این یه متنِ خودجوش و رهاست، مثل بادِ بیقید یا موجی که به ساحل نمیاندیشد. من امروز تصمیم گرفتم از واژهها مهمانی بگیرم، نه برای معنا، نه برای رسیدن، فقط برای این که نفسِ کلمات را بشنوم، مثلِ طعمِ آفتاب روی پوست.
شاید امروز روزِ حرفهای سبک باشد، مثلِ پرِ قاصدکی که هیچکس دنبالش نمیدود. یا شاید هم روزِ فکرهای انبوه باشد، مثلِ ابری که نمیداند باران شود یا نه. مهم نیست. گاهی نوشتن فقط یک نفسِ عمیق است، یک چشمک به هستی، یک پَرِ رها در باد.