دوران جوانی و دانشجویی در کلام رهبر انقلاب
سخنی با شریف
یک جمله در مورد دانشگاه صنعتی شریف عرض کنم: انسان دو خصوصیت ممتاز را در تاریخچه این دانشگاه مشاهده میکند؛ یکی خصوصیت علمی، یکی هم خصوصیت انقلابی و دینی. یعنی دانشگاه شما، هم در زمینه تلاش علمىِ دانشگاهی، یک دانشگاه پیشرو و موفّق به حساب میآید؛ هم از لحاظ فعّالیتهای انقلابی و دینی، باز یکی ازدانشگاههای موفّق و پیشرو محسوب میشود
شما دانشجویان عزیز در این دانشگاه و اساتیدتان، یک نمونه زنده و برجسته و عملی از بههمتنیدگی دین و علم هستید. حالا بعضیها بنشینند سخنرانی کنند و داد بکشند که علم و دین با هم نمیسازند! صد ساعت سخنرانی، به قدر یک ساعت حضور شما بُرد علمی ندارد؛ چون شما هستید و حضور دارید.
نیروی جوانی
ما از لحاظ علمی، عقب مانده و عقب نگه داشته شده بودیم... باور را از ملت ما گرفتند.
ملت و نخبگان و مغزهای ما را به هر آنچه بیرون این مرزهاست، آن چنان دلبسته کردند که اصلا کسی این مجال و این جرات و این شجاعت را پیدا نکند که فکر کند می توان برخلاف آن حرف ها یا غیر از آن حرف ها و آن نظریه ها، نظریه ای ارائه کرد. البته اسلام به ما خود باوری داد و انقلاب به ما جرات بخشید. آنچه امروز مشاهده می کنیم، نتیجه همین جرات است؛ باید این جرات را تقویت کرد و پیش رفت.
جوان برای حرکت کردن، منتظر هیچ چیز نیست؛ در آن راهی که فکر می کند، جاذبه ای برایش دارد - مادی یا معنوی - باید حرکت کرد... اگر ما آماده به کار باشیم، جوان نیز آماده به کار است.
تهذیب | تحصیل | ورزش
من به جوانها میگویم: تحصیل، تهذیب، ورزش.
تحصیل
تحصیل کنید؛ یعنی نیروی خرد، فکر، مغز، علم در شما تقویت شود... از لحاظ علمی خودتان را تقویت کنید، پیش ببرید؛ نه فقط برای اینکه حرف شما در دیگری اثر کند، برای اینکه شما میخواهید یک ستونی باشید که این بنای عظیم، این کاخ مجلل - کاخ مدنیت و پیشرفت ملت ایران - بر روی این ستونها بر سرِپا بایستد و بنا شود.
تهذیب
در کنار تحصیل، تهذیب باشد. دلهای شما جوانها نورانی است؛ فطرت الهی در شماها زنده و درخشان است. امروز شما خودتان را به کارهای نیک، خلقنیک، رفتارنیک اگر وادار کنید و عادت بدهید، هویت انسانی شما همینجور شکل میگیرد و تا آخر عمر این دستاورد با شما خواهد ماند. بخصوص در این مقطع سنی شماها، که یک مقطع زرین است؛ یک مقطع طلایی است.
در این مقطع خیلی کارهای بزرگ میشود بر روی شخصیت خود انجام داد؛ خودسازی. ارتباطتان را با خدا قوی کنید. در مسائل دینی بر نقاط عقلانی و ظریف بپردازید و آنها را از استادان ماهرش فرا بگیرید. دین، عواطف هم دارد؛ لکن این عواطف به معنویات عمیق، به فکر عمیق تکیه دارد؛ این فکر را باید آموخت و با مبانی دینی آشنا شد و بر اساس آن، روی شخصیت خود، روی دل خود اثر گذاشت. روی دل خودتان باید اثر بگذارید. ما باید دل خودمان را خیلی اوقات مخاطب قرار بدهیم... وقتی به نماز میایستید، به یاد بیاورید که در مقابل خداوند متعال ایستادهاید و دارید با او حرف میزنید. در سرتاسر نماز سعی کنید این حالت حفظ بشود، آنوقت این نماز اثر میگذارد و دل انسان را مثل اکسیر عوض میکند.
چراغ خانه باشید
تهذیب شامل رفتارها هم میشود؛ رفتار با پدر و مادر. پدر و مادرهایتان را هم دوست بدارید و هم این دوستی را به آنها ابراز کنید؛ هم احترامشان کنید. هم اطاعتشان کنید؛ در داخل محیط خانه، اخلاق شما، رفتار شما میتواند یک خانواده را بسازد. یک جوان گاهی در یک خانواده، پدر، مادر، برادران، خواهران را تحت تأثیر قرار میدهد. من گاهی به خانوادهی شهدا که سر میزنم، پدرها، مادرها - این را من شنیدهام - میگویند این جوان، جوان شهیدشان، در داخل خانه با رفتار خود، معلم ما بود؛ نماز خواندنش، نماز خواندن را به ما یاد میداد؛ قرآن خواندنش، قرآن خواندن را به ما یاد میداد؛ وظیفهشناسی، نشاطش برای کار، نشاط و وظیفهشناسی را به ماها تعلیم میداد. یک جوان مؤمن و مهذب در داخل خانواده، مثل یک چراغ محیط خانواده را روشن میکند و برادرها، خواهرها از او فرامیگیرند؛ در داخل محله، در داخل محیط زندگی، در داخل محیط کار.
ورزش
من به همهی جوانها، دخترها، پسرها، توصیهی دائمیام این است که ورزش بکنند... جوانی یک نعمت بزرگی است که یک بار به هر انسانی داده میشود؛ یک دورهی معینی هم دارد. از آن دوره که گذشتید، از برکات آن دوره میتوانید استفاده کنید... این ذخیرهای که شما در جوانی فراهم میکنید، این ذخیرهی همهی عمر شماست تا آخر، چه ذخیرهی جسمی، چه ذخیرهی فکری، چه ذخیرهی قلبی و روحی. این ذخیرهی شماست تا آخر عمر و ذخیرهی ابدی شماست برای زندگی ابدی، که حیات واقعی آنجاست. قدر این دوران را بدانید.
جنبش دانشجویی
این جنبش دانشجویی را دو جور میشود معنا کرد: یک جور به معنای این است که انسان علیه همهی آرمانها حرف بزند و شعار بدهد و مشت گره کند؛ یکی اینکه در خدمت آرمانها حرکت بکند: حرکت جوانانه و جهادانه. در علم هم باید جهادی عمل کرد، در تحصیل علم هم باید جهادی عمل کرد؛ در فعّالیّت سیاسی میدانی هم باید جهادی عمل کرد. جهاد همهاش به معنای شمشیر کشیدن و چپ و راست به این و آن زدن نیست؛ جهاد یعنی خسته نشدن، یعنی با فکر درست و منطقِ درست راهی را انتخاب کردن و ایمان به آن راه پیدا کردن و آن را با همهی سختیهایش، با همهی موانعش دنبال کردن و پیش رفتن. این معنای جهادی عمل کردن است.
امیدواریم انشاءالله خداوند شماها را موفّق بدارد...
حرف آخر
ما میخواهیم یک جامعهای و کشوری در فضای علمیِ دنیا سر بلند کند که دنیا را از جهالت و ضلالتی که به آن دچار است نجات بدهد. جوانهای عزیز! این شدنی است. اگر شما بتوانید کشورتان را پیشرفته کنید از لحاظ علمی، از لحاظ اعتمادبهنفس، از لحاظ ابتکارات، از لحاظ تلاش، در این دنیای سرشار از جهالت و ضلالت، یک کشوری سر بر خواهد آورد که از لحاظ شاخصهای مورد قبول دنیا -شاخص علم، شاخص پیشرفت فنّاوری، شاخص ثروت، شاخص مادّیّات و شاخصهای انسانی- و درعینحال برخوردار از معنویّت و شرافت و توجّه به خدا و ایمان و اعتماد به خدا در سطح عالی قرار میگیرد. این اگرچنانچه بهوجود بیاید، مهمترین مؤثّر و تأثیرگذارندهی در جلب ایمانها و دلهای مردم خواهد بود؛ بشریّت را میتوانید شما نجات بدهید. اینکه ما برویم یکی یکی بنشینیم کنار افراد، استدلال کنیم برای اینکه ذهن اینها را به سمت ایمان به خدا و اسلام جلب کنیم، اثرش در قبال یکچنین حرکتی، مثل یک اعشاریِ یک صدم و یک هزارم و یک میلیونیوم در مقابل یک عدد کلانِ بزرگ است؛ مثل قطرهای در مقابل دریا است؛ ما میخواهیم یک چنین حادثهای اتّفاق بیفتد. مردم عالم -بشریّت- باید از این ضلالت، از این جهالت نجات پیدا کنند؛ این را شما میتوانید انجام بدهید.