بابک شاعر حادثه
بابک شاعر حادثه
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

ویرانه


در جواب غزل حافظ ( رتبه نخست شعر ایران )

دوش دیدم که شیاطین در بُتخانه زدند

رَهِ آدم بِبُریدند و به ویرانه زدند

ساکنان دَغَلِ جور و جَفای هَپَروت

به من گمشده صد حقّهٔ رِندانه زدند

آسمان هیچ نبارید بر این رویِ سیَه

قُرعهٔ کفر بنام من دیوانه زدند

جنگِ انسان همه با نفسِ خودش بوده و هست

از جِهالت به خِرَد نقدِ حکیمانه زدند

صُلح یک فاجعه بینِ هوس و آدم بود

صوفیان دل به غلط در رَهِ میخانه زدند

هر کجا شُعله بُوَد حاصلِ آتش باشد

گاه بر شمع و گهی بر دل پروانه زدند

گاه شوق عاملِ اشک است و گهی خنده زِ غم

چون عزایی که در آن سازِ غریبانه زدند

عقل پنهان نشود پشتِ نقاب ای حافظ

بر بلندای خِرَد تهمتِ خَصمانه زدند

سروده بابک حادثه

علی احمدیبابک حادثهشعر ایرانویرانه
شاعر ، نویسنده و فیلمنامه نویس رسمی هستم بعضی آثار = آتش به دشت نیلوفر _منظومه مهتابی_حس خاموش_گیسوان ارغوانی_شراره خاموش عشق_برزخ_آوای دل و ....
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید