا کاری از هیأت و اهل‌بیت(ع) روی زمین نمونه و همه چی به بهترین شکل ممکن انجام بشه.

در هر گروه یا تشکّل دانشگاه حداکثر می‌تونی یک سال یا دو سال بمونی و بعدش یا اعضا متفرّق می‌شن یا خودت مشغول کارهایی می‌شی که دیگه با رفقات در ارتباط نیستی، اما درهیأت بعد از یک سال، اون صمیمیت به وجود آمده اجازه نمی‌ده که از هم جدا بشوند و از حال هم بی‌خبر باشند حتّی شده به اندازه­ی دیدن یک مسابقه فوتبال دور هم جمع می‌شوند. حال بگذریم از اینکه تعدّد برنامه های هیأت هم مانع از این جدایی می‌شود و حداقل هفته‌ای یکبار این خانواده را دور هم جمع می‌کند.

در کل هیأت جایی نیست که بتوانی به این راحتی ها از آن جدا شوی و نسبت به آن بی‌تفاوت باشی. نه اینکه خدّام دست و پایت را ببندند و بگویند تو حق نداری از هیأت جدا بشوی بلکه دلت نمی‌گذارد که از این خانه و اهلش جدا شوی. به شخصه فارغ‌التحصیلانی را دیده‌ام که الآن یا عضو هیأت علمی دانشگاهی هستند یا مدیری در سطح کشوری اما هنوز هم در محرم، فاطمیه و ... مانند دیگر خدّام دانشجو آستین بالا می‌زنند و برای خادمی کردن، از یکدیگر سبقت می‌گیرند.

ستون به اختیارحیاترفیق هیاتی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید