مفهوم انسان خردمند
در واقع خردمند بودن مجموعه ای از مهارت های مختلف هست که به افراد در خودشناسی کمک می کند و این توانایی را در افراد ایجاد می کند تا با زاویه دید بهتری به زندگی نگاه کنند.
افراد خردمند کنجکاو هستند و دوست دارند زندگی را عمیق درک کنند.این افراد از دیدگاه های مختلف استقبال می کنند.آن ها به طور مداوم سعی می کنند از طریق درون نگری و استفاده از تجربیات دیگران رشد کنند و خود را ارتقاء دهند.
برخلاف باور بسیاری از افراد ،خردمند بودن یک ویژگی هست که همه می توانند آن را در خودشان ایجاد کنند ودر طی زمان بهبود ببخشند.
افراد خردمند با دیگران شفقت دارند و به آن ها اهمیت می دهند ،آنها خالصانه به سلامت و آسایش دیگران اهمیت می دهند.و می توانند احساسات دیگران را بفهمند و با آن ها همدلی کنند.
این افراد سعی می کنند خودشان را جای دیگران قرار دهند واز منافع شخصی خود برای منافع جامعه می گذرند.
خرد چیست و چه تفاوتی با دانش دارد؟
خرد یک مفهوم فلسفی است که به توانایی انسان برای تشخیص و انتخاب بهترین راهها و راهحلها برای زندگی رضایتمندانه و معنادار اشاره دارد. خرد صرفا دانش و اطلاعات فرد را شامل نمیشود بلکه ح یک بال موفقیت حتما دانشها و مهارتها هستند و هیچ فردی بدون دانش و تخصص نمیتواند به اهدافش برسد اما بال دیگرش که به مراتب مهمتر است خودآگاهی و خرد است که به ما در انتخابها و تصمیماتمان قوه تشخیص میدهد. بسیاری از مردم به قدر کافی اطلاعات و مهارت برای انجام بسیاری از کارها را دارند اما همچنان از زندگی خود رضایت ندارند، چرا؟ چون دانش و تخصص به تنهایی به آدمها قوه تشخیص نمیدهند و آنها دائما اشتباه میکنند و شکست میخورند.. آنها به چیزی فراتر از دانش و تخصصشان نیاز دارند
کمت، تجربه، اخلاق، ارزشها، رسالت و اهداف زندگی را نیز دربرمیگیرد.
خرد همان چراغ جادویی است که به دنبالش میگردید، چرا که وقتی ۱۰۰ آمد، نود هم پیش ماست. خرد در نوک قله هرم دانش است و هرآنچه که یک فرد برای ساخت یک زندگی سالم و موفق نیاز دارد در آن نهفته است.
خرد چگونه حاصل میشود؟
خرد یک فرایند پیوسته و پویاست که با تغییر شرایط و موقعیتهای زندگی به تدریج کاملتر میشود. خرد در مفهوم استراتژیک خودش زمانی حاصل میشود که تشخیص دهیم برای رسیدن به اهدافمان و حل مسائل زندگی چه کارهایی را باید انجام دهیم و مهمتر از آن، چه کارهایی را نباید انجام دهیم. بنابراین، خرد از جنس قوه تشخیص است. به کمک خرد تشخیص میدهیم که چه اهدافی برای ما ارزشمند و معنادارند و چه اهدافی بیارزشند و یا صرفا مطلوبیتهای اجتماعیای هستند که ما آنها را با هدف اشتباه گرفتهایم
موفقیت بدون پرداخت هزینه حاصل نمیشود و به همین دلیل اغلب مردم موفق نیستند؛ چون حاضر نیستند بهای آن را که رسیدن به آگاهی و خرد است پرداخت کنند. اگر زندگی آگاهانه و خردمندانه کار سادهای بود اکنون همه مردم خردمند و آگاه بودند. اما اغلب مردم حتی بلد نیستند بهای موفقیت را درست حساب کنند.
”موفقیت اساسا آن چیزی نیست که مردم تصور میکنند بلکه موفقیت نتیجه خِرد و آگاهی و ماحصل آن رسیدن به کمال و رضایت درونی است؛ همان حسی که به زندگی ما معنا میبخشد “
نتیجه گیری:
خردمند کسی است که در زندگی خود نظم و انضباط دارد و اعمال خود را محاسبه میکند. خردمند از تعهدات و وظایف خود و همچنین از عواقب رفتار و تصمیمگیریهای خود آگاه است و مسئولیت همه زندگی خود را میپذیرد و هرگز تلاش نمیکند مسئولیت خود را به گردن دیگران بیندازد. خردمند خود را قربانی روزگار یا دیگران نمیداند و همانند آدمهایی زندگی نمیکند که دائما نقش قربانی را بازی میکنند.