پیدا کردن یه رفیق خوب تو دانشگاه از اوجب واجباته! شاید الان این جمله رو متوجه نشید ولی کمکم بهش پی میبرید. اونجایی که نیاز دارید تا با یکی درد و دل کنید و خودتون رو خالی کنید ولی کسی نیست؛ اونجایی که دوست دارید با یکی مشورت کنید و ازش کمک بخواید ولی کسی نیست؛ مثال از این دست زیاده... بهتره که از الان به فکرش باشید!
ارتباط آدمها با هم درجههای متفاوتی داره. یه سری از این رابطهها در قالب کارهای مشترک تعریف میشن. مثلا رابطه همکلاسیبودن، یا همدورهایبودن یا همکار بودن و مثالهایی از این دست. آدمها تو این مدل رابطهها خیلی اختیاری تو انتخاب همراهشون نداشتن و بعدش هم که اون کار مشترک تموم میشه، اون رابطه هم قطع میشه. پس شاید نشه رو خیلی از این رابطهها به طور عمیق حساب باز کرد.
اما یه رابطهی دیگهای هم بین آدمها وجود داره که جنسش به کلی متفاوته؛ یه جوریه که انگار این رابطه به روح آدمها برمیگرده و انگار توش روح آدمها به هم متصل میشه. یه جوری میشه که دو نفر حاضرن هر کاری برای همدیگه بکنن؛ حتی حاضرن جونشون رو هم برای هم بدن. به اون چیزی که باعث محکم شدن این رابطه میشه میگن حبّ. این حب خیلی قویه. وقتی یه رابطه حبی بین دو نفر شکل میگیره، مگه میشه اون دو نفر رو از هم جدا کرد؟!
اون اوایل که اومده بودم دانشگاه، هیچوقت فکر نمیکردم تو دانشگاه بشه رفیق درست و حسابی پیدا کرد. پیش خودم میگفتم، احتمالا تو این دانشگاه آدمها همش سرشون تو درس و کتابه و اصلا به چیزی جز درس فکر نمیکنن؛ ولی کمکم دیدم که خیلی هم نگاه درستی نداشتم. گشتم و گشتم و یه تعدادی از این رفقای خوب رو پیدا کردم؛ البته خیلی کارسادهای نبود.
یکی از جاهای دانشگاه که درش به روی همه بازه و در اون دانشجوها با حب و محبوب مشترک دور هم جمع شدهان و بینشون با وجود اختلاف نظر، اتصال روحی و محبت برقراره هیأتالزهرا(س) ست. جایی که حقیقتا شعار «حب الحسین یجمعنا» در اون خیلی زیبا تجلی پیداکرده. پیشنهاد میکنم به عنوان تجربه هم که شده یکباری رو در کنار خادمین این دستگاه قرار بگیرید تا خودتون از نزدیک حرفایی که زدم رو ببینید.
تو این شماره قراره با این جمع دانشجویی بیشتر آشنا بشیم؛ همچنین سعی کردیم در حد توانمون برای بعضی چالشهایی که شما ورودیهای جدید ممکنه با اونها روبرو شید تجربیاتمون رو در اختیارتون قرار بدیم.