علی شکوهی
علی شکوهی
خواندن ۱۹ دقیقه·۸ ماه پیش

امان الله خان،آتاترک و رضاشاه

این سه نفر در صد سال گذشته روی کار آمده بودند یکی در افغانستان،یکی با تأسیس جمهوری ترکیه در آناتولی که مقر اصلی حکومت عثمانی بود و یکی هم در ایران.هر سه نفر با شعارهای ترقی خواهانه و مدرن و البته دین ستیزانه در سرزمین هایشان که از جمله مهمترین مناطق جهان اسلام بودند،به قدرت رسیدند اما به راستی هرکدام از این افراد نوع حکمرانیشان چطور بود و عاقبت هریک به چه سمتی رفت؟
این سه نفر در صد سال گذشته روی کار آمده بودند یکی در افغانستان،یکی با تأسیس جمهوری ترکیه در آناتولی که مقر اصلی حکومت عثمانی بود و یکی هم در ایران.هر سه نفر با شعارهای ترقی خواهانه و مدرن و البته دین ستیزانه در سرزمین هایشان که از جمله مهمترین مناطق جهان اسلام بودند،به قدرت رسیدند اما به راستی هرکدام از این افراد نوع حکمرانیشان چطور بود و عاقبت هریک به چه سمتی رفت؟




امان الله خان ابتدا ریاست حاکمیت افغانستان را از ۸ اسفند/حوت ۱۲۹۷ تا ۱۸ خرداد/جوزا ۱۳۰۵ بعنوان امیر افغانستان و سپس از ۱۸ خرداد ۱۳۰۵ تا ۲۴ دی/جدی ۱۳۰۷ بعنوان پادشاه افغانستان برعهده داشت.امان‌الله سیاست گوشه گیرانه پدر بزرگ و پدرش را کنار گذاشت و دست به یک سلسله اصلاحات اساسی زد که در تاریخ افغانستان بی‌ سابقه بود.
امان الله خان ابتدا ریاست حاکمیت افغانستان را از ۸ اسفند/حوت ۱۲۹۷ تا ۱۸ خرداد/جوزا ۱۳۰۵ بعنوان امیر افغانستان و سپس از ۱۸ خرداد ۱۳۰۵ تا ۲۴ دی/جدی ۱۳۰۷ بعنوان پادشاه افغانستان برعهده داشت.امان‌الله سیاست گوشه گیرانه پدر بزرگ و پدرش را کنار گذاشت و دست به یک سلسله اصلاحات اساسی زد که در تاریخ افغانستان بی‌ سابقه بود.



امان الله در اواخر سال 1927 به اروپا سفر کرد.[20] پادشاه و ملکه افغانستان از کراچی حرکت کردند و در مسیر با فواد پادشاه مصر در قاهره ملاقات کردند. آنها یک سفر گردباد اروپایی را انجام دادند: ایتالیا (به 8 ژانویه 1928 وارد شد)، جایی که با ویکتور امانوئل سوم پادشاه ایتالیا به همراه نخست وزیرش بنیتو موسولینی و سپس پاپ پیوس یازدهم در شهر واتیکان دیدار کردند. فرانسه، (در 22 ژانویه 1928 به نیس و سپس در 25 ژانویه وارد پاریس شد)، ملاقات با رئیس جمهور Doumergue. بلژیک، در 8 فوریه وارد بروکسل شد و با پادشاه آلبرت اول و ملکه الیزابت بلژیک ملاقات کرد. ایستگاه بعدی آلمان بود. پادشاه آلمان دوست در 22 فوریه وارد برلین شد و در همان روز با رئیس جمهور پل فون هیندنبورگ ملاقات کرد.
امان الله در اواخر سال 1927 به اروپا سفر کرد.[20] پادشاه و ملکه افغانستان از کراچی حرکت کردند و در مسیر با فواد پادشاه مصر در قاهره ملاقات کردند. آنها یک سفر گردباد اروپایی را انجام دادند: ایتالیا (به 8 ژانویه 1928 وارد شد)، جایی که با ویکتور امانوئل سوم پادشاه ایتالیا به همراه نخست وزیرش بنیتو موسولینی و سپس پاپ پیوس یازدهم در شهر واتیکان دیدار کردند. فرانسه، (در 22 ژانویه 1928 به نیس و سپس در 25 ژانویه وارد پاریس شد)، ملاقات با رئیس جمهور Doumergue. بلژیک، در 8 فوریه وارد بروکسل شد و با پادشاه آلبرت اول و ملکه الیزابت بلژیک ملاقات کرد. ایستگاه بعدی آلمان بود. پادشاه آلمان دوست در 22 فوریه وارد برلین شد و در همان روز با رئیس جمهور پل فون هیندنبورگ ملاقات کرد.






او به عنوان مهمان شاه جورج پنجم و ملکه ماری به بریتانیای کبیر سفر کرد. کشتی بخار SS Maid of Orleans در 13 مارس 1928 وارد دوور شد. زوج سلطنتی در 5 آوریل انگلستان را ترک کردند و راهی لهستان شدند. در راه، توقف طولانی تری در برلین داشتند، جایی که امان الله تحت عمل جراحی لوزه قرار گرفت. قطار سلطنتی با امیر در 28 آوریل وارد شهر مرزی لهستان Zbąszyń شد. روز بعد به ورشو کشیده شد تا با وزرای لهستانی، رئیس مجلس سجم و ایگناسی موسیچیکی، رئیس جمهور این کشور، دیدار کنند. به درخواست او امان‌الله با جوزف پیلسودسکی مارشال اول لهستان ملاقات کرد. حزب افغان در 2 می 1928 از ورشو حرکت کرد و در سراسر کشور به سمت شرق به سمت مرز با اتحاد جماهیر شوروی رفت.
او به عنوان مهمان شاه جورج پنجم و ملکه ماری به بریتانیای کبیر سفر کرد. کشتی بخار SS Maid of Orleans در 13 مارس 1928 وارد دوور شد. زوج سلطنتی در 5 آوریل انگلستان را ترک کردند و راهی لهستان شدند. در راه، توقف طولانی تری در برلین داشتند، جایی که امان الله تحت عمل جراحی لوزه قرار گرفت. قطار سلطنتی با امیر در 28 آوریل وارد شهر مرزی لهستان Zbąszyń شد. روز بعد به ورشو کشیده شد تا با وزرای لهستانی، رئیس مجلس سجم و ایگناسی موسیچیکی، رئیس جمهور این کشور، دیدار کنند. به درخواست او امان‌الله با جوزف پیلسودسکی مارشال اول لهستان ملاقات کرد. حزب افغان در 2 می 1928 از ورشو حرکت کرد و در سراسر کشور به سمت شرق به سمت مرز با اتحاد جماهیر شوروی رفت.




سرانجام امان الله خان در 20 می 1928 از مصطفی کمال آتاتورک اولین رئیس جمهور ترکیه دیدار کرد که در آن زمان اولین سفر دولتی یک رئیس دولت خارجی به ترکیه بود. در این سفر، ترکیه اولین توافقنامه دستیار فنی خود را با افغانستان امضا کرد.همین سفرش به مغرب زمین تصمیم گرفت به انجام اقدامات اصلاح گونه که البته هیچ تطابقی با فرهنگ بومی دینی و سنتی مردم افغانستان نداشت و چون اقدامات اصلاحی وی با تندروی‌های غربگرایانه همراه بود و با روحیهٔ مردم ایل‌نشین و مذهبی افغانستان سازگاری نداشت، حبیب‌الله کلکانی بر او شورید و او را مجبور به استعفا کرد. امان‌الله خان پس از استعفا به ایتالیا رفت و در آنجا ساکن شد بنابر ادعای روزنامه‌ای به نام آگوستنین و روزنامه نیویورک تایمز که در سال ۱۹۲۹ منتشر شده‌است، امان‌الله شاه و همسر وی ثریا طرزی هنگامی‌که در تبعید به‌سر می‌بردند به دین مسیحیت و مذهب کاتولیک گرویدند.

وی در ۵ اُردیبهشت/ثور ۱۳۳۹ برابر با ۲۵ آوریل ۱۹۶۰ در زوریخ سوئیس در ۶۷ سالگی درگذشت. جنازه‌اش به جلال‌آباد انتقال داده شد و در جوار پدرش به خاک سپرده شد.
وی در ۵ اُردیبهشت/ثور ۱۳۳۹ برابر با ۲۵ آوریل ۱۹۶۰ در زوریخ سوئیس در ۶۷ سالگی درگذشت. جنازه‌اش به جلال‌آباد انتقال داده شد و در جوار پدرش به خاک سپرده شد.


مصطفی کمال پاشا(تا ۱۹۲۱) که از آن سال بنام غازی مصطفی کمال Ghazi Mustafa Kemal بود تا قانون نام‌ خانوادگی ۲۱ ژوئن ۱۹۳۴ و از آن زمان کمال آتاترک Kemal Atatürk از ۱۹۳۴ تا ۱۹۳۵ و در نهایت Kamâl Atatürk از ۱۹۳۵ تا زمان مرگ که البته او از می ۱۹۳۷ به بعد به املای قدیمی Kemal نامش برگشت با این حال، او تا جایی که می‌توانست از استفاده از نام خودداری می‌کرد، یا با استفاده نکردن از آن یا با امضای اسناد به عنوان K. Atatürk معروف به مصطفی کمال آتاترک Mustafa Kemal Atatürk از جنجالی شخصیت های غربزدگی تاریخ معاصر جهان اسلام است او اصلاحات مترقی همه‌جانبه‌ای را به اجرا درآورد که ترکیه را به کشوری سکولار و صنعتی به اصطلاح مدرن‌سازی کرد.به‌عنوان رئیس‌جمهور جمهوری تازه‌تاسیس ترکیه، آتاترک یک برنامهٔ جامع اصلاحات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی را با هدف نهایی ساخت یک دولتِ ملی مدرن، مترقی و سکولار آغاز کرد. او آموزش ابتدایی را رایگان و اجباری کرد و هزاران مدرسهٔ جدید را در سراسر کشور افتتاح کرد البته مدرسه‌های مذهبی را بست
مصطفی کمال پاشا(تا ۱۹۲۱) که از آن سال بنام غازی مصطفی کمال Ghazi Mustafa Kemal بود تا قانون نام‌ خانوادگی ۲۱ ژوئن ۱۹۳۴ و از آن زمان کمال آتاترک Kemal Atatürk از ۱۹۳۴ تا ۱۹۳۵ و در نهایت Kamâl Atatürk از ۱۹۳۵ تا زمان مرگ که البته او از می ۱۹۳۷ به بعد به املای قدیمی Kemal نامش برگشت با این حال، او تا جایی که می‌توانست از استفاده از نام خودداری می‌کرد، یا با استفاده نکردن از آن یا با امضای اسناد به عنوان K. Atatürk معروف به مصطفی کمال آتاترک Mustafa Kemal Atatürk از جنجالی شخصیت های غربزدگی تاریخ معاصر جهان اسلام است او اصلاحات مترقی همه‌جانبه‌ای را به اجرا درآورد که ترکیه را به کشوری سکولار و صنعتی به اصطلاح مدرن‌سازی کرد.به‌عنوان رئیس‌جمهور جمهوری تازه‌تاسیس ترکیه، آتاترک یک برنامهٔ جامع اصلاحات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی را با هدف نهایی ساخت یک دولتِ ملی مدرن، مترقی و سکولار آغاز کرد. او آموزش ابتدایی را رایگان و اجباری کرد و هزاران مدرسهٔ جدید را در سراسر کشور افتتاح کرد البته مدرسه‌های مذهبی را بست








وی همچنین در ۱۹۲۸ الفبای ترکی مبتنی بر لاتین را مرسوم کرد که جایگزین الفبای قدیمی ترکی عثمانی شد.زنان ترک در دوران ریاست‌جمهوری آتاترک از حقوق مدنی و سیاسی برابر برخوردار شدند. خصوصاً، به زنان در انتخابات محلی با قانون شماره ۱۵۸۰ در ۳ آوریل ۱۹۳۰ و چند سال بعد، در سال ۱۹۳۴، حق رای همگانی کامل داده شد.دولت آتاترک سیاست ترک‌سازی را در پیش گرفت که در تلاش برای ایجاد همگون‌سازی بود؛ یعنی ملتی متحد و از همه مهم‌تر، ملتی سکولار تحت پرچم ترکیه.تحت ریاست آتاترک، اقلیت‌ها در ترکیه تحت فشار قرار گرفتند یا مجبور شدند در انظار عمومی به ترکی صحبت کنند، اما اجازه داشتند زبان خود را در خفا حفظ کنند.جای‌نام‌های غیر ترکی تعویض شدند و به اقلیت‌ها دستور داده شد که نام خانوادگی ترکی بگیرند.در سال ۱۹۳۴، به‌پاسِ نقشی که او در ساخت جمهوری ترکیهٔ مدرن ایفا کرد، نام خانوادگی آتاترک به معنای «پدر ترک‌ها» از سوی مجلس ملی کبیر ترکیه Türkiye Büyük Millet Meclisi به او داده شد.از جمله کارهای مهم آتاترک، مبارزه در برابر روحانیون بود. او همچنین به سرکوب عشایر دست زد؛ ولی دیری نپایید که باور قلبیِ آتاترک به لزوم به اصطلاح مدرن‌سازی (ولی در عمل غربزدگی)، سبب خشم روحانیون ترکیه شد و خشم روحانیون باعث بروز اعتراضاتی در برخی نقاط ترکیه شد (از جملهٔ آن‌ها می‌توان به قیام شیخ سعید در سال ۱۹۲۵ اشاره کرد که مغایرت آن با اسلام به دیاربکر حمله کرده بود)از دیگر اقدامات وی می‌توان به ترویج ملی‌گرایی ترک و جدا کردن دین از سیاست نظیر ممنوع کردن اذان و نماز به عربی و ایجاد اذان ترکی از ۱۹۳۲ تا ۱۹۵۰ با زور و اجبار اشاره کرد.در سال ۱۹۳۴، به فرمان آتاترک، استفاده از القاب و عناوین ستایشی چون «حضرت، ملا، حاجی، سید، افندی و جناب»، در برگه‌های دولتی ترکیه ممنوع اعلام شد.یکی از اقدامات مهم آتاترک، پایان دادن به دعوای مسلمانان و مسیحیان بوده و ایا صوفیه در آن روزها و پس از دستور آتاترک در سال ۱۹۳۵ به موزه تبدیل شد.فرش‌ها برداشته شدند، گچ روی موزائیک‌ها با زحمت بسیار زیاد توسط متخصصین کنده شد و برای اولین بار در چندین قرن کف مرمر ساختمان با جلوه خاص خود نمایان گردید. فرایند آشکارسازی موزائیک‌ها پیشتر در سال ۱۹۳۱ به مدیریت توماس ویتمور شروع شده بود. موزه در ۱ فوریه ۱۹۳۵ باز شد.

آتاتورک در سال ۱۹۲۴ م. دستور داد هرچیزی که مربوط به تاریخ گذشته ترک‌ها و امپراتوری عثمانی یا درباره اسلام است از برنامه‌های درسی تمامی مدارس حذف گردد. او در سال ۱۹۲۴ م. یک قانون اساسی جدید برای کشور اعلام کرد. این قانون اساسی نمونه کامل اسلام‌ستیزی و غرب‌زدگی مفرط در تمامی زمینه‌هاست.در سال ۲۴- ۱۹۲۳ مقرر گردید که دختران در کنار پسران در یک کلاس درس شرکت کنند و در سال ۱۹۲۷ م. آموزش مختلط دختران و پسران در تمامی سطوح اجرا گردید. آتاتورک از نظر سیاسی و فرهنگی، از طرفی با تشکیل جمهوری لائیک با اسلام مبارزه کرد و از سویی، علی‌رغم مخالفت شدید توده‌های مردم، حتی دانشگاهیان، دستور داد تا رسم‌الخط زبان ترکی از «عربی» به «لاتین» تغییر یابد.او می‌خواست بدین وسیله رشته پیوند مسلمانان ترکیه را از جهان اسلام بگسلد و آن را به اروپا متصل کند و نسل جوان ترکیه را از فرهنگ غنی اسلام و دستاوردهای مسلمانان در طی قرون متمادی بیگانه و آن‌ها را از اسلام و قرآن جدا سازد.
آتاتورک در سال ۱۹۲۴ م. دستور داد هرچیزی که مربوط به تاریخ گذشته ترک‌ها و امپراتوری عثمانی یا درباره اسلام است از برنامه‌های درسی تمامی مدارس حذف گردد. او در سال ۱۹۲۴ م. یک قانون اساسی جدید برای کشور اعلام کرد. این قانون اساسی نمونه کامل اسلام‌ستیزی و غرب‌زدگی مفرط در تمامی زمینه‌هاست.در سال ۲۴- ۱۹۲۳ مقرر گردید که دختران در کنار پسران در یک کلاس درس شرکت کنند و در سال ۱۹۲۷ م. آموزش مختلط دختران و پسران در تمامی سطوح اجرا گردید. آتاتورک از نظر سیاسی و فرهنگی، از طرفی با تشکیل جمهوری لائیک با اسلام مبارزه کرد و از سویی، علی‌رغم مخالفت شدید توده‌های مردم، حتی دانشگاهیان، دستور داد تا رسم‌الخط زبان ترکی از «عربی» به «لاتین» تغییر یابد.او می‌خواست بدین وسیله رشته پیوند مسلمانان ترکیه را از جهان اسلام بگسلد و آن را به اروپا متصل کند و نسل جوان ترکیه را از فرهنگ غنی اسلام و دستاوردهای مسلمانان در طی قرون متمادی بیگانه و آن‌ها را از اسلام و قرآن جدا سازد.








در زمان آتاتورک موج غرب‌زدگی حتی «زبان» را در امان نگذاشت. رژیم دستور داد که زبان ترکی از تمامی کلمات عربی - فارسی پالایش گردد. این کار را مؤسسه‌ای دولتی به نام «فرهنگستان زبان ترکی» عهده‌دار شد. گفته می‌شود که مصطفی کمال آتاتورک در این ایام همواره ده‌ها فرهنگ لغات ترکی برای سخنرانی به هم راه داشت!

1932-1950 arasında okunan Türkçe ezan

Tanrı uludur (x4)
Şüphesiz bilirim bildiririm Tanrı'dan başka yoktur tapacak (x2)
Şüphesiz bilirim bildiririm Tanrı'nın elçisidir Muhammed (x2)
Haydi namaza (x2)
Haydi felaha (x2)
Namaz uykudan hayırlıdır* (x2)
Tanrı uludur (x2)
Tanrı'dan başka yoktur tapacak
*Sadece sabah ezanında söylenir.

آتاتورک در طول بیشتر زندگی خود یک مشروب خور متوسط تا زیاد بود و اغلب روزانه نیم لیتر راکی مصرف می کرد. او همچنین تنباکو می کشید، عمدتاً به شکل سیگار. در سال 1937 نشانه هایی مبنی بر بدتر شدن وضعیت سلامتی آتاتورک ظاهر شد.اوایل سال 1938، زمانی که در سفر به یالوا بود، از یک بیماری جدی رنج می برد. او برای معالجه به استانبول رفت و در آنجا تشخیص داده شد که سیروز دارد.در طول اقامتش در استانبول، او تلاش کرد تا با سبک زندگی معمولی خود مطابقت داشته باشد، اما در نهایت تسلیم بیماری خود شد.کمال آتاترک ساعت ۹:۰۵ صبح روز ۱۰ نوامبر سال ۱۹۳۸ میلادی در ۵۷ سالگی در کاخ دلمه‌باغچه استانبول به‌واسطهٔ بیماری کبد مرد.مراسم تشییع جنازه وی در 21 نوامبر در پایتخت آنکارا برگزار شد و مقامات هفده کشور در آن حضور داشتند. جسد او تا 10 نوامبر 1953، پانزدهمین سالگرد مرگش، در موزه قوم نگاری آنکارا باقی ماند، تا زمانی که بقایای او به آخرین آرامگاهش در آنیت‌کابیر  منتقل شد.
آتاتورک در طول بیشتر زندگی خود یک مشروب خور متوسط تا زیاد بود و اغلب روزانه نیم لیتر راکی مصرف می کرد. او همچنین تنباکو می کشید، عمدتاً به شکل سیگار. در سال 1937 نشانه هایی مبنی بر بدتر شدن وضعیت سلامتی آتاتورک ظاهر شد.اوایل سال 1938، زمانی که در سفر به یالوا بود، از یک بیماری جدی رنج می برد. او برای معالجه به استانبول رفت و در آنجا تشخیص داده شد که سیروز دارد.در طول اقامتش در استانبول، او تلاش کرد تا با سبک زندگی معمولی خود مطابقت داشته باشد، اما در نهایت تسلیم بیماری خود شد.کمال آتاترک ساعت ۹:۰۵ صبح روز ۱۰ نوامبر سال ۱۹۳۸ میلادی در ۵۷ سالگی در کاخ دلمه‌باغچه استانبول به‌واسطهٔ بیماری کبد مرد.مراسم تشییع جنازه وی در 21 نوامبر در پایتخت آنکارا برگزار شد و مقامات هفده کشور در آن حضور داشتند. جسد او تا 10 نوامبر 1953، پانزدهمین سالگرد مرگش، در موزه قوم نگاری آنکارا باقی ماند، تا زمانی که بقایای او به آخرین آرامگاهش در آنیت‌کابیر منتقل شد.








بعد از مرگ آتاترک،جانشینش و یار صمیمی اش عصمت اینونو İsmet İnönü تا ۱۹۵۰ ریاست جمهوری ترکیه را در داشت و همان سیاستهای آتاترک را ادامه داد تا اینکه با انتخابات نسبتاً آزاد ۱۴ می ۱۹۵۰ اوضاع اندکی عوض شد.با روی کار آمدن حزب دموکرات Demokrat Parti و نخست وزیری عدنان مندرس Adnan Menderes و ریاست جمهوری جلال بایار Celâl Bayar اذان ترکی حذف شد و اندکی فضای سیاسی ترکیه که تا ۱۹۴۵ تنها حزب جمهوریخواه خلق Cumhuriyet Halk Partisi حزب قانونی بود(ترکیه ۲۲ سال تک حزبی بود)،تغییر یافت گرچه با اقدامات غرب‌زده آتاترک میتوان گفت ترکیه با زحمت به اصالتش می تواند برگرد نظیر اینکه با توجه به لاتین بودن ترکی استانبولی ارتباط با گذشته به سختی امکان دارد و گذشته از این همچنان فضای سکولار ترکیه بر این کشور سنگینی خاصی میکند و استحاله فرهنگی دامان تمام شئونات ترکیه را دربرگرفته است
بعد از مرگ آتاترک،جانشینش و یار صمیمی اش عصمت اینونو İsmet İnönü تا ۱۹۵۰ ریاست جمهوری ترکیه را در داشت و همان سیاستهای آتاترک را ادامه داد تا اینکه با انتخابات نسبتاً آزاد ۱۴ می ۱۹۵۰ اوضاع اندکی عوض شد.با روی کار آمدن حزب دموکرات Demokrat Parti و نخست وزیری عدنان مندرس Adnan Menderes و ریاست جمهوری جلال بایار Celâl Bayar اذان ترکی حذف شد و اندکی فضای سیاسی ترکیه که تا ۱۹۴۵ تنها حزب جمهوریخواه خلق Cumhuriyet Halk Partisi حزب قانونی بود(ترکیه ۲۲ سال تک حزبی بود)،تغییر یافت گرچه با اقدامات غرب‌زده آتاترک میتوان گفت ترکیه با زحمت به اصالتش می تواند برگرد نظیر اینکه با توجه به لاتین بودن ترکی استانبولی ارتباط با گذشته به سختی امکان دارد و گذشته از این همچنان فضای سکولار ترکیه بر این کشور سنگینی خاصی میکند و استحاله فرهنگی دامان تمام شئونات ترکیه را دربرگرفته است







رضا پهلوی فرمانده قوای قزاق ایران اسفند ۱۲۹۹ – فروردین ۱۳۰۰ وزیر جنگ ایران ۴ اردیبهشت ۱۳۰۰ – ۱۰ آبان ۱۳۰۴ نخست‌وزیر ایران ۵ آبان ۱۳۰۲ – ۱۰ آبان ۱۳۰۴ و در نهایت شاه ایران ۲۴ آذر ۱۳۰۴ – ۲۵ شهریور ۱۳۲۰ پس از یک ماه ریاست کشور بصورت موقت بود که در ۴ اردیبهشت ۱۳۰۵ در کاخ گلستان، تهران تاج گذاری کرد.رضاشاه که تلاش ناکامی برای جمهوری‌خواهی کرد، با پایان دورهٔ قاجار در سال ۱۳۰۴ به پادشاهی رسید و با اشغال ایران توسط متفقین در سال ۱۳۲۰ استعفا داد و پادشاهی را به ولیعهدش محمدرضا واگذار کرد.به باور پژوهشگران، رفتارهای مذهبی رضاخان و روابطش با روحانیت شیعه در دوره نخست‌وزیری و دوره سلطنت او بسیار متفاوت بود. او برای طی کردن مسیر موفقیت قبل از رسیدن به سلطنت، تظاهر به دین‌داری و حفظ شعائر مذهبی می‌کرد و خود پیش‌قدم انجام مناسک مذهبی بود؛ ولی پس از رسیدن به سلطنت به تدریج روش خود را عوض کرد تا جایی که به مقابله خشونت‌بار با شعائر مذهبی و روحانیان پرداخت.
رضا پهلوی فرمانده قوای قزاق ایران اسفند ۱۲۹۹ – فروردین ۱۳۰۰ وزیر جنگ ایران ۴ اردیبهشت ۱۳۰۰ – ۱۰ آبان ۱۳۰۴ نخست‌وزیر ایران ۵ آبان ۱۳۰۲ – ۱۰ آبان ۱۳۰۴ و در نهایت شاه ایران ۲۴ آذر ۱۳۰۴ – ۲۵ شهریور ۱۳۲۰ پس از یک ماه ریاست کشور بصورت موقت بود که در ۴ اردیبهشت ۱۳۰۵ در کاخ گلستان، تهران تاج گذاری کرد.رضاشاه که تلاش ناکامی برای جمهوری‌خواهی کرد، با پایان دورهٔ قاجار در سال ۱۳۰۴ به پادشاهی رسید و با اشغال ایران توسط متفقین در سال ۱۳۲۰ استعفا داد و پادشاهی را به ولیعهدش محمدرضا واگذار کرد.به باور پژوهشگران، رفتارهای مذهبی رضاخان و روابطش با روحانیت شیعه در دوره نخست‌وزیری و دوره سلطنت او بسیار متفاوت بود. او برای طی کردن مسیر موفقیت قبل از رسیدن به سلطنت، تظاهر به دین‌داری و حفظ شعائر مذهبی می‌کرد و خود پیش‌قدم انجام مناسک مذهبی بود؛ ولی پس از رسیدن به سلطنت به تدریج روش خود را عوض کرد تا جایی که به مقابله خشونت‌بار با شعائر مذهبی و روحانیان پرداخت.








رضاشاه، روحیه خشن و استبدادی داشت. او با اینکه در ابتدا سعی می‌کرد، این روحیه استبدادی را آشکار نسازد؛ اما پس از مدتی با تقویت بیش از‌ اندازه ارتش، کنترل مجلس و از بین بردن نهادها و شخصیت‌های مستقل، روحیه مستبدانه خویش را آشکار ساخت.ارتش او، ابزار سرکوب مخالفان و بسط قدرت شاهی بود. او با اعمال دیکتاتوری تقریباً هر کاری که می‌خواست انجام می‌داد. نمایندگان مجلس با دخالت و انتخاب او به مجلس راه می‌یافتند. هنگامی که شاه، طرح یا لایحه‌ای را مد نظر داشت تصویب می‌شد و زمانی که مخالف بود آن طرح یا لایحه رد می‌شد...رضاخان با حضور روحانیان در صحنه‌های سیاسی مخالف بود. بنابراین حضور آنها را در مجلس، بسیار کاهش داد؛ به گونه‌ای که شمار آنان از ۲۴ نفر در مجلس پنجم به ۶ نفر در مجلس دهم رسید.روحانیت در جامعه ایران، به عنوان یک نهاد مستقل غیردولتی، عاملی مهم در مهار استبداد دولتی محسوب می‌شد و رضاشاه نمی‌توانست چنین نهاد قدرتمندی را حتی در بیرون از دولت هم تحمل کند.

سفر وی به ترکیه در ۱۶ ژوئن تا ۱۲ ژوئیه ۱۹۳۴ برابر با ۲۶ خرداد تا ۲۱ تیر ۱۳۱۳ که تنها سفر خارجی دوران سلطنتش بود و او در این سفر با آتاترک دیدار کرد و تحت تأثیر فضای ترکیه که زنان بی حجاب دوشادوش مردان در صنعت کار میکردند تصمیم به بی حجابی اجباری در ایران گرفت.
سفر وی به ترکیه در ۱۶ ژوئن تا ۱۲ ژوئیه ۱۹۳۴ برابر با ۲۶ خرداد تا ۲۱ تیر ۱۳۱۳ که تنها سفر خارجی دوران سلطنتش بود و او در این سفر با آتاترک دیدار کرد و تحت تأثیر فضای ترکیه که زنان بی حجاب دوشادوش مردان در صنعت کار میکردند تصمیم به بی حجابی اجباری در ایران گرفت.



مردم مشهد در مسجد گوهرشاد تجمع کرده بودند در اعتراض به قانون تغییر لباس که توسط نیروهای دولتی سرکوب شد. این تجمع در ۲۱ تیر ۱۳۱۴ش و در زمان حکومت پهلوی اول رخ داده است. علت اصلی این تحصن اعتراض به اجباری شدن کلاه شاپو و سیاست‌های تغییر لباس، و حصر آیت الله سید حسین قمی بود. در این تجمع محمدتقی بهلول سخنرانی کرد و در این حین بین مردم و نیروهای دولتی درگیری رخ داد.این تحصن به شدت سرکوب و بیش از ۱۶۰۰ نفر کشته و تعدادی هم زخمی شدند. پس از این واقعه روحانیان سرشناس مشهد دستگیر و تبعید شدند و به دستور رضا شاه برخی از رؤسای ادارات مشهد تغییر کردند.
مردم مشهد در مسجد گوهرشاد تجمع کرده بودند در اعتراض به قانون تغییر لباس که توسط نیروهای دولتی سرکوب شد. این تجمع در ۲۱ تیر ۱۳۱۴ش و در زمان حکومت پهلوی اول رخ داده است. علت اصلی این تحصن اعتراض به اجباری شدن کلاه شاپو و سیاست‌های تغییر لباس، و حصر آیت الله سید حسین قمی بود. در این تجمع محمدتقی بهلول سخنرانی کرد و در این حین بین مردم و نیروهای دولتی درگیری رخ داد.این تحصن به شدت سرکوب و بیش از ۱۶۰۰ نفر کشته و تعدادی هم زخمی شدند. پس از این واقعه روحانیان سرشناس مشهد دستگیر و تبعید شدند و به دستور رضا شاه برخی از رؤسای ادارات مشهد تغییر کردند.






وی در ۱۷ دی ۱۳۱۴، با تاثیرپذیری از «کمال آتاتورک» در جشنی، همراه همسر و دخترانش شرکت کرد؛ در حالی که آنان حجاب نداشتند... او در آن مجلس، سخنرانی و همه را به کشف حجاب، تشویق کرد. از این پس، ظاهر شدن بانوان با روسری و چادر ممنوع شد.علاوه بر این، رضاشاه، زنجیرزنی ماه محرم را غیرقانونی اعلام کرد و از صدور روادید برای زیارت مکه و مدینه و نجف و کربلا جلوگیری کرد.به گفته حسین مکی در کتاب تاریخ بیست ساله ایران، این سخت‌گیری‌ها به مرور به ممنوعیت برگزاری هرگونه مراسمی تبدیل شد و تا جایی ادامه پیدا کرد که در سال ۱۳۱۵ش و ۱۳۱۶ش از طرف دولت از سران اصناف خواسته شد، در ایام عزاداری محرم و حتی شب عاشورا کارناوال شادی راه بیندازند علاوه بر اینها واکنش شدید مردم مذهبی و روحانیون از جمله اعتراض شیخ عبدالکریم حائری را در پی داشت که با رفتار خشن حکومت و از جمله رضاشاه مواجه شد.
وی در ۱۷ دی ۱۳۱۴، با تاثیرپذیری از «کمال آتاتورک» در جشنی، همراه همسر و دخترانش شرکت کرد؛ در حالی که آنان حجاب نداشتند... او در آن مجلس، سخنرانی و همه را به کشف حجاب، تشویق کرد. از این پس، ظاهر شدن بانوان با روسری و چادر ممنوع شد.علاوه بر این، رضاشاه، زنجیرزنی ماه محرم را غیرقانونی اعلام کرد و از صدور روادید برای زیارت مکه و مدینه و نجف و کربلا جلوگیری کرد.به گفته حسین مکی در کتاب تاریخ بیست ساله ایران، این سخت‌گیری‌ها به مرور به ممنوعیت برگزاری هرگونه مراسمی تبدیل شد و تا جایی ادامه پیدا کرد که در سال ۱۳۱۵ش و ۱۳۱۶ش از طرف دولت از سران اصناف خواسته شد، در ایام عزاداری محرم و حتی شب عاشورا کارناوال شادی راه بیندازند علاوه بر اینها واکنش شدید مردم مذهبی و روحانیون از جمله اعتراض شیخ عبدالکریم حائری را در پی داشت که با رفتار خشن حکومت و از جمله رضاشاه مواجه شد.








ایران در دوره رضاشاه به لحاظ اقتصادی، هیچ‌گونه پیشرفتی نداشت. بخش عظیمی از درآمد کشور به مصرف ارتش و هزینه‌های نظامی می‌رسید‌. وضعیت کشاورزی، تغییر چندانی نکرد. صنعت دامداری نیز با اسکان عشایر رو به نابودی رفت.رضاشاه برای کسب ثروت، تلاش فراوانی کرد. وی در زمان سلطنت، چنان ثروتی را جمع آوری کرد که ثروتمندترین مرد ایران شد.شاید تنها کار مفید اقتصادی وی، ساخت راه‌آهن به طول ۱۶۰۰ کیلومتر باشد؛هر چند این برنامه اقتصادی در آن زمان با هدف کمک به انگلیسی‌ها اجرا شد. «چرا که انگلیسی‌ها از این طریق می‌خواستند به راحتی امکانات، اسلحه و تجهیزات خویش را از بندر عباس به تهران (برای مقابله با روس‌ها) انتقال دهند.»

از جمله اقدامات خشونت‌بار رضاشاه در قبال روحانیت می‌توان به چند مورد ذیل اشاره کرد:ماجرای حضور بدون حجاب بانوان درباره رضاشاه در حرم حضرت معصومه(س) و اعتراض شیخ محمدتقی بافقی به آنان و ضرب و شتم و تبعید بافقی توسط رضاشاه؛حضور در خانه شیخ عبدالکریم حائری و تهدید او به نابودی حوزه پس از اعتراض شیخ نسبت به قانون کشف حجاب؛
دستگیری وسیع طلاب و روحانیان پس از واقعه مسجد گوهرشاد.

آیت الله سید حسن مُدَرّس با اقدامات رضاخان مخالفت می‌کرد.به همین دلیل شامگاه ۱۶ مهر ۱۳۰۷ سرتیپ درگاهی، رئیس شهربانی تهران و همراهانش به منزل مدرس هجوم آوردند و وی را ابتدا به یکی از روستاهای اطراف مشهد و سپس به شهر دورافتاده خواف تبعید کردند. شهید مدرس در خواف در قلعه‌ای نظامی زندانی شد و تحت نظر شدید مأموران امنیتی قرار گرفت و ممنوع‌الملاقات شد. دوران تبعید او بیشتر از نه سال طول کشید. سرانجام غروب ۲۶ رمضان سال ۱۳۵۷ق برابر با ۱۰ آذر سال ۱۳۱۶ هجری شمسی سه مأمور نزد مدرس آمدند و چای سمی را به اجبار به او خوراندند. ماموران که دیدند خبری از اثر سم نیست، عمامه سید را در هنگام نماز از سرش برداشتند، برگردنش انداختند و او را خفه کردند. وی در شهر کاشمر به خاک سپرده شد
آیت الله سید حسن مُدَرّس با اقدامات رضاخان مخالفت می‌کرد.به همین دلیل شامگاه ۱۶ مهر ۱۳۰۷ سرتیپ درگاهی، رئیس شهربانی تهران و همراهانش به منزل مدرس هجوم آوردند و وی را ابتدا به یکی از روستاهای اطراف مشهد و سپس به شهر دورافتاده خواف تبعید کردند. شهید مدرس در خواف در قلعه‌ای نظامی زندانی شد و تحت نظر شدید مأموران امنیتی قرار گرفت و ممنوع‌الملاقات شد. دوران تبعید او بیشتر از نه سال طول کشید. سرانجام غروب ۲۶ رمضان سال ۱۳۵۷ق برابر با ۱۰ آذر سال ۱۳۱۶ هجری شمسی سه مأمور نزد مدرس آمدند و چای سمی را به اجبار به او خوراندند. ماموران که دیدند خبری از اثر سم نیست، عمامه سید را در هنگام نماز از سرش برداشتند، برگردنش انداختند و او را خفه کردند. وی در شهر کاشمر به خاک سپرده شد







رضاشاه در نیمه دوم سلطنتش و با قدرت‌گیری «هیتلر» به سمت آلمان متمایل شد. روابط ایران و آلمان در زمینه‌های تجاری و سیاسی گسترش یافت و این برای انگلیسی‌ها ناگوار بود.با وقوع جنگ جهانی دوم ایران اعلام بی‌طرفی کرد و حتی برای ندادن بهانه به دست متفقین که در جنگ با آلمان بودند، در چندین مرحله از شمار نیروهای آلمانی در ایران (که متفقین آنان را جاسوس رژیم نازی می‌خواندند) کاست. به‌طوری‌که حتی روابط دوستانهٔ آدولف هیتلر و رضاشاه به سردی گرایید و کودتایی ضد رضاشاه از سوی آلمانی‌ها طراحی شد که نافرجام ماند.بریتانیا که به نفت رایگان ایران برای پیشبرد جنگ نیاز داشت، و روسیه که نیازمند دریافت کمک‌های لجستیکی از متفقین بود، با چراغ سبز آمریکا، با نقض آشکار بی‌طرفی ایران در روز ۳ شهریور ۱۳۲۰ به ایران حمله کردند.از این روز به مدت یک هفته، شهرهای شمالی و غربی و جنوبی ایران از چندین جهت مورد تهاجم همه‌جانبهٔ ارتش سرخ شوروی و ارتش بریتانیا قرار گرفت. همچنین نیروهای شوروی به بمباران شهرهای شمالی و شمال غربی ایران پرداختند. در روز ششم محمدعلی فروغی که به مقام نخست‌وزیری رسیده بود، ترک مقاومت را در دستور کار قرار داد و به رایزنی با اشغالگران پرداخت. رضاشاه بعد از ظهر روز نهم شهریور همه فرماندهان و مقامات امضاکنندهٔ طرح مرخصی سربازان وظیفه را —که در عمل به انحلال ارتش انجامیده بود— به کاخ سعدآباد احضار کرد و به آن‌ها نسبت خیانت داد. شاه سرلشکر احمد نخجوان، (کفیل وزیر جنگ)، و سرتیپ علی ریاضی را مسبب این خیانت قلمداد کرد، ازآن‌رو به ضرب و شتم آنان پرداخته و پس از خلع درجه، آنان را زندانی کرد.سپس دستور داد آنها بخاطر این خیانت در دادگاه زمان جنگ محاکمه شوند.

پس از اشغال ایران، بریتانیا در پیام به رضاشاه از او خواست کناره‌گیری کند و سلطنت را به ولیعهدش واگذار کند.با اشغال ایران در شهریور ۱۳۲۰ به دست نیروهای متفقین، مقدمات استعفای رضاخان فراهم شد. «اشغال ایران که به راحتی صورت گرفت، نشان از ضعف ارتشی داشت که رضا شاه بیشترین بودجه راصرف آن می‌کرد.»روز ۲۵ شهریور ۱۳۲۰ نیروهای انگلیس و شوروی به سوی تهران حرکت کردند. در همین زمان رضاشاه استعفا کرد.ارتش ایران نتوانست هیچ مقاومت مؤثری صورت دهد و رضا شاه از سلطنت کناره‌گیری کرد و آن را به پسر بزرگش محمدرضا که در آن زمان ۲۲ ساله بود واگذار کرد.رضاشاه سپس تحت نظر نیروهای بریتانیایی از بندرعباس با کشتی از ایران خارج شد.برنامه شاه مخلوع ـ که انگلیسی‌ها برای او تنظیم کرده بودند ـ این بود که از طریق کرمان به بندر‌عباس برود و از آنجا با یک کشتی، عازم هندوستان شود. به رضاشاه گفته بودند که پس از مدتی اقامت در هندوستان به هر کجا که خودش مایل باشد، می‌تواند سفر کند.
پس از اشغال ایران، بریتانیا در پیام به رضاشاه از او خواست کناره‌گیری کند و سلطنت را به ولیعهدش واگذار کند.با اشغال ایران در شهریور ۱۳۲۰ به دست نیروهای متفقین، مقدمات استعفای رضاخان فراهم شد. «اشغال ایران که به راحتی صورت گرفت، نشان از ضعف ارتشی داشت که رضا شاه بیشترین بودجه راصرف آن می‌کرد.»روز ۲۵ شهریور ۱۳۲۰ نیروهای انگلیس و شوروی به سوی تهران حرکت کردند. در همین زمان رضاشاه استعفا کرد.ارتش ایران نتوانست هیچ مقاومت مؤثری صورت دهد و رضا شاه از سلطنت کناره‌گیری کرد و آن را به پسر بزرگش محمدرضا که در آن زمان ۲۲ ساله بود واگذار کرد.رضاشاه سپس تحت نظر نیروهای بریتانیایی از بندرعباس با کشتی از ایران خارج شد.برنامه شاه مخلوع ـ که انگلیسی‌ها برای او تنظیم کرده بودند ـ این بود که از طریق کرمان به بندر‌عباس برود و از آنجا با یک کشتی، عازم هندوستان شود. به رضاشاه گفته بودند که پس از مدتی اقامت در هندوستان به هر کجا که خودش مایل باشد، می‌تواند سفر کند.








رضاشاه در ابتدا قصد داشت در یکی از کشورهای آمریکای لاتین و به احتمال زیاد کشور آرژانتین ساکن شود. وی به همراه یازده نفر از اعضای خانوادهٔ پهلوی از جمله شمس و علیرضا و همچنین هشت نفر دیگر در شهر بندرعباس سوار کشتی تجاری انگلیسی شده و این شهر را به قصد بمبئی هند ترک کردند تا مدتی را در این شهر بگذرانند و پس از رفع خستگی به یکی از کشورهای شیلی یا آرژانتین برای سکونت بروند. اما پس از نزدیک شدن به شهر بمبئی، حکومت هند انگلیس به وی اطلاع داد که نمی‌توانند در این شهر اقامت کنند و باید به سمت جزیرهٔ موریس رهسپار شوند و این امر موجب برآشفتگی رضاشاه شد؛ زیرا تا پیش از این واقعه وی و همراهانش گمان می‌کردند که پس از استعفا و ترک ایران می‌توانند آزادانه در هر جای دنیا که مایل باشند ساکن شوند اما بعد متوجه شدند که در واقع به نوعی زندانی دولت انگلیس هستند. به مسافران کشتی حتی اجازهٔ ورود به شهر بمبئی را نیز ندادند و مجبور شدند مدت پنج روز را وسط دریا در کشتی منتظر بمانند تا کشتی دیگری از راه برسد و با آن کشتی رهسپار جزیرهٔ موریس بشوند.
رضاشاه در ابتدا قصد داشت در یکی از کشورهای آمریکای لاتین و به احتمال زیاد کشور آرژانتین ساکن شود. وی به همراه یازده نفر از اعضای خانوادهٔ پهلوی از جمله شمس و علیرضا و همچنین هشت نفر دیگر در شهر بندرعباس سوار کشتی تجاری انگلیسی شده و این شهر را به قصد بمبئی هند ترک کردند تا مدتی را در این شهر بگذرانند و پس از رفع خستگی به یکی از کشورهای شیلی یا آرژانتین برای سکونت بروند. اما پس از نزدیک شدن به شهر بمبئی، حکومت هند انگلیس به وی اطلاع داد که نمی‌توانند در این شهر اقامت کنند و باید به سمت جزیرهٔ موریس رهسپار شوند و این امر موجب برآشفتگی رضاشاه شد؛ زیرا تا پیش از این واقعه وی و همراهانش گمان می‌کردند که پس از استعفا و ترک ایران می‌توانند آزادانه در هر جای دنیا که مایل باشند ساکن شوند اما بعد متوجه شدند که در واقع به نوعی زندانی دولت انگلیس هستند. به مسافران کشتی حتی اجازهٔ ورود به شهر بمبئی را نیز ندادند و مجبور شدند مدت پنج روز را وسط دریا در کشتی منتظر بمانند تا کشتی دیگری از راه برسد و با آن کشتی رهسپار جزیرهٔ موریس بشوند.








«سر کلارمونت اسکراین» کنسولیار انگلیس در کرمان که مأمور انتقال رضاشاه و همراهانش به جزیره موریس بوده در کتاب «جنگ جهانی در ایران» و همچنین شمس پهلوی در خاطرات خود، علت اینکه به هیچ‌یک از مسافران اجازهٔ ورود داده نشد را این می‌دانند که ممکن بود ورود پادشاه یک کشور اسلامی به بمبئی منجر به بروز شورش مسلمانان در این شهر شود. رضاشاه پس از مدتی اقامت در جزیره موریس چندین بار دربارهٔ وضعیت آب و هوایی آنجا به حکمران انگلیسی این جزیره اعتراض نمود تا سرانجام با انتقال وی و همراهانش به مکانی بهتر در آفریقا موافقت شد.رضاشاه در حدود ۵ ماه در جزیره موریس زندگی کرد. پس از گذشت ۵ ماه، رضاشاه را به شهر ژوهانسبورگ،آفریقای جنوبی انتقال دادند. سرانجام رضاشاه در ۴ مرداد ۱۳۲۳ هجری خورشیدی پس از دومین سکته قلبی در ژوهانسبورگ مرد.پیکر رضاشاه را پس از مرگ به صورت مومیایی به قاهره، مصر بردند و در آن‌جا به امانت در مسجد رفاعی گذاشتند، شمار زیادی از منابع دلیل این امانت را پرداخت نشدن مهریه فوزیه همسر مطلقه محمدرضا پهلوی بیان کردند.برای انجام مراسم رسمی خاکسپاری در مصر، شمشیر طلای رضاشاه که مرصع به گوهرها و سنگ‌های گران‌بها بود، به قاهره فرستاده شد تا طبق رسوم درباری، پیشاپیش جنازه حمل شود، ولی ملک فاروق این شمشیر گران‌بها را بعد انجام مراسم تشییع جنازه، به کاخ سلطنتی برد و مراجعات مکرر هیئت اعزامی ایران برای پس گرفتنش بی‌نتیجه ماند. ماجرای ربوده شدن شمشیر مرصع رضاشاه از طرف ملک فاروق، پس از کودتای ضد سلطنتی مصر در ۱۹۵۳ در مطبوعات مصر منعکس شد، ولی دولت جمهوری مصر مدعی شد که اثری از این شمشیر نیافته‌است.در اردیبهشت ۱۳۲۹، در دورهٔ نخست‌وزیری رجبعلی منصور قرار شد جنازه رضاشاه از مصر به ایران آورده شود و هواپیمای حامل جنازه رضاشاه پیش از آمدن به ایران، به منظور طواف در مکه از قاهره به طرف جده پرواز کرد. سرانجام هفدهم اردیبهشت ۱۳۲۹، جنازه رضاشاه به وسیله هواپیما و سپس با قطار مخصوص به تهران حمل شد و با تشریفات رسمی به شاه عبدالعظیم حسنی برده شد و در آرامگاه ویژه او دفن شد. ابتدا برخی از نمایندگان جبهه ملی با برگزاری تشریفات رسمی مخالفت کردند و قصد داشتند در مجلس سخنرانی‌هایی دربارهٔ دورهٔ رضاشاه و علیه او ایراد کنند که این امر منجر به نگرانی دربار شد. سرانجام با وساطت منصورالملک نخست‌وزیر وقت با حسین مکی و مذاکره مکی با محمد مصدق قرار بر این شد که مجلس در اینباره سکوت کند و نطقی علیه یا له او ایراد نشود.به اعتقاد حسین مکی، در روز ۲۴ دی‌ماه ۱۳۵۷ و زمان کوتاهی پیش از انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷ پیکر وی بار دیگر به همراه پیکر پسرش علیرضا پهلوی توسط محمدرضا، نخست به لس‌آنجلس و سپس به مسجدالرفاعی مصر برده شد. فرح پهلوی ادعای انتقال جسد رضاشاه را تکذیب کرده‌است.

این آرامگاه پس از انقلاب به دستور آیت الله صادق خلخالی، حاکم شرع دادگاه‌های انقلاب اسلامی در اردیبهشت سال ۱۳۵۹ش تخریب شد
این آرامگاه پس از انقلاب به دستور آیت الله صادق خلخالی، حاکم شرع دادگاه‌های انقلاب اسلامی در اردیبهشت سال ۱۳۵۹ش تخریب شد


سرانجام هریک از این سه رهبر غرب‌زده جهان اسلام نشان داد که انجام دادن سلسله اقدامات ضد فرهنگی بنام پیشرفت نه تنها کمک حالی به آن مملکت نمیشود و حتی باعث بی هویتی میشود بلکه کشور را هم بیشتر در معرض آسیب توسط غربی ها قرار می‌دهد و تنها راه توسعه و پیشرفت یک مملکت اسلامی،انجام دادن سلسله اقدامات مطابق با فرهنگ اسلامی است که بتواند یک مملکت را به ترقی واقعی برساند

رضاشاهرئیس جمهورامان الله
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید