قدیم ها واژه معمار معادل بود با یک پیرمرد خاکی که همیشه یک مداد پشت گوشش داشت. با پیشرفت تکنولوژی آن مداد پشت گوش جای خودش را به نرم افزارهای طراحی داد و معماران در اتوکد شروع به کشیدن نقشه ساختمان کردند. اما بحث این مقاله ارتباطی با معماری نقشه یک ساختمان ندارد بلکه می خواهیم در مورد معماری فرایندهای یک سازمان صحبت کنیم.
حتما تا به حال وارد یک خانه شده اید و این جمله را زیرلب یا بلند گفته اید: «عجب خانه قناسی». این جمله بیانگر این موضوع است که معمار، خانه را طوری طراحی کرده که از تمام فضای خانه درست استفاده نشده و اصطاحا خانه پرتی دارد یا ممکن است وقتی در را باز می کنید در مقابلتان دستشویی باشد و از این جهت حس نامطبوعی به شما دست دهد. خب حالا می خواهم به این سوال فکر کنید: «تا حالا شده وارد یک سازمان شوید و بگویید عجب معماری فرایند گندی داشته؟»
قطعا این جمله را با ادبیات دیگری گفته اید. اما دلیل این اشکال چیست؟ دلیلش معماری اشتباه فرایندهاست. در ادامه می خواهیم با معماری فرایندها آشنا شویم:
معماری فرایند دو بخش اصلی دارد:
ما در معماری فرایند ابتدا فرایندها را شناسایی می کنیم و سپس آن ها را بر اساس یک سری شاخص اولویت بندی می کنیم. دلیل اولویت بندی هم واضح است. منابع محدود ما اجازه نمی دهد که در لحظه تمام فرایندها را اصلاح کنیم پس باید ابتدا به جنگ فرایندهایی برویم که بیشتر از همه روی اعصاب سازمان هستند.
در شناسایی فرایندها بر اساس اینکه چه چیزی را محور تفاوت فرایندها با یکدیگر قرار می دهیم به پنج دسته برخورد می کنیم:
در ابتدا گفتیم که با توجه به محدود بودن منابع باید بعد از شناسایی فرایندها، کلیدی ترین آن ها را انتخاب کرده و برای اصلاح آن تلاش کنیم. اما کلیدی ترین فرایند یک سازمان چه ویژگی دارد؟
خب با توجه به ویژگی های زیر شما می توانید فرایند کلیدی را انتخاب کنید و شروع به اصلاح آن نمایید.