ویرگول
ورودثبت نام
بهاره شهیدی
بهاره شهیدی
خواندن ۵ دقیقه·۱۰ ماه پیش

بررسی کتاب به خانومت سلام برسون

به خانومت سلام برسون| مصطفی مردانی [۲۰۰ صفحه]

انتشارات: صدای معاصر

وقتی تعریفی از زندگی مشترک داریم، می‌توانیم دلایل رابطه دونفر را با معیارهای مشخصی بسنجیم. زندگی زناشویی از آن‌دسته زندگی‌های مشترک به حساب می‌آید که بلد‌بودن می‌خواهد. ارتباط میان یک زن و یک مرد با دنیاهای متفاوت، می‌تواند با چالش‌های مختلفی روبرو شود. بیایید با‌هم بررسی کنیم برای حل این چالش‌ها چه پیش‌نیازهایی وجود دارد و بعد چه کارهایی باید انجام دهیم؟

شناخت خود و من

اصلی‌ترین مشخصه هر رابطه‌ای شناخت طرف مقابل هست. بعد از شناخت به مرحله تطبیق با خود می‌رسیم که باید بررسی کنیم آیا با‌هم تفاهم داریم یا نه؟! زمانی که ما خودمان را بشناسیم در این مرحله می‌توانیم تشخیص دهیم با طرف مقابل سازگاری داریم یا نه. پس قبل از شروع هر رابطه‌ای نیاز به شناخت خودمان داریم.

برای شناخت خود راه‌های مختلفی وجود دارد که می‌توانيم برای خودشناسی از آن‌ها بهره‌مند شویم. تست‌های خودشناسی را از راه‌های مختلفی می‌توانید به دست آورید که یک نگاه احتمالی و بر حسب زمان حاضر، به شما بدهد. راه بهتر و دقیق‌تری هم هست که می‌توانیم با تحقیق و بررسی به آن دست پیدا کنیم. برای شناخت خودمان اول باید ویژگی‌ها و علایق خود را بشناسیم.

شما از طریق آسترولوژی می‌توانید به شناخت دقيق‌تر خود برسید. آسترولوژی یک علم شخصیت‌شناسی قوی بر اساس تاثیر سیارات است که بر حسب مختصات نقطه‌ای که بر روی زمین زندگی می‌کنید به شما گزارش می‌دهد.

در کنار همه این راه‌ها بهترین و مهمترین راه، ارتباط با درون خود هست. ما با درک دارما می‌توانیم به حافظه ژنتیکی خود دسترسی پیدا کنیم. با روح راهنمای خود در ارتباط قرار بگیریم و د‌ر‌این حالت به خیلی از سوالات خود جواب داده‌ایم. این ارتباط گرفتن با درون خود، کار آسانی نیست اما با تمرین و تکرار می‌توانيم راه مناسب را پیدا کنیم.

برای ارتباط با خودِ برتر، روح راهنما یا ناخودآگاه می‌توانیم از مدیتیشن و مراقبه‌های مختلفی کمک بگیریم. این مدیتیشن‌ها می‌توانند در هر حالتی به ما کمک کنند تا خودآگاه را به ناخودآگاه وصل کنیم. من در پست بررسی کتاب استادان بسیار زندگی‌های بسیار درباره ارتباط برتر و مدیتیشن، بیشتر صحبت کرده‌ام.

چالش‌های زندگی زناشویی

حالا اگر زن و مرد خودشان و به‌دنبال آن یک‌دیگر را نشناخته باشند، چه می‌شود؟ اگر نحوه ارتباط در زندگی مشترک را بلد نباشند و نتوانند در رابطه خوب بازی کنند، چه اتفاقی می‌افتد؟ می‌توانیم هر چیزی را برای رابطه نابلد و اشتباه، تصور کنیم.

شما فرض کنید در رابطه‌ای نابلد بازی چقدر سخت می‌شود. نظر دادن راجع به ظاهر و قیافه به اوج خودش می‌رسد و مهم‌ترین مسئله می‌شود. توهین‌ها درباره ناتوانی و دست گذاشتن روی نقطه ضعف‌ها شروع می‌شود. این‌جا کار به جاهای باریک می‌کشد، اگر به زد و خورد ختم نشود باید خدا‌را شکر کنیم.

زمان‌هایی هست که ما حتی با خودمان دوست نیستیم. وقتی علایق و ویژگی‌های خود را نشناسیم، زمانی که ندانیم چطور خوشحال یا ناراحت می‌شويم، خودمان را دوست نداریم. نمی‌توانیم نقاط ضعف خود را به قوت تبدیل کنیم یا خود را بخاطر ناتوانی‌هایمان ببخشیم.

تراپیست و روانشناس کمک می‌کند

زمانی که نتوانیم با خودمان دوست باشیم، در این صورت به‌هیچ‌وجه ارتباط درونی و عمیقی برقرار نمی‌شود، پس چه کنیم؟ این‌جاست که می‌توانیم از تراپیست و روانشناس و مشاور کمک بگیریم. تراپیست یا روان‌درمانگر می‌تواند به ما در ارتباط گرفتن با خودمان، کمک کند. مشاور ما را به سمت داشتن رابطه‌ای عالی با خودمان و سپس رابطه خوب با دیگران سوق می‌دهد. این ارتباطات نه تنها ترسناک نیست، بلکه می‌تواند آن روی بهترِ زندگی را به ما نشان دهد.

کتاب به خانومت سلام برسون درباره رابطه اشتباه دو نفر صحبت می‌کند. بلد نبودن و اشتباه بازی کردن در رابطه، مشکلات زیادی را برای زن و مرد ایجاد می‌کند. رابطه‌ای که می‌تواند ارتباط با اطرافیان را تحت تاثیر قرار داده و رابطه اجتماعی را دچار چالش‌های زیادی کند. حتی به مرحله‌ای می‌رسد که با لج و لجبازی پا روی احساسات خود می‌گذارند. در مقابل هم‌دیگر رفتارهایی نشان می‌دهند، که شاید از نظر خودشان هم پسندیده نیست.

تاثیرات گذشته و خانواده اولیه

آقای مردانی در این کتاب به رابطه‌های جالبی هم اشاره می‌کند. این رابطه‌ها می‌توانند به طور موازی در کنار زندگی و چالش‌های زن و مرد، برایشان ایجاد شود. چه رابطه جالبی که انقدر روی دختر و پسر سابق، زن و مرد فعلی تاثیر می‌گذارد؟ خانواده‌ اولیه و زندگی گذشته‌مان، در زندگی فعلی و رابطه‌هایمان موثر هستند.

از شنیدن کلمه خانواده، همه چیز در ذهنم سیاه‌تر شدند. آسمان هم سیاه شد انگار. با مثل شبی که بالا آوردم، مثل شبی که تنها توی بیمارستان ماندم، دردم گرفت. مادری که نبود، دکتری نبود و فریادی که شنیده نشد.

تا چه حد می‌توانیم به پدر و مادرها اجازه ورود به زندگی جدیدمان را بدهیم؟! آیا می‌شود نقش بازی کنیم و خود حقیقیمان نباشیم؟ چطور می‌توانیم بدون بی‌احترامی به خانواده به آن‌ها متذکر شویم که دخالت بی‌جا ممنوع؟

اصلا شاید یک جایی ربطی به دخالت خانواده نداشته باشد. این خود ما هستیم که نگاه و نظر خانواده درباره خودمان هنوز برایمان مهم می‌شود. این‌جا مسئله تغییر می‌کند و انگشت اشاره به خودمان برمی‌گردد. با کمک این کتاب می‌توانیم شرایط و نگاه‌ها را از زاویه دید پدرها و مادرها و خودمان بهتر درک کنیم.

کتاب‌ دیگر این نویسنده

از پیدا شدن بدم میاد
از پیدا شدن بدم میاد


از پیدا شدن بدم میاد| مصطفی مردانی که در کتاب به خانومت سلام برسون کاملا ملموس به آن اشاره کرده است. این کار مهارت محتوانویسی استاد مردانی را نشان می‌دهد.

پشت پرده‌های حصیری خودم را گم کردم. گم شدن ساده نیست. فقط می‌شود گاهی پیدا نبود. گاهی فقط می‌شود برای مدتی غیب شد تا فقط ادای پیدا نبودن را آورد. مهم‌ترین حس در آن لحظه‌ها این است که از پیدا شدن بدم می‌آید.
-"همه از این‌که با خودشون روبرو بشند، خوششون نمیاد!" گفتم: "هر کسی از پیدا شدن بدش میاد." -"دقیقا! دقیقا... این جمله رو از کجا آوردی؟" "از پیدا شدن بدم میاد؟... اسم کتابه."

علاوه‌بر محتویات روانشناسانه، جلد کتاب چند شخصیته بودن یک چهره، یا چند چهره مختلف در اطراف یک شخصیت را بیان می‌کند.

خلاصه برای این‌که بلد باشیم چطور زندگی را بازی کنیم، باید یاد بگیریم و از روانشناس نترسیم. خواندن این کتاب را به اطرافیان خود، که نیاز به همزاد پنداری و شناخت در رابطه‌ها دارند، معرفی کنید.


بهاره شهیدی

خانومت سلام برسونروانشناساز پیدا شدن بدم میادشناخت خودمصطفی مردانی
هر کجا هستم باشم، آسمان مال من است. پنجره، فکر ، هوا، عشق، زمین ، مال من است"
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید