?توصیههایی از کتاب «اگر میخواهید بنویسید*»
▫️بدانید که استعداد دارید و اصیل هستید و حرف مهمی برای گفتن دارید.
▫️بدانید که کار کردن خوب است -کارِ با عشق و تفکر. کار آسان و جذاب است. چیزی که کار کردن را مشکل میکند ترس از شکست و غرور کاذب است.
▫️در دستنویس اول بیمحابا و آزاد بنویسید.
▫️هر چیزی را که دوست دارید امتحان کنید: داستان کوتاه، نمایشنامه، هر چیزی.
▫️از نوشتن داستانهای بد نترسید. برای کشف اشکال یک داستان دو داستان جدید بنویسید و سپس به داستانهای قبلی رجوع کنید.
▫️از نوشتههای قبلی خود شرمسار نباشید. به سراغ متن بعدی بروید.
▫️سعی کنید خودِ واقعیتان را پیدا کنید.
▫️خود را فقط رگ و پی و عصب و جمجمه نپندارید که فعالیتتان وابسته به نوشیدن قهوه باشد. به خاطر بیاورید که چه موجود شگفتانگیزی هستید.
▫️اگر همیشه از چیزی که مینویسید رضایت ندارید علامت خوبی است. تنها افراد بیمایه هستند که راحت مینویسند و بلافاصله از نوشتهی خود راضی میشوند.
▫️وقتی دلسرد میشوید به یاد حرف وان گوگ بیفتید: «اگر صدایی در درون خود میشنوید که میگوید «نقاش نیستید» شما با تمام وجود نقاشی کنید، آن صدا خاموش خواهد شد، صرفا با کار کردن.»
▫️وقتی مینویسید از خود نترسید. خود را کنترل نکنید، از اینکه احساساتی باشید نترسید.
▫️خود را با دیگران مقایسه نکنید: اینکه بهتر یا بدتر از سایر نویسندهها مینویسید. بلیک گفت: «دنبال مقایسه نخواهم رفت، کار من خلق است.» علاوه بر آن، چون شما با هیچ آفریدهی دیگری از بدو خلقت یکی نیستید پس قابل مقایسه هم نیستید.
✅ اما چرا باید این کارها را انجام دهیم؟ چرا همهی ما باید بنویسیم یا موسیقی بنوازیم و یا نقاشی کنیم یا…؟
چون پرداختن به آنها آدمیان را سخی، مسرور، زنده، جسور. دلسوز میکند. چرا که بهترین راه شناخت زیبایی و حقیقت بیان آن است. بهراستی، هدف از زندگی جز کشف حقیقت و زیبایی و بیان آن، یعنی شریکشدنش با دیگران چیست؟
*نوشتهی برندا اولند، ترجمهی مجید چینیکار، نشر فرهنگ ایلیا