یکی از چیزهایی که حقیقتا نمی توان قیمتی برای آن گذاشت, لذت بردن از لحظات است, خصوصا وقتی این لحظات در دهه 30 زندگی و همراه با چاشنی جوانی باشند, لحظاتی که به هیچ روی و به هیچ قیمتی قابل بازیابی نیستند, البته این نظر ما (من و همسرم) و شاید عده ای از شما باشه اما قطعا نظر سرمایه داری لجام گسیخته تهران که به هیچ چیزی در کتاب های اقتصاد شباهت ندارد, نیست.
شخصا هیچوقت علاقه ای به حساب و کتاب ریز نداشته و ندارم ولی با توجه به شرایط فعلی اقتصادی و تورم روزانه, ماه گذشته تصمیم گرفتیم که تمامی هزینه ها را ثبت و در آخر ماه (دی ماه) بررسی کنیم, مواردی که در ادامه خواهیم دید هزینه های زندگی دو نفره که هر دو نفر شاغل هستند و در محدوده منطقه یک زندگی میکنند, است.
هزینه رفت و آمد به محل کار ( با تاکسی و مترو ): 620 هزار تومان
هزینه خرید های سوپر مارکتی: 750 هزار تومان
هزینه میوه: 360 هزار تومان
هزینه مواد پروتئینی ( بیشتر گیاه خوار هستیم): 150 هزار تومان
هزینه نان: 30 هزار تومان
هزینه غذا خوردن خارج از خانه: 150 هزار تومان
هزینه سفر و ورزش: 800 هزار تومان
هزینه پزشک و عطاری (خصوصا فصل سرد سال): 113 هزار تومان
تلفن (ثابت و موبایل) +اینترنت: 150 هزار تومان
هزینه پوشاک + متفرقه (مکمل ویتامین, وسایل بهداشتی و...) : 600 هزار تومان
مجموع: تقریبا سه میلیون و 800 هزار تومان
نکته بسیار مهم اول: هزینه اجاره خانه, شارژ ساختمان, هزینه ماشین و تعمیرات آن و برخی هزینه ها که ممکن است هر چند ماه یکبار اتفاق بیفتند, لحاظ نشده است. (شما در کامنت ها بگویید).
نکته مهم دوم: اگر 6 ماه اول ازدواج را در نظر بگیرید هزینه ها بشدت متفاوت با نمونه ذکر شده در بالا است.
نکته مهم سوم: داشتن بچه خود فصلی جداگانه در هزینه ها ایجاد میکند. (شما در کامنت ها بگویید)
نتیجه حاصله برای ما نشان داد که که هزینه های ماهانه حداقل 40 درصد نسبت به مدت مشابه در ابتدای پاییز افزایش یافته است و این در حالی است که هیچ هزینه اصطلاحا عجیب غریبی نداشته ایم.
اگر نخواهیم وارد اصطلاحات اقتصادی و تعاریف آن بشویم و با زبان ساده به بیان مسئله بپردازیم باید گفت: پولی که ماهانه (بلکه روزانه) ارزش خود را از دست می دهد دیگر نه پس انداز می شود و نه ارزش پس انداز به شکل پول و در نهایت سرمایه گذاری را دارد. بعبارتی سرعت تردمیل هزینه های زندگی چنان بالا رفته است که امکان قدم زدن در مسیر زندگی به اجبار به دوندگی بی امان تغییر شکل داده است.
حال برای شما دو راه برای برون رفت از چنین موقعیتی وجود دارد: یک- تغییر هرگونه پس اندازی که دارید از شکل پولی به سایر اشکال دارایی دو-تغییر موقعیت خود از فروشنده نیروی کار یا سرمایه گذار (بعلت فاصله میان سرمایه گذاری و سود دهی) به دلال .
در اینجا به هیچ عنوان قصد ندارم تا احساسی به مسئله نزدیک بشوم بلکه فقط نگاهی به داده ها انداختیم تا ارزیابی ای از موقعیت فعلی زندگی در تهران داشته باشیم. موقعیتی که در آن اعداد, محاسبات, نرخ تورم , ارز, سکه , مسکن و غیره جزء لاینفکی از زندگی روزمره شده اند.
پینوشت: در برخی از سایت ها هزینه زندگی خانوار 4 نفره را سه میلیون ششصد هزار تومان محاسبه کرده بودند, لطفا از خودشان بپرسید منظورشان هزینه زندگانی بوده یا زنده مانی؟