نشریه بسامد
نشریه بسامد
خواندن ۵ دقیقه·۱ ماه پیش

من چرا اینجا هستم؟

سلام

اول از همه باید تبریک گفت به قبولی های مکانیک 1403 دانشگاه تهران و خدا قوتی به اندازه‌ی تمام تلاش‌ها و سختی‌ها و بی‌خوابی‌ها و مهمانی نرفتن ها و تنهایی در اتاق بودن‌ها آن هم با حضور افتخاری کتب و جزوات انبوه.

خب لازم به ذکر است یادآور شوم که دوران دانش آموزی تمام شده و دوران دانشجویی را شروع کرده اید :)

بر خود واجب دیدم که به عنوان پیر دانشکده یک سری حرف‌های درد و دلی بزنم و بروم.

قطعا خیلی شنیده‌اید که بخوان و برو دانشگاه، دوران دانشجویی آسان است و راحت می‌شوی؛ خواستم از همین تریبون استفاده کرده و اعلام کنم این حرف دروغی بیش نیست و مراقب باشید گول نخورید. (علی‌الخصوص برای رشته شیرین مکانیک😁)

اولش یک مقدار سر در گم خواهید بود.

سال اول تمام کلاس های شما فنی پردیس مرکزی یا به اصطلاح ما فنی پایین برگزار می‌شود. برای بچه های خوابگاهی هم کلاً دانشجو شدن یک تجربه‌ی خاص و متفاوت خواهد بود که قطعا بچه‌های بومی هیچ‌وقت نمی‌توان درکش کنند.

همچنین غذاهای لذیذ سلف که ترجیح می‌دهم اسپویلش نکنم تا خودتان تستش کنید. (از حق نگذریم جدیداً بهتر شده)

در همین بین مجدداً یادآوری می‌کنم که اینجا دانشگاه است نه مدرسه؛ شما دانشجو هستید نه دانش آموز.

پس لطفا برای خارج شدن از کلاس از استاد اجازه نگیرید.

نیاز نیست برای هر درس کلی هزینه کنید و کتاب فیزیکی آن را تهیه کنید؛ اولین مرجع شما جزوه استاد است و بعدش اگر نیاز به کتاب بود فایل پی دی اف کتاب‌ها تماماً در اینترنت موجود می‌باشد.

کمی جلوتر که رفتید سعی کنید به دنبال یاد گرفتن نرم افزار‌های مختلفی که مخصوص رشته‌ی مکانیک است بروید. (حتی اگر نرم افزاری بود که ربطی به مکانیک نداشت ولی علاقه‌مند بودید نیز یاد بگیرید. شدیداً پیشنهاد می‌شود تا دانشجو هستید از دانشجویی استفاده کنید و یادش بگیرید چون قطعا روزی به دردتان میخورد)

بروید و به آزمایشگاه‌ها و کارگاه‌های مختلف اساتید سر بزنید که حسابی دید خوبی پیدا خواهید کرد.

آخر هفته‌ها هم یادتان نرود غذا رزرو کنید.(فرقی نمی‌کند خوابگاهی هستید یا بومی)

ولی در کنار همه‌ی این‌ها باید بگویم دانشجو بودن صرفاً درس خواندن نیست.

وظیفه‌ی اصلی هست، ولیکن تنها وظیفه دانشجو فقط درس نیست.

دانشجو صدای مردم است.

دانشجو پلی‌ست بین عموم مردم جامعه و روسا و سیاستمداران کشور

مردم جامعه به اندازه شمای دانشجو توان و صدا و بستر برای انتقال مشکلاتشان را ندارند،

همچنین رجل سیاسی و مدیران نیز شاید انقدر سر در آمار‌ها و ارقام دارند که بتوانند درست و حسابی به مردم جامعه توجه کنند.

اینجاست که وظیفه‌ی دانشجوی نخبه است که پلی باشد بین مردم جامعه و مدیران و روسا.

همچنین نیاز میبینم دوباره یادآوری کنم که شما دانشگاه عادی هم نیامده‌اید، بلکه شما قبولی دانشگاه تهران هستید و توقع دیگری از شما می‌رود.

به تک تک شماها می گویند نخبه مملکت

دانشگاهی که دانشجویش منفعل نیست

درسش به جا است و تلاشش فراوان،

دغدغه‌مند است و در تلاش برای پیگیری خواسته و مطلوبش،

دغدغه‌هایی که همه‌اش از جنس مسئله‌های شخصی نیست و مشکلات و مسائل عموم جامعه است.

دانشجو یا زمینه و بسترش را پیدا می‌کند تا بتواند دغدغه‌اش را پیدا کند و دنبالش برود؛ یا نه، می‌رود زمینه و بسترش را می‌سازد و فعالیت می‌کند.

ولی از منِ پیر این دانشکده اگر بپرسید، می‌گویم دانشجو نباید تک بعدی عمل کند.

شاید الان دارید می‌گویید:«من دانشجو چیکار میتونم بکنم مگه؟»

میخواهم چند مثال بزنم که ببینید دانشجوهای قبل از شما دقیقاً در همین دانشگاه چه کارهایی کردند:

اقای سلاح‌ورزی مسئول اتاق بازرگانی هستند. رئیس اتاق بازرگانی در جلسات سران سه قوا حضور دارند و همچنین روی بودجه به صورت مستقیم دست دارند و آقای سلاح‌ورزی به عنوان مسئول اتاق بازرگانی که اتفاقا پرونده‌ی باز اختلاس نیز دارند به صورت فرمایشی و پشت در‌های بسته انتخاب و منصوب شدند. ایشان با پیگیری جمعی از دانشجویان، عزل شدند.

نمونه ای دیگر از پیگیری‌های دانشجویی معدن طزره بود. این معدن بار ها فرو ریخته بود. گروهی از بچه‌های رشته‌ی معدن، از مسئول ایمنی و رئیس معدن و ... پیگیری کردند و رفت و برگشت‌های زیادی صورت گرفت و نامه هایی زدند و حضوری رفتند و ... و نتیجه‌ی تمام تلاش هایشان شد دادگاهی شدن مسئول ایمنی و همچنین پرداخت مبلغی به خانواده‌ی عزیزانی که جان خودشان را از دست داده بودند.

در موردی دیگر داشتیم که مسئله ی صنعت فضایی که به عنوان صنعت الف کشور است مغفول واقع شده بود. دانشجویان فنی مسائل و مشکلات آن را دنبال کردند و در نهایت شورای عالی صنعت فضایی مجدد پس از هفت سال تشکیل شد و چشم اندازه صنعت فضایی دوباره تدوین شد.

گروهی از دانشجوها که نگرانی روستا‌های مرزی و دور افتاده را داشتند آستین بالا زدند و هر ساله به مناطق مختلف می‌روند و کارهای فرهنگی و ساخت‌و‌ساز و زیبا‌سازی منطقه را انجام می‌دهند.

تعداد دیگری که اتفاقاً همین بچه های فنی هم بودند در فضای فرهنگی و درسی بچه های همین روستاهای اطراف تهران آسیب‌هایی دیدند، پس دور هم جمع شدند و راهکاری پیدا کردند و برنامه هایی آماده کرده و هر هفته به روستا می‌رفتند و فعالیت‌های فرهنگی و درسی انجام می‌دادند.

الان اگر دارید به این فکر می‌کنید که خب من تا الان به چالشی برخورد نکردم که ذهنم را درگیر کند؛ من می‌گویم اصلا اشکالی ندارد و اصلا دیر نیست.

شمای دانشجوی ترم اول دانشگاه یا از قبل چیزی در ذهن داشته‌اید و برایتان مسئله و چالش شده است؛ یا نه، به مسئله‌ای برخورد نکرده‌اید و اصلا به دنبال پیدا کردن مسائل نبوده‌اید.

این اصلا بد نیست،

فقط باید بدانید که از همین لحظه به بعد باید به عنوان دانشجوی نخبه مملکت دنبال دغدغه‌ها و مسائلی که می‌دانید آدم حل کردن آن هستید، باشید.

این را همیشه به خاطر داشته باشید، دانشجو نباید منفعل باشد.

حال این بستر‌هایی که می‌گویم چه هستند و اصلا چطور باید فردی دغدغه‌مند شویم؟

شما سال اول باید زمان بگذارید و در گروه‌های مختلف دانشجویی سرک بکشید و ببینید هر کدام چه حرفی می‌زنند و چه هدفی دارند و چه مسیری را پیش می‌برند،

بدون هیچ جبه‌گیری ذهنی.

کانون های فرهنگی

خیریه

فعالیت‌های سیاسی

پیگیر مشکلات مردم بودن

صدای مردم بودن و این صدا را به مدیران و رجل سیاسی رساندن

کار رسانه‌ای کردن

دغدغه علمی داشتن و پیگیر بودن

حتی پیگیری مسائل و مشکلات دانشجوهای همین دانشگاه و صدای دانشجو شدن پیش روسای دانشگاه

از بستر‌هایی هستند که می‌توانید در آن ها فعالیت کنید.

خلاصه بگویم جان دلم: لطفا خودِ دانشجویت را و قدرتت را، دست کم نگیر :)

با بسامد دانشکده هم‌فاز شوید! | دانشگاه تهران، دانشکده مکانیک، بسیج دانشجویی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید