از روزگار امـام باقر(ع) تـا امـام حسـن عسـکری(ع) در هـر برهـه ای از زمـان، یکـی از فرزندان ائمـه در مقابل دسـتگاه خلافت قیـام کرده و دسـت به شـورش مسـلحانه زده اند و دیـر یا زود هـم غالبـا سـرکوب و مغلوب شـده اند.
دو قضاوت درباره شورش و انقلاب امامزاده ها:
1. صحیـح بـودن انقلابهـای امامـزادگان: گروهی معتقـد بوده اند کـه کار درسـت و لازمی بوده اسـت. برخی هم در ایـن میـان معتقد بودنـد اگر کسـی ایـن کار را نمیکـرد، از حوزه ی تشـیع خـارج بود.
2. نادرسـت و تندروانـه بـودن اقدامـات امامـزادگان: گروهـی هـم معتقـد بودنـد کـه این امامزاده هـا، مردمان افراطـی و تندرویی بوده اند و وظیفـه در آن زمان اساسـا قیام نبوده، بلکه بایـد سـکوت میکردند.
علـت بدنامـی امامـزادگان انقلابـی در تاریـخ: یکـی از شـیوه های معمـول حکومتهـای ظالـم، بدنام کردن دشـمنان خـود در میان مـردم اسـت. روایات ضـد امامزاده ها را دشـمنان ایـن انقلابیون درسـت کرده انـد تـا ایـن انقلابیـون را از نظرهـا بیندازند.
امامزادگان انقلابی به دو دسته تقسیم میشوند:
1. امامـزادگان دنیاطلـب؛ بـرای رسـیدن بـه مـال یا مقـام دنیـوی قیـام میکردنـد و پس از مدتی بـا حکومـت آشـتی میکردنـد. مانند زیدبـن موسـی الکاظم(بـرادر امـام رضا(ع))
2. امامـزادگان دیـندار و حق طلـب؛ ایشـان وقتـی وضع اجتمـاع خـود را برخلاف اسلـام و قرآن میدیدند، درصدد امـر به معروف و نهـی از منکـر برمی آمدند و قیـام میکردند، مانند زیدبن علی بـن حسـین (برادر امـام باقـر(ع)) و محمدبن عبدالله(صاحب نفـس زکیه)
روایاتی در فضیلت زیدبن علی بن حسین:پيغمبر میفرماید: از فرزندان حسـین(ع) کسـی به نام زیـد خروج خواهد کرد و کسـانی که با او کشـته بشـوند و به شـهادت برسـند مانند شـهدای بدر و احدنـد و در روز قیامـت زودتر از دیگر شـهیدان به بهشـت وارد میشوند. امـام سـجاد(ع) میفرماینـد: وقتـی زیـد متولـد شـد، مـن قـرآن را باز کـردم، ایـن آیـه آمد: «إِنَّ اللهَ اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقاتِلُونَ في سَبيلِ اللهِ فَيَقْتُلُونَ وَ يُقْتَلُونَ». فهمیدیـم کـه ایـن بچـه همـان زیدی اسـت کـه پيغمبـر فرموده اند.
هدف زیدبن علی از قیام:
در خطبـه ای زیـد انگیـزه ی خـودش را از قیـام، امربه معـروف و نهی ازمنکـر و انتقام خون شـهدای کربلا معرفـی میکند. در یک جـا انگیزه ی خـودش از قیـام را اصـلاح امت معرفـی میکنـد و میگوید مـن قیامم برای اصـلاح امت اسـت.
رابطه امام صادق(ع) و زید بن علی:
زیـد دربـاره امـام صادق(ع) میگفـت: خـدای متعـال در هـر زمانـی یـک حجتـی بـر خلـق گذاشـته و در زمـان مـا حجـت بـر خلـق جعفربن محمـد بـرادرزاده مـن اسـت.
امـام صادق(ع) بعد از شـهادت زید فرمودنـد: خدا عموی من زیـد را رحمت کنـد؛ او، هم برای دیـن ما و هـم برای دنیـای ما نافـع بود. بـه ایـن معنی کـه دیـن را ترویج میکـرد، قرآن را زنده میکرد و دشـمنان قـرآن را از بیـن میبرد.
امـام صـادق(ع) در برخورد بـا یکـی از افـرادی کـه در قیام زید شـرکت کـرده بود، دسـتش را بلند کـرد و گفـت: خدایـا! مـرا در ثـواب کشـتن هایی کـه این مـرد انجـام داده شـریک کن.
یک جـای دیگر آمـده که امـام صادق(ع) امـور خاندان آن کسـانی را که با زید شـهید شـده بودند بـه عهده گرفـت و زندگـی آنهـا را اداره میکرد.
در مورد روایات واردشـده در مذمت زید شـواهد نقلی فراوانی هسـت که ایـن حرف دروغ است. روایاتی که در مذمت زید آمده اسـت، خلاف اسـلام و دروغ اسـت و ممکن نیسـت راسـت باشد.
درباره شـکلگیری فرقه ی زیدیه پس از شـهادت زیـد، باید توجه داشـت که زیدیـه از زمان زید شـروع نشـده اسـت و زید اصلا داعیهی امامت نداشـته است...