بهرام آقاجان پور
مدیر کنترل و تضمین کیفیت شرکت سپهرالکتریک
مقاله: "معجزه ای به نام رهبری در سازمان "
"مفهوم رهبری در سازمان"
باید گفت که رهبر کسی است که الهامبخش افکار و هدایتگر اعمال است.
«رهبری» هنر انگیزه دادن به گروهی از افراد برای اقدام در جهت دستیابی به هدفی مشترک است؛ این تعریف ساده میتواند تعریف رهبری باشد.از جمله ویژگیهای رهبر، داشتن ترکیبی از مهارتهای شخصیتی و رهبری است که افراد را با گروه همراه میکند و در جهت فعالیت برای دستیابی به اهدافی مشترک سوق میدهد.
"تعریف رهبری و مدیریت"
اصطلاح «رهبری» و «مدیریت» بهصورت متناوب استفاده میشود، اما تعریف این دوکمی متفاوت است. «رهبری» به داشتن ویژگیهایی نیاز دارد که از وظایف مدیریتی فراتر است. رهبر برای آنکه تأثیرگذار باشد، بهطور قطع باید منابع موجود در سازمان را مدیریت کند؛ خصایصی چون توانایی برقراری ارتباط موثر، الهامبخشی و تأثیرگذاری و قدرت نظارت درست، از ویژگیهای رهبر موفق در هر سازمانی است.
اگرچه به نظر میرسد که برخی از افراد بهطور طبیعی از استعداد رهبریکردن برخوردارند، اما هرکسی میتواند با تقویت مهارتهای مخصوص این حرفه، آموزش ببیند که رهبر باشد. انسانهای بسیاری را در طول تاریخ دیدهاید که بدون داشتن هیچگونه تجربهای از رهبریکردن، بهسمت انجامدادن این کار قدم برداشتند و توانستهاند عدهای را برای انجامدادن کارهای پیشنهادی خود در جهت بهثمررساندن هدفی خاص متقاعد و همراه کنند؛ بهطور معمول، اینگونه افراد دارای صفات و خصوصیات جذابی بودند که در ایفای نقش رهبری به آنها کمک میکرده است.
در ادامه، به برخی از ویژگیهایی اشاره میکنیم که هنگام تقویت و توسعهی تواناییهای رهبری خود باید به آنها توجه داشتهباشید:
*ارتباط صمیمی
به شما کمک میکنند که اختلافها را کاهش و عملکرد را بهبود دهید؛ همچنین، همکاری را در تیم شما بالا میبرد. با اعضای تیم خود ارتباط برقرار کنید و چشماندازهای خود و موقعیتهایی که برای رسیدن به آن در اختیار دارید را برای آنها توضیح دهید. شنوندهی فعال بودن نیز جنبهی دیگری از ارتباطات تأثیرگذار برای درک بهتر نیازها و ایدههای اطرافیانتان است. هنگامی که با تیم خود ارتباط برقرار میکنید، سعی کنید تا جایی که میتوانید واضح و روشن صحبت کنید تا همه بتوانند نیازهای شما و آنچه از آنان انتظار میرود را درک کنند.
*قاطعیت
به عنوان رهبر، به احتمال زیاد لازم است که تصمیمات چالشبرانگیزی بگیرید. زمانی که میخواهید تصمیمی بگیرید، باید هرقدر که میتوانید منطقی و باملاحظه باشید و حواستان به زمان باشد. استفاده از ابزارهای تصمیمگیری، مانند تحلیل داده یا آنالیز SWOT، به شما کمک میکند که تصمیمات بهتری بگیرید.
*هم دلی
تمرین همدلی به شما کمک میکند که اطرافیان خود را بهتر درک کنید، اعتمادسازی کنید و روابط خود را گسترش دهید. به موفقیتها و چالشهای آنان بهدقت گوش کنید و در صورت لزوم، در پاسخ آنها را راهنمایی کنید و به آنها پیشنهادهایی را ارائه دهید. درک کارهای اعضای تیمتان به شما کمک میکند که برای رسیدن به هدفتان فرایندها را بهتر توسعه دهید.
*انعطافپذیری
هنگامی که رهبر هستید، با طیف وسیعی از افراد، فرایندها و عملیات سروکار خواهید داشت. این مؤلفهها ممکن است به طور مرتب تغییر کنند. دانستن اینکه چه زمانی باید منعطف باشید، به شما کمک میکند که فرایندها را تسهیل کنید و افراد تیم را به رشد و یادگیری مهارت های جدید تشویق کنید؛ برای مثال، شاید متوجه شوید که عضوی از تیم در انجام وظیفهی جدید خود بسیار عالی عمل کردهاست. به جای اینکه باقی کارهای اصلی خود را تکمیل کنید، ممکن است وظایفی را به او محول کنید که در توسعهی این مهارت جدید به او کمک کند. بله، در پاسخ به سوال ویژگیهای رهبری چیست اولین پاسخ این است که افراد انعطافپذیر بسیار در امر رهبری موفق هستند.
انتخاب رفتار رهبری مثبت میتواند به اعضای تیم شما انگیزه دهد که کارآمدتر باشند و آنها را در رسیدن به اهدافشان تواناتر کند؛ همچنین، چون اعضای تیم برای داشتن فرصت همکاری با شما ارزش قائل میشوند، این رفتارها به شما کمک میکنند تا افراد بااستعداد را در سازمان حفظ کنید. با یادگیری رفتارهای رهبری میآموزید که بر اَعمالتان نظارت داشتهباشید؛ از این رو، این رفتارها به تمرین و خودآگاهی زیادی نیاز دارند. رهبران بدون مشارکت دیگران نمی توانند به چشم انداز خود دست یابند. این توانایی یک رهبر برای ایجاد انگیزه و همکاری با افراد است که به آنها کمک می کند تا این چشم انداز را ارائه دهند. به این ترتیب، بسیاری از رهبری در سازمان مؤثر بر مهارت های افراد متکی است.
رهبران مؤثر نیازها و دیدگاه های پیروان خود را در همه سطوح تشخیص می دهند و در نظر می گیرند. آن دسته از رهبرانی که به احساس مردم در مورد کار خود و انگیزه شخصی آنها توجه زیادی دارند، می توانند اقدامات پیشگیرانه و مناسبی برای کمک به مشارکت و حفظ آنها بردارند.
همیشه اشتیاق می تواند در شروع یک پروژه جدید زیاد شود. اما این بر عهده رهبری در سازمان است که تیم خود را به سمت خط پایان هدایت کنند و آنها را با ابزارهای مناسب برای رسیدن به آنجا مجهز کنند و کلیه ی اقدامات را به اثر بخشی و نتیجه برسانند.ویک رهبر سازمانی علاوه بر هدایت افراد باید اقدامات گروه را نیز مدیریت کند.
آنها همچنین اعضای تیم را با مهارت ها و توانایی های لازم برای انجام کارهای خود و دستیابی به چشم انداز مجهز می کنند. آنها این کار را با دادن و دریافت بازخورد به طور منظم، با آموزش و مربیگری افراد، و با تشویق همکاری و به اشتراک گذاری مهارت در سراسر سازمان انجام می دهند.
هدف خوب رهبری این است که به کسانی که عملکرد ضعیفی دارند کمک کند تا عملکرد خوبی داشته باشند و به کسانی که عملکرد خوبی دارند کمک کند تا حتی بهتر عمل کنند. رهبران باید سازگار باشند یاد بگیرند که چگونه و چه زمانی تمرکز را تنظیم کنند، و تغییرات را در آغوش بگیرند.
مدیران میتوانند بسیار ماهر، در مشاغل خود خوب و برای سازمان خود ارزشمند باشند، بدون اینکه ویژگیهای رهبری از خود نشان دهند. اما یک خطر خاص در این موقعیتها این است که افراد یا سازمانهایی که توسط چنین فرد یا گروهی مدیریت میشوند ممکن است باور کنند که رهبری میشوند، اما اینطور نیست. ممکن است اصلاً رهبری وجود نداشته باشد، بدون اینکه هیچ کس چشماندازی را تعیین کند و از کسی الهام گرفته نشود. این می تواند در دراز مدت مشکلات جدی ایجاد کند.
رهبران اصیل صادق، مسئولیت پذیر و شجاع هستند. به گفته بیل جورج، استاد مدیریت دانشگاه هاروارد، آنها به جای اینکه بخواهند خود را به گونه ای رهبری کنند که فکر می کنند باید باشند، به خودشان وفادار می مانند. آنها با هدف، معنا و ارزشها رهبری میکنند، روابط پایداری با دیگران ایجاد میکنند و خود انضباطی را اعمال میکنند. رهبران معتبر، سازمانهای معتبری را میسازند که کمتر در معرض سوء مدیریت و فساد هستند و برای ارائه ارزش بلندمدت برای مشتریان و سرمایهگذاران خود بهتر هستند.
نظریه های رفتار رهبری
بر اساس یک طبقه بندی رفتار رهبران به دو نوع انسان گرا و سازمان گرا تقسیم میشود. رهبران انسان گرا توجه خود را مصروف اعضای سازمان میکنند. هدف گذاری جمعی را ترویج میکنند وبه کارکنان اعتماد دارندو برای آنها ارزش قائل اند. رهبران سازمان گرا اهداف و ماموریتهای سازمان را مقدم بر افراد میدانند. بیشتر به قوانین و مقررات سازمانی اتکا دارند و کارکنان را تحت کنترل شدید قرار میدهند تا از اجرای دقیق مقررات اطمینان یابند.
رهبری سازمانی و هدایت یکی از وظایف اصلی مدیران سازمان است که در ادبیات کلاسیک مدیریت مطرح شده است. از منظر سازمانی، رهبر فردی است که با نفوذ در دیگران آنها را در نیل به اهداف سازمانی ترغیب و هدایت میکند. برخی معتقدند رهبری یک ویژگی ذاتی است و رهبران زاده میشوند. برخی نیز معتقد هستند رهبری قابل آموزش و یادگیری است. آنها با تئوریزه کردن برخی مفاهیم زیربنایی کوشش میکنند تا مهارت رهبری را به مدیران آموزش دهند.
تفاوت مدیر با رهبر در رویکرد آنان نسبت به هدفگذاری نیز هویدا میشود؛ رهبران استراتژی لازم برای رسیدن به اهداف را به همکاران خود میآموزند، اما مدیران هدفها را به طور دستوری ابلاغ میکنند. رهبران تصویری از آینده به همراه اهداف ممکن ترسیم میکنند و همکاران خود را تحت تاثیر قرار میدهند تا آنها را به مشارکت وادارند. آنها ورای افراد فکر میکنند و به کار تیمی و عملکرد کل تیم اهمیت میدهند. این رویکرد میتواند به افراد تیم انگیزه بیشتری هم بدهد. مدیران مدام بر هدفگذاری، سنجش این اهداف، و کنترل موقعیتها تمرکز میکنند و سعی دارند بر عملکرد تکتک افراد نظارت کنند.
خود مدیریتی
- قبل از مدیریت بر خانه، سازمان یا اداره و جامعه بر خود مدیریت کنیم و مدیر خود باشیم . رهبران نمی توانند تا وقتی از پس خودشان برنیامده اند از پس دیگران برآیند.
- این مقام نیست که رهبر را می سازد، رهبر است که مقام را می سازد
- تمام رهبران بزرگ دو ویژگی دارند: یکی اینکه می دانند می خواهند به کجا بروند، دوم اینکه می توانند دیگران را تشویق نمایند که همراهشان بروند.
در رویکرد جدید، رهبران همدلی، شفقت، قدردانی، خودآگاهی و مراقبت از خود را تمرین می کنند. آنها از افراد قدردانی و پشتیبانی می کنند و در سازمان امنیت روانی ایجاد می کنند تا کارکنانشان بتوانند با هم همکاری کنند، خلاق باشند و مسائل را در صورت لزوم مطرح کنند .برای اینکه هر سازمان مسیر رو به رشد و موفقیت آمیز را تجربه کند رهبران می بایست با رویکردهای نوین رهبری مکررا نقش خود را بازتعریف کرده و خود را سازگار کنند.
رهبری سازمانی می تواند مفاهیم مختلفی را شامل شود ولی به طور کلی، رهبران سازمانی کمک می کنند تا کارها را به شیوه درست به انجام برسانند. آن ها فرآیندها را جهت دار میکنند و چشم اندازهای الهام بخشی را ایجاد می کنند. رهبران برای ایجاد چشمانداز، با استفاده از ابزارهای مختلفی به تجزیه و تحلیل وضعیت فعلی می پردازند و بر نقاط قوت سازمان تمرکز میکنند. هم چنین آن ها در خصوص چگونگی پیشرفت کسب و کار خود و رفتارهای رقبا می اندیشند و بررسی می کنند که چگونه می توانند با موفقیت نوآوری کنند و کسب و کار و استراتژی های خود را برای موفقیت در بازارهای آینده شکل دهند.
یکی از روش های اصلی رهبران برای انجام این کار از طریق تئوری انتظار است. رهبران موثر دو انتظار متفاوت را با هم ارتباط می دهند: اول از همه انتظار برای این که کار سخت منجر به کسب نتایج مثبت میشود و دوم این که نتایج مثبت، منجر به پاداش می شود.
رهبری در سازمان وظیفههای دشواری دارد که شاید همه قادر به انجامدادن آن نباشید. در هر سازمانی رهبر باید توانایی هدایتکردن تیم یا گروه را داشته باشد و بتواند با شخصیت الهامبخش خود، افراد را به انجامدادن وظايفشان ترغيب کند. گاهی رهبر کاری میکند که افراد در سازمان کارهايی بيشتر از وظیفههای خود هم انجام دهند. رهبر در سازمان به تمامی منابع، هدفها، نيروی انسان و جزئيات سازمان اشراف کامل دارد و میتواند تصميمهای استراتژيک سازمان را بگيريد. رهبر میتواند برای رسيدن به هدفهای سازمان همه را بسيج کند و با بهينهکردن منابع، بازدهی سازمان را در رسيدن به هدفهای خود بالاتر ببرد.
در سازمانها رهبر سازمان بهعنوان یک جایگاه شغلی یا یک سمت سازمانی تعریف نمیشود. رهبر ممکن است یک مدیر سازمان یا حتی یک سرپرست باشد؛ کسی که بتواند انگیزه کارکنان را افزایش دهد، توانایی حل مسئله و حل تعارض بالایی داشته باشد، اهداف و منابع سازمان را بشناسد و شخصیت کاریزماتیکی داشته باشد.
نقش مدیریت
- امروز اهمیت نقش مدیریت و رهبری در سازمان ها و در سطح کشورها و روابط بین الملل بر هیچ کس پوشیده نیست.
- مدیریت کارآمد باعث رشد و شکوفایی سازمان ها و تحقق اهدافی میشود که فلسفه ی وجودی تیم هاست و برعکس عدم برخورداری سازمانها از مدیران مدبر، رشد سازمانی را تهدید و چه بسا متوقف می کند.
- در صدر لیست ویژگی شخصیتی یک مدیر باید « مسولیت پذیری » را قرار داد. یک مدیر کارآمد برای رسیدن به نتیجه باید مسئولیت پذیر باشد.
- در تجارت، هر موردی با مدیریت شروع و پایان می پذیرد و برای اینکه بطور موثر کار کنیم، مدیر باید مسئول باشد.
- هر مدیر باید چنین شعاری (مقصر خود شما هستید) داشته باشد. اگر شما به سازمان خود توجه دارید، ولی کارمندان خود را دوست ندارید، آنها را مقصر ندانید.
- یک مدیر باید جلوی اشتباه های خود را بگیرد و اگر شما این کار را نکنید، در نهایت این اشتباه ها هستند که شما را از حرکت باز می دارند.
رهبری یعنی مسئولیت
یکی از شیوه های فکری افراد درون گرا این است که مسئولیت شخصی اعمال، موفقیت ها و شکست های شان را خود برعهده می گیرند. آنها می دانند اگر از نتایج اقدام های شان راضی نیستند، باید به آیینه نگاه کنند تا مقصر را با چشمان خود ببینند.
ما در امر مدیریت، نمی توانیم از پذیرش این حقیقت که باید درون گرا باشیم فرار کنیم. مردم از افرادی پیروی می کنند که به آنها احترام می گذارند پس احترام وقتی به دست می آید که مسئولیت کارها را شخصا به عهده بگیریم.
رهبران شرکت های موفق، در زمان کسب موفقیت سازمان خویش، به شیشه نگاه می کنند زیرا در شیشه همکاران خود را می بینند و موفقیت سازمان را به آنها نسبت می دهند. در زمان شکست سازمان خویش، به آیینه نگاه می کنند زیرا در آیینه فقط خود را می بینند و باور دارند که مسئولیت شکست بر عهده ی خود آنان است .
خود مدیریتی
- قبل از مدیریت بر خانه، سازمان یا اداره و جامعه بر خود مدیریت کنیم و مدیر خود باشیم . رهبران نمی توانند تا وقتی از پس خودشان برنیامده اند از پس دیگران برآیند.
- این مقام نیست که رهبر را می سازد، رهبر است که مقام را می سازد
- تمام رهبران بزرگ دو ویژگی دارند: یکی اینکه می دانند می خواهند به کجا بروند، دوم اینکه می توانند دیگران را تشویق نمایند که همراهشان بروند.
رهبران چگونه احترام کسب می کنند؟
- با تصمیم گیری های منطقی، اقرار به اشتباهات و ارجح دانستن خیر و مصلحت زیردستان و سازمان بر مسائل شخصی خویش.
- برای ایجاد اعتماد، یک رهبر باید خصوصیات زیر را از خود نشان دهد: لیاقت، ارتباط، شخصیت
هفت روش برای ایجاد یک تیم وفادار
1- دائما تیم را به حرکت وادارید
2- مشاغل عالی ایجاد کنید
3- حرفه های عالی ایجاد کنید
4- فرهنگ سرزنش کردن را متعادل سازید
5- جلسات را اختیاری کنید
6- افراد را تصدیق کنید
7- به کارکنان تصویر کلی ارایه دهید