Azzahraa Maktubat
Azzahraa Maktubat
خواندن ۳ دقیقه·۵ سال پیش

چرا سفر اربعین را باید رفت؟

«در قبایل عرب همواره جنگ بود اما مکه «زمین حرام» بود و چهار ماه رجب، ذی‌القعده، ذی‌الحجه و محرم، زمان حرام. یعنی که در آن جنگ حرام است. دو قبیله که با هم می‌جنگیدند، تا وارد ماه حرام می‌شدند جنگ را موقتاً تعطیل می‌کردند، اما برای آنکه اعلام کنند که در حال جنگ هستند و این آرامش از سازش نیست، ماه حرام رسیده است و چون بگذرد جنگ ادامه خواهد یافت، سنت بود که بر قبۀ خیمۀ فرماندۀ قبیله، پرچم سرخی می‌افراشتند تا دوستان، دشمنان و مردم همه بدانند که جنگ پایان نیافته است.

آن‌هایی که به کربلا می‌روند، می‌بینند که جنگ با پیروزی یزید پایان گرفته و بر صحنۀ جنگ، آرامش سایه افکنده است. اما می‌بینند که بر قبۀ آرامگاه حسین، پرچم سرخی در اهتزاز است. بگذار این «سال‌های حرام» بگذرد.»[1]

و زمانی خواهد رسید که منجی ما با صوت حجازی خویش به‌گونه‌ای که تمام مردم جهان آن را بشنوند، خود را اینگونه معرفی می‌کنند: «اَلا یا اَهلَ العالَمِ اَنا الاِمامُ القائِمُ، اَلا یا اَهلَ العالَمِ اَنا الصَّمصامُ المُنتَقِمُ، اَلا یا اَهلَ العالَمِ اِنَّ جَدّی الحسینِ قَتَلوهُ عَطشاناً، اَلا یا اَهلَ العالَمِ اِنَّ جَدّی الحسینِ طَرَحوهُ عُریاناً، اَلا یا اَهلَ العالَمِ اِنَّ جَدّی الحسینِ سَحَقوهُ عُدواناً.» (ای اهل عالم آگاه باشید منم امام قائم. ای اهل دنیا آگاه باشید منم آن شمشیر انتقام گیرنده. ای اهل عالم آگاه باشید که جد من حسین را تشنه کشتند. ای اهل عالم آگاه باشید که جد من حسین را روی خاک افکندند. ای اهل عالم آگاه باشید که حق جد من حسین را از روی کینه‌توزی پایمال کردند.)[2]

و سؤال اصلی اینجاست که چرا باید برویم؟ اگر آدمی باشیم که همیشه برایمان مهم است که داریم کجا می‌رویم و چرا می‌رویم، این یک سفر را برای محک خودمان، بدون طرح هیچ سؤالی باید رفت. این یک بار را فقط باید برای امام زمانمان برویم. باید این یک بار خودمان را محک بزنیم و ببینیم وقتی می‌گوییم: «یا لیتنا کنا معک» (ای کاش همراه شما بودیم) واقعاً داریم از عمق وجودمان این حرف را می‌زنیم یا فقط یک شعار است. این پیاده روی و این زیارت اربعین که برای آن هزاران هزاران ثواب نوشته می‌شود به کنار؛ بگذار خودمانی‌تر بگویم. حضور در اربعین واجب نیست. حتی کمک کردن به اربعین هم واجب نیست. اما چه بسا این کوتاهی‌های ما در قبال اربعین را فردای پس از ظهور و فردای قیامت به رخ ما بکشند. مثلاً بگویند تو که می‌توانستی اربعین را جهانی‌تر کنی و حسین را حتی به یک نفر معرفی کنی چرا در خانه نشستی؟ چرا حداقل اگر خودت نتوانستی بروی، چند نفر را جایگزین خودت نکردی و به آن‌ها کمک نکردی که آن‌ها بروند؟ اگر بپرسند چرا هیچ قدمی برای حسین(ع) برنداشتی جه جوابی خواهیم داشت؟ احتمالاً خواهیم گفت اربعین که واجب نبود. اما یادت بیاید شب عاشورا را، یادت بیاید سخنان امام حسین با یارانش را که به آن ها گفت: «واجب نیست که اینجا بمانید. بلند شوید و بروید.» حتی نور چراغ‌ها را کم کرد تا کسی شرمنده نباشد و به‌اجبار نماند. چه زمانی می‌خواهی خودت را به جهان نشان بدهی؟ کی می‌خواهی خودت را به امام زمان نشان بدهی و بگویی: «نصرتی لکم معدّه» (من آمادۀ کمک به شما هستم)؟ نمی‌خواهی زمانی که مهدی موعود ظهور می‌کند و خود را به‌واسطۀ جدش حسین(ع) به دنیا معرفی می‌کند از اینکه تو هم سهمی در معرفی امام حسین(ع) به جهانیان داشتی خیالت راحت باشد؟[3]

باشد، نمی‌توانی بروی؟ حداقل برای اینکه در این امتحان روسفید باشی و قدمی کوچک در این راه برداشته باشی بیا کمک کنیم به کسانی که نمی‌توانند به این سفر بروند. بگذار تعداد مجید قربانخانی‌ها یا به قول خودمان «داش مجید»های این زمانه‌مان زیادتر بشود. داش مجیدی که به کربلا رفت و از امام حسین(ع)، «آدم شدن» را خواست و دعایش به بهترین شکل مستجاب شد و متحول شد و شد مدافع حرم بی‎بی زینب(س) و شهید شد و به حق رسید. داش مجیدی که به «حر مدافعان حرم» معروف است.

یاعلی

نسترن شیری-مهندسی کامپیوتر- ارشد 1398-دانشگاه آزاد

[1] کتاب حسین وارث آدم.نوشته دکتر شریعتی

[2] کتاب الزام الناصب جلد 2 صفحه 233.شیخ علی یزدی حائری

[3] برگرفته از سخنرانی حاج آقا پناهیان-میدان امام حسین- 28/06/1398

اربعینمکتوباتهیات الزهرا
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید