نشریه بسامد
نشریه بسامد
خواندن ۳ دقیقه·۱ ماه پیش

زندگی با طعم خوابگاه...

خوابگاه خانه دوم دانشجوهاست؛ ابتدا که وارد خوابگاه می‌شوی توقع چنین چیزی را از آن نداری، زندگی طوری پیش می‌رود که کم کم غافلگیر شدن دیگر برایت غافلگیر کننده نیست! اینجا تنها چیزی که عادی می‌شود همین است. اسمش خوابگاه است اما رسما برای نخوابیدن طراحی شده. تخت‌های کج و ماوج، صدای آلارم گاه و بی گاه، و نهایتا خوابیدن تا لنگ ظهر. خب وقتی تا نزدیک سه صبح مشغول کال‌اف زدن با رفقا باشی همین می‌شود! این دنیای کوچک قوانین خاص خودش را دارد.

آشپزخانه، میدان جنگ آشپزی: هرکسی برای خود ادعای آشپز بودن دارد. آخر سر هم با مواد اولیه عجیب و غریب یک شاهکار هنری طبخ می‌شود. در گیر و دار رو دربایستی به ناچار همه با تعریف و تمجید مشغول می‌شوند. البته از حق نگذریم بعضی از ایده‌ها به قدری خوشمزه هستند که در حالت عادی نمی‌توانید بچشید.

حمام مشترک مکانی برای کشف استعدادهای پنهان: اگر مشتاق کنسرت رفتن هستید اما به علت قیمت گزاف توفیقش نصیبتان نمی‌شود فقط کافی است برای ساعتی پشت در حمام به گوش بنشینید. جایی که محل شکوفایی و نمایش انواع خوانندگان از سبک سنتی گرفته تا پاپ است.

قاچاق انسان: احتمالا شبیه به ما دوستان غیر خوابگاهی دلبند شما که به دنبال خوابگاه‌گردی هستند کم نخواهند بود. برای یک شب هم که شده می‌خواهند طعم خوابگاه را بچشند. هیجانش ده‌ها برابر یک اتاق فرار است و هزینه‌اش یک صحبت با نگهبان. البته برای قاچاق دوستان خود به داخل می‌توانید روش‌های غیرقانونی را هم امتحان کنید که توصیه نمی‌کنم(قطعا هیجان بیشتری دارد!)

شب‌های خوابگاهی: اینکه شب چطور بر شما خواهد گذشت تا حد زیادی بستگی به هم اتاقی‌هایتان دارد. اما به هر حال بعد از کلاس‌های متوالی و تمام خستگی روز شب ایده‌هایی به ذهنتان می‌رسد که بعدا به بهترین خاطرات عمر شما تبدیل خواهند شد. وقتی فردا امتحان اخلاق داریم چه بهتر از اینکه ساعت یک پیتزا سفارش داده و با جعبه و طناب آن را از پنجره بالا بکشیم؟ ما که انجام دادیم و جواب داد، شما هم در فکر امتحان کردنش باشید. در نهایت هم زیر لامپ‌های خاموش با نور گوشی‌ها جشن کوچکی دور هم گرفتیم. شاید هیچ کس علتش را نداند اما اینجور کارها نیازمند دلایل منطقی نیستند!

سینما خوابگاه: بعد انجام تکلیف‌ها و ترتیب اثر دادن به کوییزها یک فیلم انتخاب می‌کنید. این مرحله ممکن است به علت تضارب آرا بیش از حد طولانی شود، پس توجه کنید که هر چه سریع‌تر به نتیجه برسید. فیلم منتخب را به اتفاق می‌بینید و لذت می‌برید و در آخر طوری فیلم را نقد می‌کنید که حتی جناب فراستی هم نقد نکرده است.

سالن مطالعه، جایی که همه به جز شما مشغول مطالعه‌ هستند: شما با کتابی باز به مدت دو ساعت به سقف خیره می‌شوید و پس از سپری شدن زمانی طولانی تازه در می‌یابید که یک صفحه بیشتر نخوانده‌اید. البته ایده نگاه کردن به سقف چندان هم بد نیست. همین چند وقت پیش سقف سالن مطالعه دقیقا روی یک صندلی خراب شد. باز خدا را شکر صاحب صندلی انقدر هم بد شانس نبود که آن لحظه آنجا نشسته باشد.

و در نهایت، رخت‌شویی: جایی که لباس‌هایت را اگر دیر بیایی در بهترین حالت باید روی لباس‌شویی دنبالشان بگردی و در بدترین حالت ممکن مجددا در صف شسته شدن قرار دهی! اگر دیدی پیراهن سفیدت سر جایش نیست نگران نباش. احتمالا رنگ جدیدی برای خود انتخاب کرده. شاید صورتی شاید هم سبز!

از همه این مصائب و مواهب بر گرفته از واقعیت که بگذریم، باید بگویم خوابگاه فقط جایی برای خوابیدن نیست؛ محل زندگی کردن است. خودش برای خودش دانشگاهی است! اینجا جایی است که یاد می‌گیری با آدم‌های مختلف کنار بیایی، مسئولیت‌پذیر باشی و ذهنت را تسلیم مشکلات نکنی. اینجا جایی است که رفقایی صمیمی پیدا می‌کنی و خاطراتی می‌سازی که تا آخر عمر با تو خواهد ماند. پس به یاد داشته‌ باش که فقط برای خوابیدن به خوابگاه نیامده‌ای! زندگی کردن را فراموش نکن…

با بسامد دانشکده هم‌فاز شوید! | دانشگاه تهران، دانشکده مکانیک، بسیج دانشجویی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید