حدود هشت ماه پیش (اسفند 1401) من درحالی که دقیقا نمیدونستم قراره با چه تجربه ای مواجه بشم، تصمیم گرفتم فرم اپلای کورس Kode With Klossy را پر کنم بلکه شاید پذیرفته بشم... و حدود دو ماه بعد ایمیل دریافت کردم که بلههه و این تازه شروع ماجرا بود :)
ابتدا کمی در مورد این دوره براتون توضیح بدم: کمپ کدنویسی تابستانه Kode With Klossy هر ساله برای دختران در سراسر دنیا به صورت آنلاین و حضوری (در امریکا) برگزار می شود. این دوره ی 10 روزه مربوط به مهارت های سخت برنامه نویسی هست و هدفش این است که با آموزش این مهارت ها،فرصت عادلانه یادگیری را برای جنسیت هایی که کمتر در دنیا بهشان پرداخته میشه مهیا کنه. برای اطلاعات بیشتر در مورد ثبت نام پیج اینستاگرام و لینکدین شون رو پیشنهاد میکنم.
این تجربه ی کاملا نو و متفاوتی برای من بود و عملا برای شروعش ترس هایی داشتم. اولش خیلی استرس داشتم که از اون جایی که کورس به زبان انگلیسی برگزار میشه، چیزی متوجه نشم و ازین جهت عقب بمونم... اما بعدا به این نتیجه رسیدم که منطقا فقط من نیستم که این موضوع دغدغه و نگرانیمه، چون تعداد زیاد دیگه ای هم داخل کورس هستند که زبان مادریشون انگلیسی نیست و شاید اونها هم همین ترس ها را داشته باشند! و وقتی که با هم گروهی هام داخل کمپ صحبت میکردم متوجه میشدم اونها هم دقیقا این مسئله رو دارن و من هم سعی کردم بابت این موضوع اصلا ناراحت نباشم :)
ولی این همه ی ماجرا نبود! اتفاقا همین مسئله به یکی از سرگرمی های ما تبدیل شده بود! یکی از کارهایی که من و دوستام خیلی دوست داشتیم انجام بدیم این بود که از زبان های مادری مون به هم یاد بدیم :)) من بهشون یاد دادم که I love you به فارسی چی میشه... خیلی ذوق کرده بودن و همش به هم میگفتن "دوست دارم" و این برای من خیلی هیجان انگیز بود =)
نگرانی بعدیم این بود که هیچی یاد نگیرم :) رشته ی من در این دوره دیتاساینس بود و من تا قبلش اطلاعات زیادی در موردش نداشتم. همین دغدغه ای شده بود برام که نکنه اصلا متوجه نشم و چیزی نفهمم؟ همین موضوع ذهنم رو قلقلک داد که از قبل یکم در موردش یاد بگیرم. برای اینکه حداقل پیش زمینه ای در موردش داشته باشم تصمیم گرفتم درموردش سرچ کنم و بخونم و با کلیدواژه های مربوط به دنیای دیتاساینس آشنا بشم. اینجوری که اسم ها به گوشم آشنا باشن، بهم کمک میکرد حداقل متوجه بشم استادمون در مورد چه چیزی صحبت میکنه :) باید اضافه کنم که پیش زمینه ای هم که من در تفسیر دیتای دانشجویان دوره ی جدید روبیکمپ داشتم هم برای یادگیری من در این حیطه بی تاثیر نبوده و آشنایی من با چارت و نمودار و روایتی که دیتا به انسان میده هم خیلی برام مفید بود.
یه چالشی که من در طول کمپ داشتم این بود که مخصوصا آخرای جلسه که خسته میشدم، اصلا متوجه ی تدریس نمیشدم و این من رو عقب می انداخت ولی با منابع خوبی که در اختیارمون گذاشته بودن و به لطف گوگل ترنسلیت تونستم این راهو برای خودم خیلی هموار تر کنم.
من از طریق روبیکمپ با این کورس آشنا شدم و ازش ممنونم که بهمون به همه ی دختران ایران پیشنهادش میکنم.
پ.ن: تجربیات من در این کمپ شامل دو بخش میشه و برای اینکه کسل کننده نباشه داخل دو مقاله منتشرش میکنم. ادامه اش رو میتونین در مقاله ی بعدی بخونین :)