اقدامات انقلابی ائمه:
روایات مبنی بر سازشکاری ائمه با دستگاه خلافت جعلی است.
از روزگار امـــام صـــادق (ع) بـــه بعـــد، بـــه غیـــر از شورشـــهایی كـــه به وســـیله ى بازمانـــدگان خانـــدان نبـــوت انجـــام میگرفـــت، رگه هایـــی از فعالیت حاددیگـــری كـــه به وســـیله ى ائمّه ى مـــا رهبـــرى میشـــده اســـت بـــه چشـــم میخـــورد کـــه نمونه هـــاى فراوانـــى را پیـــدا میكنیـــم ماننـــد:
معلى ابن خنیـس با یـك نفر دیگـر وارد منـزل امام صـادق (ع) میشـوند. گویا امـام اینها را به یـك مأموریتى فرسـتاده اسـت.
امـام وقتىكه دیـد اینهـا سـربلند برگشـتند، فرمود شـما یكـى از ایـن دو حسنی (پیروزی بردشـمن یا شـهادت) را گیـر آورده اید.
رفتار خشن خلفا با ائمّه هم دلیلی بر وجود فعالیت های حاد ایشان است:
چهار هـزار شـاگرد امام صادق (ع) كسـانى هسـتند كـه به تبعیـدگاه امـام میرفتنـد، روزها منتظـر میماندند، امـكان دیـدار امام بـراى آنها پیـش نمى آمد؛ یـا مأیوس برمیگشـتند، یا فقط یكـی دو حدیـث از امام میشـنیدند.
موسى ابن جعفر (ع) یك مدتى از عمرش را در کوهها و قریه هاى اطراف شام فرارى بوده.
رفتار ائمه با علمای وابسته به دستگاه خلافت:
بعد از پیامبر، مردم میخواسـتند همه چیـز را از دید پیغمبـر اكرم (ص) و رهبر اسلام ببینند.
اگـر از پیغمبر یـك مطلبـى نقل میشـد، مـردم بى قید و شـرط قبـول میكردنـد. نتیجـه اش این شـد: عده هایى كه از گفتـار و اعمال پیغمبـر مطالبـى را نقل میكردند، شـدند سررشـته دار فكر و فرهنـگ و عقیـده و عمل مردم مسـلمان.
در این وضعیت حکومت های باطل، برای رسـیدن به اهداف خود چهره هاى ناشـناخته را بـا اسـتفاده از تبلیغـات و زر و زور، به صـورت یـك صحابـى بـزرگ بـه مـردم معرفـی کردند تا هركـس میخواهـد حدیثى بشـنود، از اینها بشـنود.
یكى از آن چهره هـا كعب الحبار اسـت که حتی پیغمبر را درك نكـرده! او یك ملاّى یهودى بـوده و در زمـان خلیفه ى دوم مسـلمان شـده. دیگرى ابوهریره اسـت کـه زمان معاویه شـده محـدّث بزرگ.
وظیفـه ی آنهـا ایـن اسـت كـه زمینـه ى جامعـه را آنچنـان آمـاده كننـد كـه معاویـه بتوانـد به آسـانى بـر ایـن مـردم حكومـت كنـد.
در این میان، عده اى هم افكار و گرایشـهاى خاص خودشـان را به نام اسلام به خورد مردم می دادند؛
از جمله یهودى ها كه اسـاطیر تورات را به این وسـیله به خورد اسلام دادند واسـرائیلیات درست شد.
نتیجه این شد که جامعه اسلامی پر شد از حدیث دروغ از زبان پیغمبر و صحابه اولین.
این احادیث جعلی وسـیله ای بوده تـا حکومتهای باطل بـه قدرت خود ادامـه دهند و این عامل در زمان امام چهـارم تا امام یازدهم فراوان وجود داشـته اسـت.
نمونه هایی از علمای در خدمت دستگاه خلافت:
محمد بن شهاب (مسلم) زهری
عبد الله ابن زبیر
عبد الله ابن عمر
علما زهاد و عبادی که در خدمت منصور بودند مثل ابراهیم ادهم و ...
نمونه هایی از برخورد ائمه با علمای در خدمت دستگاه خالفت:
امـام باقر (ع) بـه عكرمـه کـه شـاگرد ابن عبـاس و حاشیه نشـین عبدالملـك بود ایـن گونه خطـاب میکنـد: واى بـر تـو اى غلامـك مـردم شـام! اى برده ى بى مقدار.
امـام سـجاد (ع) بـه محمد ابن مسلم زهری کـه مقـام علمـى اش مـورد قبـول تمـام علما و محدثیـن و فقهـاى زمـان خـودش بـوده در نامه ای مینویسـد: تـو با ایـن وضعیت اهل آتشی خدا به تو رحم کند.
گمان نكـــن كـــه خـــدا فـــرداى قیامـــت عذرهـــاى تـــو را قبـــول كنـــد، یـــا تقصیرهـــا و كوتاهى هـــاى تـــو را بـــه نظـــر عفـــو و اغمـــاض بنگـــرد.
قصورها و تقصیرهاى محمّدابن مسلم زهری در بیان امام سجاد (ع):
سـبكترین گناهى كه تو بر دوش گرفتهاى، این اسـت که وحشـت ظالم را از بین برده اى.
راه گمراهى و ظلم و عـدوان را براى او هموار كرده اى.
هروقـت تو را به خـود نزدیك كـرد، مثل بـره اى رام و سـربه راه و مطیعـى رفتى؛ هـر كارى او خواسـت كردى.
هركس هرچه به تو داد، ولو مال تو هم نبود، گرفتى.
تو به كسـى كه حق یك حق دار را به او نرسـانده نزدیك شـدى و نتوانسـتى از مسـیر باطل او اندكـى او را منحرف كنى.
كسى را دوست خود گرفتى كه او خدا را دشمن خود گرفته است.
میله اى هستى كه سنگ آسیاى مظالم بنى امیّه بر محور تو میچرخد.
نردبانى به سوى گمراهى آنها شدى، دعوت كننده ى گمراهى آنها شدى. پس تو هم با آنهایی.
به وسـیله ى تـو در دل دانایـان شـك وارد میکننـد و دل جاهلان را به سـوى خـود جلـب میكننـد و مـردم را به سـوى خـود علاقه منـد میكننـد.
رفتار ائمه با شعرا:
همـان انـدازه اى كه دانشـمندان و فقهـا نقـش حساسـى دارنـد، در سـطحى دیگـر، همیـن نقـش را شـاعران هـم دارنـد.
حکومتهـا از شـاعران زمـان به نفـع خـود اسـتفاده میکردنـد و آنهـا حـق را میكوبیدند و باطـل را تأییـد میكردنـد؛ ائمـه هـم یـك عـده شـعراى زبـاندار از شـیعه را، اطراف خـود جمع كردنـد و بـرای تشـویق جایزه هـاى كلان دادنـد.
امام صـادق (ع) و امام باقـر (ع) از لحاظ وضع مالـى در مضیقه بودنـد؛ امّا وقتـی كُمیت بن زید اسـدی، شـاعر مجاهـد شـیعه قصیـده اى میگویـد، امام صـد هـزار درهـم برایـش فراهـم میكند.
به خاطر این اسـت كـه دعوت شـعرى بسیار با اهمیت، موثر و نافذ است.
کـثیر شـاعر آمـد پیش امـام باقر (ع) ایشـان بـا عتاب بـه او گفتنـد: با اینكـه با مـا ادعای دوسـتى میكنـى، عبدالملـك را مـدح میكنـى؟ سـپس رو كردنـد بـه كمیـت، گفتنـد: «حـالا تـو بخوان». بنـا كرد آن اشـعار عالى و بلند هاشـمیات خود را خواندن، كه سـر تـا پایش انقلاب بود.
کمیـت به خاطر همین شـعرها بیسـت سـال متـوارى بـود و در آخر هم کشـته شـد.
دعبل خزاعی شاعر ومبلغ بزرگ وجزو ارکان تشیع در زمان خـود و محبوب امام هشـتم (ع) است. ...