شاید بتوان گفت تنها زبان در جهان که به جرات میتوان آن را زبان شعر نامید، زبان پارسی باشد. این زبان شیرین از دیگر زبانهای زنده دنیا موزونتر و منعطفتر است. برای همین است که میبینیم طی هزار سال اخیر، صدها شاعر پارسیگوی از گوشهوکنار فلات ایران برخاستهاند.
در این مقاله میخواهیم به معرفی چند تن از دفترهای شعر شکوهمند و معظم ادبیات پارسی بپردازیم.
میگویند اگر شاهنامه نبود، زبان پارسی هم وجود نداشت و ما امروز به عربی مشغول تایپ کردن این مقاله بودیم!
شاهنامه را به درستی شناسنامه و هویت مکتوب ایران و ایرانی میدانند. حقی که حضرت عالیجناب فردوسی بر گردن ایران زمین دارد، غیر قابل توصیف است.
شاهنامه حکیم طوس را بایستی بهترین نمونه از ادبیات منظوم دانست. این کتاب در قالب مثنوی بوده و به شرح داستانهای اساطیری، حماسی و افسانهای در تاریخ ایران میپردازد. همچنین تاریخ ساسانیان نیز در این کتاب آمده است.
مولانا جلالالدین محمد بلخی مشهور به مولوی را باید بهترین شاعر عرفانی تاریخ ایران زمین قلمداد کرد. مثنوی معنوی بهترین خوراک برای عرفا و صوفیان در تاریخ ایران پس از اسلام است.
با وجودی که کشورکهای مجعول و جدیدالتاسیس همسایه کوشیدهاند تا مولانا را مصادره کنند، اما مثنوی معنوی مولوی شاهکار و فخر زبان پارسی است و همین سرایش اشعار به زبان پارسی خود نشان دهنده هویت ایرانی این شاعر بزرگوار و معظم است.
حافظ بزرگترین غزل سرای ایرانی است. شاید بتوان گفت بزرگترین غزل سرای جهان! عظمت او به اندازه ای است که شعرایی نظیر گوته و فلاسفه ای نظیر نیچه خود را شاگرد معنوی حافظ معرفی کرده اند.
اگر فقط به یک کتاب برای نشان دادن عظمت زبان پارسی نیاز داشته باشیم، آن یک کتاب دیوان حافظ است و بس!
همین یک کتاب کافی است تا قدرت و شوکت زبان و ادب و شعر پارسی به تمام جهانیان دیکته گردد. و چه خوشبخت ملتی هستیم ما که چنین گنجینهای را داریم.
خیام شاهکار دانش ایرانی است. ما اکثرا او را به عنوان یک شاعر میشناسیم اما در واقع رباعیات خیام بخش کوچکی از فعالیت های اوست.
خیام یک ریاضیدان بزرگ، یک منجم و ستاره شناس، یک معلم و اندیشمند و در یک کلام یک همهچیزدان بزرگ بود. همچنین او فیلسوفی وارسته بود و به حق میتوان خیام را نخستین اومانیست تاریخ دانست.
خوشبختامه رباعیات خیام تا امروز باقی مانده و ما میتوانیم از آن بهره مند گردیم.