ویرگول
ورودثبت نام
بهرام آقاجان پور
بهرام آقاجان پور
خواندن ۷ دقیقه·۳ ماه پیش

بهره گیری از استاندارد های فناوری اطلاعات جهت ارتقاء کیفیت آموزش

به نام یگانه صنعتگر هستی

بهرام آقاجان پور

مدیر کنترل و تضمین کیفیت شرکت سپهرالکتریک

مقاله:

بهره گیری از استاندارد های فناوری اطلاعات جهت ارتقاء کیفیت آموزش

اگر قرن بیستم را با عناوینی همچون "عصر اطلاعات " انقلاب ارتباطات یا دوران اینترنت و ماهواره می شناختیم قرن بیست ویکم را باید "عصر دانایی " لقب نهاد که از عناصری چون انسان های دانشی،سازمان های یاد گیرنده ،اقتصاد دانش بنیان و جوامع دانایی محور تشکیل شده است .

برای سازمان ها و جوامع کنونی که باشتاب به سمت توسعه مبتنی بردانایی و مهارت در حرکت هستند برخورداری از نیروی انسانی ماهریکی از ملزومات اساسی پیشرفت محسوب می شود و تربیت نیروهایی با این شرایط از وظایف نظام آموزش مهارتی است .

نظام مهارت آموزی همواره تحت تاثیر جریان توسعه علم وفناوری به گذر گاهی خاص رسیده است که در آن فناوری ها وعلوم مختلف برای پیشرفت بیشتر باید با یکدیگر ترکیب شوند .

امروز جامعه به سمت توسعه مبتنی بر دانش ومهارت در حرکت است .در چنین شرایطی باید به دانش ومهارت هایی ویژه مجهز بود که بتواند استفاده از اطلاعات وفناوری ها ی محیط بشر را تشکیل کند .چنین وظیفه ای از گذشته همواره بر عهده ی نظام آموزشی بوده اما تحولات اخیر این سیستم را نیز دچار تغییراتی بنیادین و اساسی کرده است به طوری که برنامه های آموزشی محتوای درسی روش های تعلیم وتربیت و رویکردهای آموزشی به شدت متحول شده اند .ویکی از مهم ترین این تحولات توسعه آموزش مهارتی یا مهارت آموزشی بوده است که به صورت اساسی با نظام های آموزشی سنتی تفاوت دارد .

امروزه توجه به آموزش های مهارتی در صدر اولویت های بسیاری از دولت ها ،سازمان ها ،بنگاه های اقتصادی و خانواده ها قرار گرفته است . چرا که همگان پذیرفته اند ، بازارهای رقابتی کنونی نیازمند نیروی انسانی شایسته و ماهر است .وتوان این شایستگی ها تنها از طریق دوره های آموزش شغلی و مهارت آموزی محقق می شود.

نظام آموزش مهارتی:

برای درک هرچه بهتر اصطلاح مرکب آموزش های مهارتی شایسته است اجزای تشکیل دهنده آن را دقیق تربشناسیم .آموزش را کوششی دانسته اند که با هدف تغییر رفتار از طریق فرآیند یادگیری انجام می شود و دانش معرفت و مهارت لازم برای انجام رفتار مورد انتظار را به صورتی نسبتا پایدار ایجاد می کند .از سوی دیگر واژه "مهارت "به کلیه توانایی های قابل پرورش افراد اطلاق می شود که بر عملکرد کاری آن ها موثر است .

این مقاله با هدف؛ یافتن نسبت دانش و مهارت و جایگاه دانش درارتقای مهارت آموزی انجام گرفته است . یافته ها نشان می دهد که خلا دانش در فرآیند مهارت آموزی و آموزش های عملی احساس می شود . اگر چه که سوابق تاریخی ،این دو حیطه را مستقل از یکدیگر نشان می دهد ،اما تعریف عمیق مفاهیم ،موید پیوند میان دانش و مهارت است و مبنای این پیوستگی ریشه عقلانی آنهاست که در فلسفه ارسطو تبیین شده است.

یافته های این مقاله حداقل بر دو نکته تاکید می ورزد؛نخست آنکه حتی در رشته های دانشگاهی آموزش های مهارتی ،هنوز منحصر به آموزش مهارت می باشد ،بدون آنکه همراه با دانش زیر بنایی آن باشد و دوم آنکه ورود دانش در عرصه مهارت آموزی برای آموزش و یادگیری موثر یک ضرورت است .

با توجه به نکات بالا ،این مقاله در پی پاسخگویی به دو سوال بسیار مهم زیر است

1- دانش مهارت آموزی از چه جایگاهی برخوردار است ؟

2- چه نسبتی میان دانش و مهارت وجود دارد ؟

یافتن پاسخ این دو سوال مستلزم آگاهی از معیار تمایز دانش و مهارت و مبنای آن از یکسو و نسبت مهارت آموزی با نوع نگاه انسان به طبیعت اشیاء(ماده خام )و مهارت از سوی دیگر است .

به منظور بررسی بنیادی درباره موضوع مقاله و پاسخ به این سوال ها ،نخست به بازشناسی مفهوم دانش و مهارت پرداخته ،سپس ریشه تاریخی تقابل میان این دو مفهوم ،مورد بررسی قرار می گیرد .سپس ماهیت و نسبت دانش و مهارت واکاوی وساز وکار حیطه های مداخله دانش در مهارت تبیین می شود .در نهایت نیز ماهیت و نسبت دانش و مهارت واکاوی شده و ساز و کار حیطه های مداخله دانش در مهارت تبیین می شود .

باز شناسی مفاهیم

با مطاله منابع موجود درباره مهارت و دانش سه نکته مهم میتوان دریافت :نخست اینکه به جای ارائه تعریف ،بیشتر به ویژگی های آنها پرداخته شده است .دوم اینکه مهارت و دانش نه به طور مستقل بلکه در ارتباط با یکدیگر و بر اساس قاعده تطبیقی تعریف شده اند . به همین دلیل رسیدن به تعریف روشنی درباره هر یک از آنها میسر نیست .اما نکته مهم دیگر اینکه در توضیح این ویژگی ها،مهارت و دانش در برخی از حیطه ها از هم قابل تفکیک نبوده ،به گونه ای که دانش نوعی مهارت و مهارت نیز نوعی از دانش تعریف می شود. بدیهی است داشتن مرز مشترک ،ارائه تعریف متمایز از هر یک از آنها را دشوارترمی سازد.

مهارت

مهارت درک و دانش عمیق و تخصصی در یک رشته معین است که حاصل تجربه ، تربیت و آموزش بوده ،به تدریج طی یک مدت طولانی در شخص ایجاد می شود .

دانش

دانش امری آموختنی است که با اطلاعات نظری و انتقال آنها پیوند دارد . موضوع آن عموما غیر عینی است و با پردازش ،استدلال ،تشریح ، تبیین ، توصیف و تجزیه و تحلیل ذهنی به دست میابد . دانش در فرآیند انتقال و آموزش و همچنین در تعیین هدف ها و میزان نیل به آنها وضوح کافی ندارد . دانش متکی به قرائن و کاربرد است و ماندگار ی کمتری نیز برای انسان دارد . اما دانایی برای هر انسانی یک ضرورت و الویت است . بلاخره کسب دانش نیز متکی به برخی مهارت ها است . تعریفی اجمالی از دانش ،آن را صورت ذهنی ایده ها ،واقعیت ها ،مفاهیم،داده ها و تکنیک های ثبت شده در حافظه انسان می داند .در حقیقت اختلاف میان دانش و مهارت را میتوان به عمق دانش نسبت داد.

بحث دانش در فلسفه به حوزه معرفتشناسی تعلق دارد که به عنوان حاصل دانایی و شناخت ،طیف گسترده ای از دیدگاه ها رادر بر می گیرد ..

به طور کلی سخن از دانش در بیان عموم ،دانستن بیشتر است و چون دانش بر دانستن تکیه دارد ،بنابر این با مباحث نظری پیوند می خورد . در نظریه های مطرح شده در زمینه چیستی دانش و مهارت و نسبت آن دو با هم ،عموما دانش به عنوان مقوله ای نظری مورد بحث قرار می گیرد .

آموزش
آموزش، كوششي است كه براي تغيير رفتار افراد از طريق فرايند يادگيري و به منظورافزايش اثربخشي آنها، صورت مي گيرد و علاوه بر همراه داشتن بهبود و تعالي، باعث ارتقاي بينش و بصيرت شده و دانش، معرفت و مهارت لازم را براي ايفاي وظايف محوله به افراد مي دهد. رشد و توسعة اقتصادي كشورها به ميزان قابل توجهي از رشد و توسعة آموزشي تأثير مي پذيرد و يكي از مهمترين بخشهاي نظام آموزش هر كشور،
نظام آموزش مهارتي است. برخي كمبودها و كاستيها در نظام آموزشي و همچنين نياز به كاركنان ماهر و نيمه ماهر در صنايع، متوليان نظام آموزشي را بر آن داشت تا با لحاظ تغييراتي بنيادين در پيكرة آموزش رسمي جامعه، براي رفع اين نياز اساسي اقدام كنند.
تأسيس و فراگيركردن شاخه هاي مهارتآموزي در نظام آموزشي، يكي از نتايج اين اين آموزشها، هستند که موجب ارتقاء دانش و مهارتهاي افراد شده و امكان به فعليت رساندن استعدادهاي نهفته افراد را افزايش ميدهد .
يكي از مشكلات عمده در آموزش، انتقال آموخته هاي افراد به محيط كار است افراد مهارتها و تكنيكهاي جديد را فرا مي گيرند، اما در محيط كاري واقعي از آنها استفاده نمي كنند كه اين امر نشانگر اين است كه حاصل كار برنامه هاي آموزشي دائمي و پابرجا نيست.و متاسفانه در بعضی از سازمان ها بخاطر نداشتن بستر مناسب درس آموخته ها و دانش سازمانی در اختیار افراد می باشد.

بررسی های انجام شده روشن می کند که دانش و مهارت با یکدیگر دارای نسبتی تنگاتنگ هستند و تعیین مرز مشخص برای آن ها به آسانی میسر نیست .

مهارت آموزینظام آموزشیفناوری اطلاعاتکیفیتدانش
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید