در اسلام، بلکه در همه ی ادیان الهی یک اصلی به نام تقیه داریم. هیچکس نباید منکر بشود که در مکتب تشیع یک اصلی به نام تقیه وجود دارد.
روایاتی که تقیه را به طور قاطع تأیيد میکند:
«1. تقیه، آئین من و ممشای من و ممشای پدران من است».
«2. کسی که تقیه ندارد، دین هم ندارد».
تقیه در فارسی به معنای «استتار،» «به طور مکتوم عمل کردن» یا «ایجاد تشکیلات» است اما معنای واقعی آن از اینها وسیع تر و عمیق تر است.
یک تصور غلط در مورد تقیه رایج است که: اگر یک واجبی را تشخیص دادی لکن یک خطری در انجام این واجب تو را تهدید میکند، این واجب را انجام نده.
معنای صحیح تقیه این است که اگر یک کاری درعالم واقع و عمل برای انسان دارای خطر و ضرر است، انسان باید آن کار را به صورتی انجام بدهد که کار حتما انجام بگیرد و آسیبی به آن کار نرسد.
در معنای رایج و غلط، تقیه موجب برگشتن است، در معنای صحیح، تقیه موجب پيش رفتن.
تقیه یک وسیله ای است برای رساندن انسان به هدفش. در منطق اسلام، وسیله ای که انسان را به هدف میرساند، نباید برخلاف هدف باشد. اگر انسان به وسیله ی یک جنایتی ممکن است به هدف برسد، این را تقیه نمیگویند.
در سیره ائمه، کارهای تشکیلاتی برای مبارزات پنهانی و سیاسی، تقیه نام دارد.
وسایل استفاده از تقیه:
1. حفظ نظم و مراقبت کردن از اصول و برنامه
2. استتار و کتمان
3. ایجاد ارتباطات و تشکیلات: هماهنگ ساختن فعالیتهای شیعی و ایجاد روابط خاص میان شیعیان، گروه ها و شخص امام.
نمونه هایی از رفتارهای سری و از روی تقیه در روایات:
1. روش مخصوص برای نامهنگاری
احمد بن اسحاق از امام عسکری(ع) درخواست میکند که:
با دست خط ایشان آشنا بشود تا نیازی به امضای امام نباشد و اگر نامه ها به دست حاکمان عباسی افتاد، بتواند ارتباط خود را با امام انکار کند.
2. ایجاد تشکیلات مستحکم
امام عسکری(ع) به عده ای از شیعیان نامه مینویسد و طرفداران خود را خویشاوند و نزدیک خودش میداند و میگوید میان دو مؤمن، پيوند برادری است، مراد از مؤمن آن است که ایمان به امام عسکری(ع) دارد و دنبال راه ایشان است، این همان ارتباط مستحکم تشکیلاتی است میان امام و پيروانش.
3. ارسالنامههای سری
امام نامه های خود را در داخل یک تکه چوب پنهان میکند و بدون اطلاع دادن از محتوای آن به خادمش میسپارد که چوب را به جایی برساند. معلوم میشود کاغذهای معمولی نبوده که به صورت پنهانی و ناشناس ارسال کردند.
روایاتی مبنی بر تقیه نام داشتن کارهای تشکیلاتی ائمه:
1. در ذیل آیه: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصابِرُوا وَرابِطُوا وَاتَّقُوا اللهَ لَعَلَّکمْ تُفْلِحُونَ» امام میفرماید: پایداری کنید در مصیبتها. پایمردی کنید به وسیله ی تقیه در مقابل آنها. رابطه برقرار کنید با رهبرتان. روشن است که این رابطه یک رابطه ی پنهانی و تشکیلاتی است.
2. در ذیل آیه ی سوره کهف که ذوالقرنین به درخواست مردم سدی در برابر حمله یأجوج و مأجوج میسازد، امام میفرماید: سدی که میان مؤمن و یأجوج و مأجوج ها باید باشد، اسمش تقیه است. وقتی برطبق تقیه عمل کردی و داخل تشکیلات بودی دیگر نمیتوانند به تو راه پيدا کنند.
3. در کتب سیره راجع به همه ی ائمه از امام حسین(ع) تا امام یازدهم نقل شده است که یک نفر را به عنوان باب، معین میکردند که مسائل پنهانی بین امام و دیگران به وسیله ی او انجام میگرفته است. آنها کلید تشکیلات تشیع محسوب میشدند. مانند: یحيی بن ّ ام طویل در زمان امام سجاد(ع) و... .
4. سدیر صیرفی پس از اینکه از ملاقات امام صادق(ع) باز میگردد و هنگامی که از دروازه شهر بیرون می رود، امام نامه خود را به وسیله افراد خاص و به صورت پنهانی به دست او میرساند.
5. در معنای تقیه معنای جهاد گنجانده شده است. در روایت است که مؤمن درهرحالی جهاد میکند، اگر دولت حق بر سر کار بود در کنار امام آشکارا جهاد می کند و اگر دولت حقی بر سر کار نبود، همین جهاد را میکند اما با تقیه، یعنی پنهان.
6. تقیه در بعضی از روایات به معنای نعل واژگونه زدن است؛ یعنی از اینطرف برو منتها کاریکن که دشمنت خیال کند از آنطرف رفته ای.
درنتیجه اگر کسی تقیه را به معنای کار نکردن و منصرف شدن از رسیدن به هدف بگیرد، این نشان میدهد که با مبنای تشیع و ائمه در باب تقیه آشنایی ندارد، تقیه توأم با عمل و جهاد است. تقیه چیزی در مقابل عمل نیست، شکلی برای عمل است.