دلم برایت تنگ شده...
نه مثل دلتنگی بعد از خداحافظی،
نه شبیه دلتنگی برای شهری که سالهاست ندیدهام—
دلم برایت تنگ شده
مثل کسی که هوای نفس کشیدن را از دست داده باشد.
شبها،
مینشینم روبهروی پنجره،
بیآنکه منتظر کسی باشم—
فقط صدای سکوت را گوش میدهم
که چقدر شبیه تو شده.
تو نیستی
و انگار همه چیز،
نیمهکاره مانده...
حتی خندههایم، حتی شعرهایی که دیگر سراغشان نمیروم.
بعضی نبودنها،
آدم را تمام نمیکنند—
ولی تکهتکه میشکنند،
بیصدا، آرام،
مثل نبودن تو.